English Version
This Site Is Available In English

باید هوشیار باشیم

باید هوشیار باشیم

جلسه سیزدهم از دوره بیست‌ونهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لویی‌پاستور با استادی راهنما همسفر ندا، نگهبانی موقت همسفر شایسته و دبیری همسفر فرخنده با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» روز سه‌شنبه ۲9 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از خداوند و از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این بستر را برای ما فراهم کردند. از ایجنت محترم و مرزبانان سپاسگزارم که شعبه را همیشه برای ما آماده می‌کنند تا بتوانیم با آرامش در کنار همدیگر آموزش بگیریم. از راهنمای عزیزم خانم فریده سپاسگزارم، با اینکه نیستند برایشان از خداوند بهترین‌ها را خواستارم. سپاسگزارم از نگهبان عزیز که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم.

دستور جلسه امروز دو بخش هست: یادگیری و معرکه‌گیری که دو ضلع مخالف همدیگر هستند؛ مثل مثلث دانایی و مثلث جهالت. هر چقدر به دانایی ما اضافه می‌شود از جهالتمان کم می‌شود و اینجا هم همین‌طور هست. ما هر چقدر به یادگیری‌هایمان اضافه می‌کنیم، آموزش‌ها را می‌گیریم و عملی می‌کنیم، در قبالش از معرکه‌گیری‌هایمان کم می‌شود. هر مسئله‌ای که در زندگی برایمان پیش می‌آید باید تفکر کنیم و آموزش بگیریم تا بتوانیم آن را حل کنیم. باید بدانیم مسئله زمانی برایمان پیش می‌آید که ما آموزش نگرفتیم.

به قول آقای مهندس باید از نوشتارها جلوتر باشیم تا وارد معرکه‌گیری نشویم. اصلاً معرکه‌گیری چیست و چطوری به وجود می‌آید؟ همه ما می‌دانیم معرکه‌گیری یک نمایش عمومی هست که شخص سر عده‌ای را گرم می‌کند و آن‌ها را دور خودش جمع می‌کند. نیروهای منفی هم همین را می‌خواهند که انسان همیشه سرش گرم باشد. وقتی که سرمان گرم است حواسمان به خودمان، زندگی‌مان و آموزش‌هایمان نیست؛ آن وقت خیلی راحت می‌توانیم فریب بخوریم و به حاشیه برویم.

فرد معرکه‌گیر ویژگی‌هایی دارد: بخیل و حسود است، در دلش کینه دارد و نمی‌تواند راحت‌بخشش کند. وقتی می‌توانیم وارد معرکه‌گیری بشویم که مثلث جهالت را داشته باشیم؛ یعنی منیت، ناامیدی و ترس. یک وقت‌هایی به‌خاطر ترس‌هایمان و شکست‌هایی که در زندگی می‌خوریم یا جایگاهی که داریم حس می‌کنیم از دیگران عقب افتادیم، می‌آییم معرکه‌گیری می‌کنیم. یک وقت‌هایی هست آدم دیگران را می‌آورد وارد معرکه‌گیری خودش می‌کند و تنها به مسلخ نمی‌رود. تمام کسانی که معرکه‌گیری می‌کنند آخرش به مسلخ و به ته چاه تاریکی‌ها می‌روند و آنجا اولین کسی که ذبح می‌شود خود شخص معرکه‌گیر است؛ نه آن شخص‌هایی که با خودش برده؛ ولی استثنایی وجود دارد، اینکه من وقتی معرکه‌گیری می‌کنم و یک انسان‌هایی را با خودم همسو می‌کنم، آن‌ها هم دل به من می‌دهند و از نور قلبشان خیلی راحت می‌بخشند.

کسی که معرکه‌گیری می‌کند ذره‌ذره یواش‌یواش این کار را انجام می‌دهد، یک دفعه‌ای نیست. می‌آیم یک عده‌ای را با خودم همسو می‌کنم، همه با هم به مسلخ می‌رویم و این می‌تواند اتفاق بیفتد؛ حتی ما پا روی حرمت‌های کنگره می‌گذاریم. حرمت‌ها عناوین مختلفی دارد که می‌گوید: با هم رفت‌وآمد نکنید، به همدیگر پول قرض ندهید، غیبت نکنید؛ ولی یک وقت‌هایی هست که ما حرمت‌ها را جدی نمی‌گیریم، بعد با هم دسته‌جمعی به مسلخ می‌رویم. آقای مهندس می‌گوید: شخص تنها ذبح نمی‌شود. وقتی در جمعی یک نارنجک منفجر می‌شود، تمام گروه از بین می‌روند. باید خیلی حواسمان جمع باشد که اگر حس می‌کنید کسی معرکه‌گیری می‌کند ما وارد معرکه‌گیری‌اش نشویم.

آقای مهندس خیلی قشنگ در آموزش‌ها به ما گفتند: وقتی یکی صحبت می‌کند حرف‌هایش را گوش کن؛ اما عمیق به درون او نگاه کن، ببین ته حرفش چه هست؟ پشت حرفش کینه است؟ پشت حرفش حسادت است؟ به درون قلب آدم‌ها برو و حرف‌هایشان را بفهم، اگر می‌بینی یک ضدارزشی پشت حرفش هست به آن دل نده، آن حرف را بشنو و کنار بگذار، تو وارد بازی معرکه‌گیری او نشو که بخواهی با او به ته تاریکی‌ها بروی.

آدم‌ها وقتی که ناکام می‌شوند دو دسته هستند؛ یک دسته به خودشان می‌آیند، از شکستشان درس می‌گیرند، مجدداً  آموزش را شروع می‌کنند و در سکوت تفکر می‌کنند تا ببینند ایراد کارشان چه هست؛ مثلاً اگر مسافر برگشت‌خورده و یا خود شخص به یک مسئله‌ای برخورد کرده نمی‌آید معرکه‌گیری کند. کسی که داناست مثلث جهالت خودش را تا حدی حل کرده، می‌آید و می‌بیند که الان باید چه‌کار کنم؟ باید آموزش‌ها را بگیرم. می‌آید آموزش می‌گیرد، ذره‌ذره حرکت می‌کند و نگاه می‌کند دوستانش که در این مسیر رفتند و موفق شدند چه‌کار کردند و یا مثلاً هم لژیونی‌هایی که رها شدند چه کاری انجام دادند؟ اگر دوستانش در آزمون راهنمایی قبول شدند و مثلاً او قبول نشده است نمی‌آیند معرکه‌گیری کند، نگاه می‌کند که آن‌ها دقیقاً چه قدم‌هایی را رفتند؛ سی‌دی‌هایشان را مرتب نوشتند ولی او ننوشته است، او هم سی‌دی می‌نویسد، مشارکت می‌کند و سر ساعت و نظم می‌آید. مثل همان نیروهای مافیا که آقای مهندس می‌گفتند برنامه‌ریزی و نظم دارد. این شخص یک بار که شکست می‌خورد به خودش می‌آید، برنامه‌ریزی می‌کند و روی نظم حرکت می‌کند تا به آن خواسته خودش برسد.

اما شخص دوم که همواره در مثلث جهالت گیر کرده است، به دور خودش می‌چرخد. این آدم‌ها معرکه‌گیری می‌کنند. اولین کاری که می‌کند اینکه از آن جمعی که در آن هست خودش را کنار می‌کشد و یک‌جورهایی گوشه‌گیر می‌شود. اگر در لژیون می‌آمد؛ چون یک بار شکست خورده دیگر در لژیون نمی‌آید و یا خیلی دیر می‌آید و جلسات را جدی نمی‌گیرد و بعد یواش‌یواش شروع می‌کند یک نفر یک نفر با همه درد و دل می‌کند و فکر می‌کند که همیشه حق با او است؛ خودش را قربانی می‌بیند و خودش را مظلوم قلمداد می‌کند. این آدم‌ها هم همان آدم‌هایی هستند که متأسفانه به مسلخ می‌روند.

آقای مهندس به ما گفتند که باید هوشیار باشیم. شیطان و نیروهای منفی به زیباترین شکل ممکن می‌آیند و می‌خواهند انسان را گول بزنند و ما باید حواسمان جمع باشد. راه مستقیم عریض است و خداوند و بنده‌هایش همیشه در آن راه هستند. قدم‌گذاشتن در این راه اوایلش سخت است؛ ولی بعدش چون خداوند و نیروها در این راه عریض همراه ما می‌شوند راه برایمان هموار می‌شود و می‌توانیم به آن چیزی که می‌خواهیم برسیم. بدانیم که هر کسی سرنوشت خودش را با کارهایی که می‌کند رقم می‌زند.

در آخر از همه خواهش می‌کنم نق نزنید، به حاشیه نروید و خیلی مواظب خودتان، روحتان و آن قلب قشنگتان و نورش باشید که راحت از شما ندزدند. از راهنمای عزیزم سپاسگزارم که این آموزش‌ها را به من داد؛ روز اول در لژیون به من گفت که اگر هوا گرم است خودت را باد نزن. این برایم درس بود که یاد بگیرم و بدانم با همین نق‌زدن وارد حاشیه می‌شوم. ایشان می‌گفت؛ اگر شعبه گرم است و یا اگر شعبه سرد است، هر اتفاقی که افتاد و یا اگر سروصدا هست هیچ‌چیزی نگویید و تمام حواستان به من و آموزش‌هایی که در لژیون می‌گیرید باشد.

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه و همسفر فرناز رهجوی راهنما همسفر خندان

مرزبانان کشیک: همسفر ماندانا و مسافر علیرضا
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم) و همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی‌پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .