English Version
This Site Is Available In English

شروع معرکه گیری با قطع یادگیری

شروع معرکه گیری با قطع یادگیری

چهارمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشمر به استادی دیده بان مسافر مهدی، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» روز سه شنبه 29 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت را به من داد تا بتوانم در کنار شما باشم و از حضور شما بهره و انرژی بگیرم.
رسالت امروز ما متفاوت است؛ امروز قرار است که گروه مرزبانی و همچنین ایجنت محترم شعبه خدمت خود را تحویل دهند این اتفاق را به فال نیک می‌گیریم.
دستور جلسه (رابطه یادگیری و معرکه‌گیری‌) می‌باشد. افرادی بودند که همزمان با حمید آقا وارد کنگره شدند هر دو گروه یا هر دو فرد آموزش‌های یکسانی گرفتند زیرا ساختار آموزشی کنگره ساختار متفاوتی نیست و تمام شعب تحت یک سیستم واحد آموزش‌های خود را ارائه می‌دهند همه از یک سرچشمه آموزش می‌گیرند یک مسیر را طی می‌کنند.
اما وقتی امروز نگاه می‌کنم یک نفر در دو دوره ایجنتی، شعبه را به بهترین شکل ممکن گسترش می‌دهد و این در اصل تفاوت بین یادگیری و معرکه‌گیری است. یعنی جایی که من به عنوان یک انسان یا یک سفر اولی یا رهجو سفر دومی احساس می‌کنم که دانایی و آگاهی من نسبت به دانایی و علوم کنگره فراتر رفته از آن نقطه به بعد وارد معرکه‌گیری شدم.
ما در نوشتارها داریم که راه مستقیم پیشرو ندارد و پیشرو آن الله است، یعنی همیشه راه برای آموزش گرفتن و رشد کردن و حرکت به سمت صراط مستقیم باز است پس مقطعی وجود ندارد که من بگویم آموزش لازم را گرفتم و دیگر به یادگیری نیازی ندارم. من از دیگران بیشتر می فهمم که اگر این گونه باشد رابطه من با یادگیری قطع و با معرکه‌گیری شروع می‌شود.
یک نفر از این رهجوها می‌آید و ایجنت یا مرزبان شعبه می‌شود مثل حمید آقا محمدیان یا یک نفر دائماً در کنگره یا شعبه سعی می‌کند ایرادها و معایب را ببیند و آنها را بزرگ کند و فریاد بزند. یک نفر سعی در رفع نواقص می‌کند و دیگری سعی در بزرگنمایی نواقص می‌کند.
وقتی که من در موقعیتی قرار می‌گیرم دیدن نواقص و مشکلات ایرادی ندارد چون وظیفه و مسئولیت من دیدن نواقص و رفع اشکال است ولی دیدن و بزرگنمایی ایرادها برای کسی که هیچ جایگاهی ندارد یک عیب است و این شخص را وارد معرکه می کند که بعد از یادگیری نسبی اتفاق می افتد، یعنی این که آموزش این فرد هنوز کامل نشده است.
این چرخش بین نحوه عملکرد افراد، مسیر آنها را از یک نقطه‌ای جدا می‌کند و به یک فرد معرکه‌گیر تبدیل می‌شود.
اساس شعبده و معرکه‌گیری بر این است که ما از آگاهي خودمان و از ناآگاهي افراد اطراف مان به نفع خودمان سوء استفاده مي‌كنيم پس اين به اين معنا نیست كه كسي كه معرکه گیری مي‌كند هیچ نوع دانش و آگاهي ندارد، منتها از يك جايي كه منیت به سراغش مي‌آيد جلوي آموزش او را گرفته و به یک آدم معرکه گیر تبدیل می شود و خصلت افراد معرکه گیر این است که تایید رفتارش را از اطرافیانش می گیرد.
دو اتفاق برای افراد معرکه گیر می‌افتد اول این که جلوی آموزش آنها گرفته می‌شود به خاطر این که منیت به سراغش آمده است دوم این که منابع تغذیه اش که انرژی حاصل از شنیدن و تایید کردن شنونده است از او گرفته شده است.
در نتیجه رابطه این گونه اتفاق می‌افتد که هرچه یادگیری ما بالاتر برود اثر معرکه‌گیری کمتر می شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این به معنای این نیست که هرچه من آگاه تر بشوم از معرکه گیری دورتر می شوم گاهی ممکن است سطح آگاهی من به نقطه ای برسد که وارد مثلث جهالت بشوم درگیر منیت بشوم. پس من به عنوان فردی که در مقابل معرکه قرار می‌گیرم وظیفه‌ام چیست؟ وظیفه من به هیچ عنوان درگیر شدن نیست، وظیفه من این است که آگاهی خود را بالا ببرم و اطراف آن معرکه را خالی کنم.

معرکه گیری یعنی ساختاری، فرد یا افردی که در محور یک سری اتفاقات که نادرست است قرار می‌گیرند و افرادی که اطرافشان جمع می‌شوند به فرمان آنها حرکت می‌کنند.
حمید فردی بود که در شعبه نیشابور در دوره مرزبانی هم که در کنار من کار می‌کرد بسیار جدی بود و عملکرد بسیار درستی داشت جزو افرادی بود که من می‌دانستم در هر جایگاهی که خدمت کند آن جا و خودش با هم رشد می کند برای این که حمید آقا مرزبان بی حاشیه‌ای بود و هیچ وقت با آگاهی نسبی خودش پیش نمی‌رفت.
ما در کنگره همیشه به‌ انسان هایی نیاز داریم که همیشه اولویت کارشان یادگیری باشد نه معرکه‌گیری که حمید آقای عزیز هم یکی از این افراد بود.
پس برای همه ما افرادی که می‌آیند و به آموزش‌ها عمل می‌کنند الگو و سرمشق هستند. می‌دانم مسیری را که حمید آقا طی کرد بسیار دشوار بود و من از نزدیک به این مشکلات آگاه بودم.
امروز نتیجه تمام تلاش‌های حمید آقا و همه کسانی که در کنارشان بودند را می‌بینیم دو دوره ایجنتی را حمید آقا با موفقیت پشت سر گذاشتند و خیلی قاطع می‌گویم که شعبه کاشمر جز بی‌حاشیه‌ترین شعبات است.
این مهم است که ما در طول دوره خدمت خودمان و در طول دوره حیاتمان آثاری از خودمان به جا بگذاریم.
امیدوارم که در دوره ایجنتی میثم عزیز هم این اتفاق بیفتد و شما همان گونه که در کنار حمید بودید در کنار آقا میثم هم باشید و از تجربیات حمید آقا هم استفاده کنید.
و اما در رابطه با مرزبان‌های عزیز من همیشه می‌گویم که ایجنت مثل کف یک دست و مرزبان‌ها مانند انگشتان دست هستند، یعنی این افراد  که با راهنمایی ایجنت شعبه‌ خدمت می‌کنند و قوانین را اجرا می‌کنند به نوعی در خط مقدم اتفاقات شعبه‌ها هستند و در کاشمر هم این اتفاق افتاد. همین که فضا و مکان تغییر کرد استاندارد آموزش ما هم تغییر کرد این جای شکر بسیار دارد. این یعنی عوامل اجرایی کار را به درستی انجام می دهند.
مرزبانی کار آسانی نیست به خاطر این که یک مرزبان در اجرای قوانین هیچ ابزاری به جز محبت ندارد و این کار آسانی نیست. ما در کنگره ابزار قهریه نداریم و همه اش ابزار محبت است هر کسی در هر جایگاهی قرار دارد باید از محبت استفاده کنند و ما هم باید قدردان این محبت عزیزان و زحماتی که می کشند باشیم. قطعاً همه کسانی که در این شعبه زحمت کشیدند و خدمت می‌کردند در قلب همه ما جا دارند. مطمئناً این عزیزان آثار خدمت خود را در زندگی و در کار خود و از همه مهمتر در عزت نفس خود حس خواهند کرد.
این گونه افراد خدمت در کنگره را ترک‌ نمی‌کنند کجا را بهتر از کنگره می‌خواهیم که هم کار انجام بدهیم و هم حالمان خوب باشد و یک ساختاری در کائنات به خاطر خدمتی که انجام می‌دهیم هوای ما را داشته باشید. در آخر این توصیه را به همه شما عزیزان می‌کنم که قدر این سیستم را بدانید و در حد توان خود به این سیستم خدمت کنید. از این که به صحبت های من توجه کردید از همه شما متشکرم.

در ادامه تصاویر اهداء شال ایجنت و مرزبانان توسط دیده بان محترم مسافر مهدی را با هم می بینیم:

عکاس: مسافر جعفر لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
تایپ: مسافر علی لژیون یکم راهنما مسافر احمد
ویراستار: مسافر محمد لژیون سوم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر حمید لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
مرزبان کشیک: مسافر حسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .