خلاصه سی دی نبود روشنایی:
وادی یازدهم را به پایان بردید و این بسیار عالی است. دو وادی دیگر را هم فکر می کنیم با مطالعاتی که کردید،(به طور مبسوط)، خود بتوانی بنویسی. اما به وادی چهاردهم که رسیدی، این وادی بسیار عظیم است. زیرا تمامی خلقت را در جهات مختلف پوشش می دهد. جهان بینی خیلی مسئله مهمی است. گفتیم که پایه روان یکی جهان بینی است و دیگری فیزیولوژی. حال باید بدانیم روان چیست؟ روان خلق و خوی انسان در صور آشکار و صور پنهان است. تعریف بهتر این است که کنش و واکنش انسان در پندار، گفتار و کردار، بیانگر روان آن انسان است. تمام پیامبرانی که آمدند، می خواستند جهان بینی را به ما یاد بدهند. همه هستی بر مبنای محبت به وجود آمده است. اگر ما پرده ای بر روشنایی بکشیم و فکر کنیم که همه چیز سیاه است و بر مبنای نبودن روشنایی می باشد، در مورد آن می توانیم مطلب بنویسیم. اگر یک مثلث را در نظر بگیریم، یک ضلع تاریکی، یک ضلع روشنایی و قاعده مثلث مسیر راه است. وقتی نور نباشد تاریکی است و تاریکی به تنهایی از خود شخصیتی ندارد. وقتی یک سونامی از تاریکی بیاد، نمی تواند نور کبریت را ازبین ببرد. نا امیدی هم همینطور است. وقتی امید نباشد ناامیدی است و نا امیدی انسان را از بین می برد. کسی که امید داشته باشد دست به خود کشی نمی زند و به امراض مختلف دچار نمی شود.
در کنگره 60 این محبت است که ما را دور هم جمع کرده است. وقتی محبت است امید هم بوجود می آید. تفکر و امید در زندگی ما نقش موثری دارد. زیرا مفهوم نبود روشنایی یعنی وجود تاریکی. همه چیز در عالم ظلمات متولد می شود و لاغیر. اما اگر بخواهیم حق وحقیقت را بنگریم، دیگر نمی توانیم خیلی از مطالب را ندیده بگیریم. به همین جهت می گوییم عظیم است و به کاربردن آن سخت است. عشق ومحبت عظیم است، زیرا از قوه به فعل در آوردن راهی است بسیار سنگین وسخت. ما اگر چیزی را از مرحله فکر به مرحله عمل برسانیم، می توانیم از قوه به فعل در بیاوریم. تمامی زبانهای خارجی بالقوه در انسان نهاده شده است. در کنگره از قوه به فعل درآوردن زیاد سخت نیست. چون ما داریم درمان اعتیاد را از قوه به فعل در می آوریم و همچنین خیلی کارهای دیگر. اگر آنچه الله در کتب آسمانی بیان کرده است را ما کاربردی می کردیم، اکنون همگی در مدینه فاضله بودیم. یعنی در بهشت بودیم و نیازی به جنت خیالی نبود. پس تصور بنمایید که موضوع چیست و کلید یا کلیدهای آن را بیابید. این همان صف آرایی نیروهای اهریمنی در مقابل نیروهای الهی است که اشعث هم از این موضوع بی نصیب نمانده و این داستان همچنان برقرار است. برای پیدا کردن راه حل اول باید اقدام کنیم. در روشنایی یک نقطه تاریک پیدا می شود و آن نقطه تاریک تمام صفحه را سیاه می کند. وقتی نفس به مرحله میانه رسید به او الهام و القا می شود. استاد می فرمایند زمانی که در بند بودم گاهی روزها می شد که من خورشید را نمی دیدم و زمانی احساس می کردم که بهتر است. زیرا با چشمان خود اوضاع را نمی دیدم. این به من کمک می کرد که در تاریکی از چشم دیگرم استفاده کنم و آن زمینه ای برای یافتن نقطه روشنایی را برایم فراهم می نمود. برای انتشار و گسترش عشق و محبت و دوام دائمی آن نسخه های چند جانبه و قوی نیاز است. مانند اینکه صف مهاجمین را از راههای مختلف سد کنیم و او این را خوب تجربه کرده است فقط منتظربیداری کامل است.
به قلم مسافر احمد لژیون 23
تهیه شده در سایت مسافران کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
175