دوازدهمین جلسه از دور پنجاهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر اصغر، نگهبانی مسافر محمدرضا، دبیری مسافر حمید با دستور جلسه " رابطه یادگیری با معرکه گیری " سه شنبه 29 آبان ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان اصغر هستم مسافر از ایجنت محترم، نگهبان جلسه، گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که به من فرصت دادند تا در این جایگاه خدمت کرده و آموزش بگیرم. دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری است. تا قبل از ورود من به کنگره هرکسی میگفت معرکهگیر، فکر میکردم کسی است که افراد را اطراف خود جمع میکند، زنجیر پاره میکند و مار درمیآورد. پارسال اولین بار با این دستور جلسه آشنا شدم، از آن به بعد هر وقت به آینه نگاه میکنم، یک معرکهگیر میبینم، چون من همیشه معرکهگیری میکردم و فرمانبردار نبودم یا شاید آموزشها را بهدرستی دریافت نمیکردم، یا نمیخواستم به آموزشها عمل کنم و همیشه مجبور بودم معرکهگیری کنم و همینالان هم معرکهگیر هستم، خدا را شکر کمتر شده ولی کاملاً صفر نشده است چون در سفر اول همینقدر که خوب سفر کنیم و موادمان را کنار بگذاریم کار بزرگی است بعد از سفر اول میتوانیم روی اصلاح رفتارهایمان کارکنیم و انشا الله بهتر بشویم. معرکهگیری از جایی شروع میشود که آموزش ندیده باشی یا بخواهی مسئولیت کار اشتباهت را نپذیری، وقتی نخواهی مسئولیت کار اشتباهت را بپذیری وارد معرکهگیری میشوی، یعنی میخواهی اشتباهات را گردن دیگری بیندازی بهاصطلاح دنبال شریک جرم بگردید.
در سفر اولم باراهنما به مشکل خوردم ، حسم بد شده بود آلان که فکر میکنم برای این بود که نمیخواستم مسئولیت رفتارم را بپذیرم و فرمانبردار باشم. وقتی راهنما چیزی میگفت، به فکر این بودم که توجیه کنم، تقصیر من نیست، تقصیر راهنما است، حرف زور میزند، سخت میگیرد. همیشه معرکهگیری میکردم و هرکدام از داداش لژیونیها را میدیدم شروع به معرکهگیری میکردم که راهنما خیلی سخت میگیرند و سفر دومیهایی که حالشان بهتر بود جوابی که انتظار آن را داشتم را نمیدادند یا میگفتند حس تو بد است و من هم میگفتم این هم به درد نمیخورد و میرفتم سراغ یکی از خودم حال خرابتر که حرفهایم را تأیید کند و بالاخره یک نفر را پیدا میکردم و از همان یک نفر شروع میشد و معرکهگیری را باهم شروع میکردیم و رواج میدادیم تا اینکه معرکهگیری را به خود راهنما هم کشاندم. وقتی با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که مشکل از خود من بوده است و خیلی قشنگ به من توضیح دادند و حرفهای خوبی زدند. خدا را شکر باعث شدند معرکهگیری را ادامه ندهم و حس خودم را به راهنما بد نکنم و به سفرم در کنگره ادامه بدهم و اگر میخواستم به همان روال پیش بروم مطمئناً از کنگره خارج میشدم.
قسمتِ دومِ دستور جلسه یادگیری است و رابطه معکوس با معرکهگیری دارد، هرچقدر معرکهگیرتر باشم یادگیریام کمترمیشود، لازمه یادگیری فرمانپذیر بودن است. وقتی منیت داشته باشم و کسی را قبول نداشته باشم، حرفها را گوش نمیدهم یا دقت نمیکنم چه حرفی گفته میشود و اینکه این حرف به نفع یا به ضررمن است، چون دچار منیت هستم به این دقت نمیکنم که دارم اشتباه میکنم. وقتی گوش نکنم و آموزش نگیرم مجبورم که وارد معرکهگیری شوم، چون به کنگره آمدهام که آموزش بگیرم، درمان شوم و وقتی به درمان نمیرسم قبول نمیکنم که ایراد از خود من است و گردن یک نفر دیگر میاندازم. دقیقاً همینجا معرکهگیری شروع میشود، هر فرد از من سؤال کند که چرا این اتفاق افتاد، گردن راهنما و مرزبان میاندازم. همانطور که مهندس دژاکام میگویند: یکی از روشهایی که باعث میشود از معرکهگیری بیرون بیاییم این است که ما یکشبه دچار این رفتار منفی نشدیم.
من دفعه اول در ذهنم معرکهگیری کردم و یکچیزهایی را برای خودم تکرار میکردم و تصمیم گرفتهام چون اذیت میشوم باکسی در میان بگذارم تاکمی تخلیه شوم. معرکهگیری از همینجا شروع شد، اول با یک نفر بعد دو و سه نفر، همینطور که جلو میرفت دیدم گروهی را دور خودم جمع کرده و شروع به معرکهگیری میکردم. همانطور که جناب مهندس میگویند: خروج از این رفتار منفی باید به روش تدریجی انجام شود، یعنی من در ابتدا بتوانم به آن نیرو ندهم و هرجا متوجه شدم که معرکهگیری میکنم از آن خارج شوم، میتوانم همانطور که وارد باتلاق معرکهگیری شدم از آن خارج شوم. جناب مهندس میگویند: برای هر چیزی باید ۳ مرحله اتفاق بیافتد، یک تغییر، دو تبدیل و سه ترخیص است، یعنی من بتوانم معرکهگیری نکنم. کمکم تغییر در من ایجاد میشود و تبدیل به آدمی که دیگر معرکهگیری نمیکند میشوم. انشاالله در ادامه ترخیص شوم از معرکهگیری و هر عادت بدی که دارم.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
عکاس: مسافر احسان لژیون 14
صوت: مسافران امیر لژیون یکم، محمد لژیون 20
تایپ: مسافران کوروش لژیون 10، مصطفی لژیون 18، امیر لژیون18، مهراد لژیون 11
ارسال خبر: مسافر عطا لژیون18
- تعداد بازدید از این مطلب :
138