محدثه همسفر
ما انسانها از زمان نوزادی تا پیری که پا به این عالم میگذاریم و میرویم، از همان لحظه بهدنیاآمدن در حال آموختن هستیم تا از این جهان خارج شویم و جالب این است که تنها چیزی که انسان میتواند با خود به عالمهای بعدی ببرد همین آموختهها است. این آموختهها شامل مرحلههای مختلف که در زندگی تجربه میکنیم مانند شناخت خویش، ارتباط و برخورد با اعضای خانواده، دوستان، همکاران، آموختن انواع هنر، انواع ورزش، زبانهای خارجه متفاوت، موسیقی و هزاران موضوع دیگر است. به نظر من مهمترین اصل در آموختن، ابتدا شناخت خویش است؛ زیرا در پرتو این شناخت میتوان علم و دانش بیشتری در مسائل زندگی و مسائل دیگر آموخت منتها در صورتی این امر ممکن میشود که انسان تشنه دانستن و یادگیری باشد؛ اما در تلاطمهای زندگی گاهی انسان دچار حسهایی مانند ترس، منیت و ناامیدی شده و باعث میشود میزان کسب آگاهی در انسان کاهش پیدا کند و در مقابل آن پدیدهای به نام معرکهگیری به وجود آید. معرکهگیری دقیقاً نقطه مقابل یادگیری است که منشأ آن از جهل و ناآگاهی انسان است؛ پس اگر من تشنه دانستن و آموزش باشم؛ باید در مسیری که قدم میگذارم خود را بهدوراز هر گونه حاشیه، نقزدن و گلایهکردن قرار بدهم و طبق فرمایش آقای مهندس در سی دی نامه 9 در هر شرایطی از زندگی خودم را با محیط همسو و سازگار سازم.
رقیه هستم همسفر مصطفی
پایه و اساس زندگی ما بر مبنای یادگیری است. واژه یادگیری در کنگره 60 مسئله آموزش و به دنبال آن، دانایی است. یادگیری یعنی؛ فرد در هر لحظه، هر مکان و در هر شرایط به دنبال افزودن علم و دانش خود باشد. واژه معرکهگیری یعنی دورشدن از مرکز وبه حاشیه رفتن. زمانی که ما قدرت پذیرش هر مسئله ای را نداریم و منیت در ما زیاد وجود دارد و همیشه به دنبال مقصر برای اشتباهاتمان هستیم و هیچ وقت اشتباه کار خود را نمیپذیریم و وارد معرکهگیری می شویم. معرکه گیری، نمونه بارز جهل و نااگاهی است؛ یعنی جنگ یعنی وجود سه مولفه منیت، ترس، ناامیدی در انسان. معرکه گیری همیشه فرد را به سمت تاریکیها و ضدارزش ها میبرد هر چه به دنبال آموزش می رویم و به آموزش نزدیک می شویم از معرکهگیری دور می شویم. انسان هایی که در کنگره هستند و از آموزش های ناب کنگره بهره لازم را برده اند می توان گفت کمتر به معرکه گیری روی می آورند.
آزاده هستم همسفر جواد
دررابطهبا دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری، زمانی که وارد کنگره شدم معرکهگیر قهاری بودم بخصوص در برخورد با مسافرم. بارها حتی با خودم برای خودم معرکه گرفتم شکست دادم و شکست خوردم، هرچه بیشتر آموختم بیشتر پی به درون خودم بردم. بارها با مسافرم جنگی راه میانداختم که خودم نتیجه را میدانستم؛ ولی جهل مرا به بحث و جدل برای حرص دادن مسافرم وامیداشت، میگفتم کاری که از دستم بر نمیآید لااقل حرفم را بزنم؛ اما بهمرور فهمیدم هیچ فایدهای که نداشت هیچ، اثر عکس هم داشت؛ چون او اصلاً متوجه حرفهای من نمیشد یا خمار بود یا نشئه و فقط میشنید. تازه زمانی که سطح دانشمان بالا نرود و از موضوعات در حال رخدادن آگاهی کافی نداشته باشیم و به شناخت صحیح دست پیدا نکنیم، مدام در هر موردی معرکه میگیرم و تنها راه دوری از این معضل نوشتن سی دی و یاری گرفتن از آموزشهای ناب کنگره، جناب مهندس و استاد امین است. همچنین؛ باید مدام به خودم یادآوری کنم هدف از آمدن به کنگره درمان اعتیاد مسافر و حفظ و حراست از بنیان خانواده است، حال هرچه که من را بیشتر به این هدف نزدیک کند ارزش و هرچه من را به حاشیه ببرد، ضدارزش و بیفایده است و جز اتلاف وقت ثمری ندارد.
یگانه هستم همسفر حسین
معرکهگیری از کمبود و نداشتن آموزش و داشتن حسادت و خودخواهی میآید. یادگیری و معرکهگیری در جهت مخالف هم هستند. معرکهگیری از جهل و نادانی است. اگر ما به سمت یادگیری برویم از جهل و نادانی فاصله میگیریم و هرچقدر به سمت معرکهگیری حرکت کنیم درست بلعکس از آموزش فاصله میگیریم. حاشیهها انسان را از اصل مطلب دور نگاه میدارد و در کنگره ۶۰ اصل مطلب همان حرمتها است که؛ باید رعایت شود، و اگر به یادگیری توجه کنیم به مثلث دانایی میرسیم که تفکر، تجربه و آموزش است.
آرزو هستم یک همسفر
کنگره مکان یادگیری و آموزش است و یادگیری هم کسب دانش است و هم ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از آن دانش است که ما در کنگره به آموزش نیاز داریم چرا که اگر علم نباشد تغییر صورت نمیگیرد. آموزش و معرکهگیری دو کفه یک ترازو هستند هرچه سطح دانش بالا باشد، معرفت بالاتر و کفهٔ دیگر ترازو که همان معرکهگیری است پایینتر میرود. در کنگره ۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج شده و به مسائل منفی و حاشیهای که منطبق بر ضدارزشها است وارد میشود که معرکهگیری رأس این مسائل و اعمال است که باعث تقویت رشد و آگاهی فرد میشود. دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری که گفته شد هیچگونه مصداق مشترکی با هم نداشته؛ بلکه همیشه مقابل هم هستند و کسی که دانا باشد و به آگاهی دستیافته باشد هیچگاه به دنبال بهانه و عیبجویی نیست معرکهگیری از روی جهل و کمبود دانش خودمان است و معرکهگیری ما را از عمل سالم بازمیدارد، اگر کسی در کنگره به دنبال حاشیه و بهانهگیری است به رهایی نمیرسد و این نشان میدهد که طبق برنامه عمل نمیکند؛ زیرا پاکی ورهایی یک گوهر بسیار قیمتی و گرانبها است و فردی که این گوهر را به دست آورده باشد بسیار قدرتمند شده وکسی که این گوهر را نگرفته باشد چیزی ندارد که به آن دلخوش کند و بهجای گرفتن آموزش و دریافت انرژی وارد معرکهگیری شده و طلبکار است و اگر آموزش ببیند مجدد از معرکهگرفتن دور میشود و کمتر در حاشیه است و دچار کینه و ترس و خشم نمیشود.
میترا هستم یک همسفر
یادگیری و معرکهگیری؛ یادگیری یعنی اینکه انسان به دنبال آموزش خود باشد با آموزشهایی که میگیرد ذرهذره به دانایی نزدیک میشود. یادگیری نشان از آگاهی دارد معرکهگیری نشان از جهل و ناآگاهی انسان. انسانها میتوانند با تفکر، آموزش و تجربه در کارها و رفتار خود به تعادل برسند. انسانی که در مسیر یادگیری قرار میگیرد به مسائل بیاهمیت اطراف خود بها نمیدهد و به رشد و شکوفایی خود فکر میکند، آموزشهایش را در زندگی کاربردی میکند و به دنبال مقصر در زندگی نمیگردد. میگردد راه درست را برای حل مشکلاتش پیدا میکند. فردی که معرکهگیری میکند به دنبال مقصری برای کارهایش میگردد و انگشت اشاره او به سمت دیگران است؛ ولی نمیفهمد که چهار انگشت دیگر او به سمت خود او است و او مسئول کارهای خودش است؛ چون انسان ناتوانی شده و نمیتواند مسئولیت کارهای خودش را قبول کند. بهانهجویی میکند و دیگران را مقصر قلمداد میکند و انسان با آموزش گرفتن و یادگیری میتواند از بهانهجوییها که همان معرکه گریست دوری کند. امیدواریم که بتوانیم با آموزشهایی که در کنگره میگیریم، مسیر علم و پیشرفت را بهخوبی طی کنیم و به درک بالایی از علم و دانش برسیم. در دین ما هم به یادگیری اهمیت بالایی داده شده است و این کلام معروف ز گهواره تا گور دانش به جوی را همه شنیدهایم پس پی میبریم که کسب علم و دانش در مرتبه بالایی قرار دارد. باتوجهبه این مسئله سه ضلع مثلث دانایی؛ باید در کنار هم به کار گرفته شود تا ما را به دانایی برساند و هر سه ضلع مثلث؛ باید به یک اندازه باشد در کنگره همه افراد در حال آموزشدیدن هستند از سفر اولی تا مرزبان و دیدهبان همه بهنوعی درحالخدمت هستند. معرکهگیری نشاندهنده آن است که ما وارد مسائل حاشیهای شدهایم و از مقوله آموزش و خدمت دور ماندهایم.
همسفر گلسا
یادگیری؛ یعنی فراگرفتن آموزش و اطلاعات مثبت و مفید؛ ولی در معرکهگیری یک اطلاعاتی ردوبدل میشود که منفی هستند. اگر سیستم کنگره ۶۰ یک سیستم مستحکم و آباد است به دلیل خدمت گزارهایی است که مراحل آموزشی زیادی را طی کردهاند و به دانایی بالایی رسیدهاند و بهدوراز خودخواهی، حسادت و حسهای منفی. پس من که یک همسفر هستم؛ باید مراقب باشم که اگر زیاد به حرفهای خودم توجه کنم و به حاشیه بروم به ضرر خودم است؛ چون ما به کنگره آمدهایم تا آموزش بگیریم و به حرمتها احترام بگذاریم. یادگیری و معرکهگیری با هم رابطه معکوس دارند، معرکهگیر هیچوقت آموزش نمیگیرد. یکی از معرکهگیریهایی که ما همسفران دچار آن میشویم معرکهگیری ذهنی است؛ یعنی در ظاهر هیچ اتفاقی نمیافتد و فقط در ذهن این اتفاقها میافتد که به مشکلات درونی من برمیگردد. ترس من منیت من و... قضاوتهایی که در مورد مسافرم میکنم؛ حتی اگر به زبان نیاورم در ذهن خودم دچار معرکهگیری میشوم. اگر ما آموزش لازم را دیده باشیم و احترامگذاشتن به دیگران و عقاید آنها را یاد بگیریم هیچگاه معرکهگیری نمیکنیم.
ویراستاری، ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
42