سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر
منیت احساسی است ناشی از اینکه شخص جایگاه خود را بالاتر از آنچه هست، تصور میکند؛ اولین محصولی که منیت در انسان بهوجود میآورد جدای اینکه در هستی جایگاه خود را از دست میدهد؛ تنفر است. باتوجه به تجربهای که من در این موضوع داشتم و متوجه شدم دچار منیت شدهام، این بود که به آدمهای اطرافم خیلی احترام میگذاشتم؛ خیلی حریم و حرمتها را رعایت میکردم و وقتی در مقابل کسی به من احترام نمیگذاشت خیلی ناراحت میشدم و حتی گاهی تصمیم میگرفتم با طرف مقابلم قطع ارتباط کنم؛ من متوجه آن تنفری که در درونم بود نمیشدم و ناراحت میشدم و با خودم میگفتم حق دارم ناراحت بشوم. نکته دیگر اینکه، توقع زیاد از حد از دیگران داشتن از منیت میآید و همیشه باعث ناراحتی ما میشود و مهم تر از همه، اینکه این مسائل به اصطلاح ساده انرژی زیادی را از ما میگیرند و ما متوجه آن نیستیم؛ فقط خودمان را قانع میکنیم و حق را به خودمان می دهیم، مثل زمانیکه میگوییم پول ما مثل گذشته برکت ندارد؛ ولی دلیل و علت زود تمام شدن پول را نمیدانیم. آن انرژی که به علت منیت درونی خودمان از دست میدهیم، مجبور هستیم به صورتهای گوناگون و با گرفتن حال اطرافیان از آنها دریافت کنیم؛ اگر بتوانیم با پذیرش این موضوع و حل آن این انرژی را از درون خودمان بهدست بیاوریم به آن حال خوبی که همیشه به دنبالش بوده و هستیم، خواهیم رسید.
سلام دوستان زهرا (م) هستم یک همسفر
آقای مهندس در سیدی «سخنچین» فرمودند: «باید از برخی اتفاقات پیشگیری کنیم و یکی از مسائلی که باید در جامعه از آن کار جلوگیری کنیم، سخنچینی است. سخنچینی ضرر زیادی به انسان از نظر جسمی، روحی و روانی میرساند و آسیب زیادی به انسان وارد میکند. هیچ دلیلی ندارد که انسان بخواهد سخنچینی کند! شاید فکر کنید به فردی که سخن را رساندید کمک کردهاید یا آن را از مسئلهای که میدانید آگاه کردهاید؛ اما در ادامه این باعث جنگ و مشکلات متعددی میشود.» امام علی (ع) فرمودهاند: «هرکه عیب دیگران را پیش تو آورد بیگمان عیب تو را پیش دیگران خواهد گفت!» گاهی این خبرچینی در یک خانواده باعث جدایی میشود و در یک جامعه و کشور باعث هرجومرج و جنگ میشود و حتی در اموری باعث مرگ فردی خواهد شد. انسان آگاه و فهمیده میداند که خودش بیعیبونقص نیست و در مورد دیگران سخنچینی نمیکند. با سخنچینی باعث ایجاد مشکلات زیادی هم برای خودمان و هم برای دیگران میشویم. در جامعه امروزی باب شده بهوسیله گوشی و فضای مجازی، سخنچینیهای متعددی از روی کنجکاوی، انتقامجویی و کینهتوزی رد و بدل میشود. با سخنچینی در مورد شخصی، ذهنیت دیگران را نسبت به آن فرد تغییر میدهیم. شاید سخن و دیدگاهی که نسبت به فردی داریم بد نباشد؛ اما برداشت دیگران از صحبتها متفاوت است. باید وادی چهاردهم را الگوی خود قرار دهیم؛ (آنچه باور است محبت است وآنچه نیست ظروف تهی است.) از محبت خارها گل میشود. در کنگره همسفرها آموزش دیدهاند و همه میدانند که باید حرمت کنگره را حفظ کنند. امیدوارم در زندگی، هرکسی از این ضد ارزش دوری کند. حسهای ما محدود است و ما نمیتوانیم دیگران را قضاوت کنیم. انسان با محبت، هیچگاه راضی نمیشود به دیگران آسیب و ضرر وارد کند.
سلام دوستان نسترن هستم یک همسفر
در مورد دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری باید بگویم؛ وقتی این دو واژه را برای اولین بار شنیدم، خیلی به آن توجه نکردم و برایم مبهم بود و از آن زود گذشتم؛ اما با آموزشهایی که از زمان ورودم به کنگره۶۰ دریافت کردم، فهمیدم که یادگیری همان آموزش است. معرکهگیری هم یعنی آورنده جنگ و درگیری. زمانیکه برای اولین بار وارد کنگره میشویم واقعاً آموزش کافی نداریم؛ ولی وقتی در مسیر درست قرار میگیریم، خیلی از مسائل را رعایت میکنیم. من خودم شخصاً در گذشته بیشتر دنبال معرکهگیری بودم تا یادگیری و همیشه درحال بهانهگیری، غر زدن و قضاوت کردن دیگران بودم. اگر مشکلی پیش میآمد بهجای اینکه آن را بپذیرم و در صدد حل آن باشم؛ بهدنبال مقصر میگشتم و همیشه برای اینکه اشتباهات خودم را قبول نکنم بهدنبال بهانهگیری بودم و مسافرم را مقصر میدانستم. همیشه بهانه میآوردم که چون مسافر من معتاد است، پس من فلان کار را نمیکنم؛ ولی غافل از اینکه ضربههای سنگینی را به خودم و خانوادهام میزدم؛ اما با آموزشهایی که از کنگره و راهنمای خوبم دریافت نمودم، فهمیدم با معرکهگیری چیزی درست نمیشود و بهجای آن باید سعی کنم یادگیریام را افزایش بدهم تا بتوانم به آن آرامشی که میخواهم برسم. ما با استناد به این دستور جلسه میتوانیم با آموزش گرفتن و یادگیری از معرکهگیری فاصله بگیریم و بدانیم هر چه سطح یادگیری ما بالاتر برود در عوض سطح معرکهگیری پایین میآید.
سلام دوستان مرضیه (ر) هستم یک همسفر
دستور جلسهای که قرار است در ارتباط با آن مشارکت داشته باشم رابطه یادگیری و معرکهگیری است. ابتدا جداگانه برای هرکدام یک توضیحی میدهم. یادگیری؛ یعنی قادر باشیم سه مؤلفه مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) را به تعادل برسانیم و معرکه گیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. در واقع تغییر یک موضوع و تبدیل آن به مسئله دیگر، معرکهگیری نام میگیرد. معرکهگیری زمانی اتفاق میافتد که انسان اشتباهات خود را در نظر نگرفته و دیگران را مقصر قلمداد میکند. معرکهگیری بر اثر کمبود دانش، خودخواهی، حسادت و شکست خوردن به وجود میآید. هیچکس از بیرون نمیتواند به ما آسیب برساند؛ آن کسی که به ما آسیب میرساند خود ما هستیم. قدر مسلم رابطهای که بین یادگیری و معرکهگیری میتوانیم برقرار کنیم این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم به سمت مسائلی از جمله معرکهگیری کشیده میشویم. یادگیری و معرکهگیری کنار هم جایی ندارند؛ در شهر وجودی، تفکرات و ذهن ما فقط جای یکی از اینها است؛ یا یادگیری، آموزش و خدمت کردن یا معرکهگیری که همه و همه تجلی نادانی است. من از این دستور جلسه پر محتوا آموختم که باید با آموزش گرفتن و یادگیری از معرکهگیری فاصله بگیرم. به امید روزی که با آموزشهای جامع و کامل کنگره به دانایی مؤثر دست یابیم و از معرکهگیری و توجیه اشتباهات خود جدا شویم.
سلام دوستان غزال هستم یک همسفر
در ابتدا ما میدانیم که ساکنین بد در محلی آباد باعث خرابی محل میشوند و ساکنین خوب، باعث آبادی محل خراب میشوند؛ مانند یک مجتمع مسکونی! در نظر بگیرید که ساکنین آن مجتمع تعدادی آدمهای بد هستند که شارژ ماهیانه نمیدهند؛ پول قبوض خود را به موقع پرداخت نمیکنند؛ اگر خرابی در آسانسور یا مجتمع به وجود بیاید نسبت به تعمیر آن بی اعتنا هستند و مدام همسایهها با هم دعوا میکنند؛ قطعاً کمکم بینظمی و خرابی مجتمع زیاد میشود و به محیطی ناآرام و پرتنش و خراب تبدیل میشود. یا مدرسهای را در نظر بگیرید توسط مدیر نالایق و بینظم اداره میشود؛ این موضوع باعث میشود نتوانند تصمیمهای درست و کارآمد بگیرند؛ معلمها به حرفهای مدیر و معاون گوش نمیدهند و سپس دانشآموزان به حرفهای معلمها و در نهایت مدرسه را به محیطی غیر قابل رشد و پرورش تبدیل میکنند. معرکهگیری توسط آدمهای شکست خورده شروع میشود؛ این افراد شروع میکنند به پچپچ کردن راجع به یک شخص یا محیط و باعث ایجاد دشمنی، کینه و حسادت میشوند. همین کنگره را در نظر بگیرید؛ آدمهای شکست خورده که نتوانستند سفر خود را تمام کنند با راهنمای خود یا هملژیونهای خود مشکل و درگیری دارند و بهجای اینکه مشکل خود را طبق سلسله مراتب، اول به مرزبانها یا ایجنت شعبه مطرح کنند؛ میروند پیش بقیه لژیونها یا راهنماها یا حتی بیرون از شعبه و شروع میکنند به غیبت کردن و معرکهگرفتن و قضایا را از زاویه دید خود مطرح میکنند. اگر این صحبتها بالا بگیرد و زیاد شود، محیط کنگره به مکانی خراب و غیر قابل تحمل تبدیل میشود. پس نتیجه، میگیریم که معرکهگیری در هر موضوعی در هر جمع و سازمانی باعث ایجاد تخریب و پراکندگی جمع و باعث ایجاد کینه و دشمنی بین افراد میشود.
رابط خبری: همسفر زهرا (م) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
211