مسئلهی جهانبینی مقولهی بسیار مهمی است، چون بر پایهی تفکرات ما است. روان; به معنی خلق و خوی انسان در صور آشکار و در صور پنهان است. پایهی روان، یکی فیزیولوژی و دیگری جهانبینی است. در واقع به کنش و واکنش انسان در پندار، گفتار و کردار روان میگویند.
تمامی پیامبران در کتب آسمانی، در واقع جهانبینی را میآموزند که به انسانها یاد میدهد چگونه زندگی کنند تا برای خود و دیگران ایجاد مشکل نکنند. جهانبینی یعنی دیدن خود، دیدن خانواده، دیدن جامعه، دیدن شهر، دیدن کشور و دیدن دنیا و در تمام سطوح زندگی جهانبینی لازم است.
در مورد وادی محبت: محبت تمام خلقت و تمام هستی را در جهات مختلف پوشش میدهد و ناامیدی، نقطهی مقابل محبت است.
یکی از مسائل مهم زندگی برای انسان همین مسئلهی امید داشتن است. تاریکی به خودی خود، وجود ندارد، به معنی عدم است. وقتی نور نباشد تاریکی است. تاریکی شخصیت ندارد، نور که بیاید، تاریکی میرود، حتی اگر نور به اندازهی روشنایی یک چوب کبریت باشد. وقتی امید نباشد، ناامیدی است. وقتی دانایی نباشد، نادانی است. وقتی آگاهی نباشد، ناآگاهی است. ناامیدی برای انسان مانند سم است، اگر همه چیز را بر مبنای سیاهی و ظلمت بگیریم، به طرف ناامیدی میرویم.
در کنگرهی ۶۰ چه چیزی ما را دور هم جمع کرده؟ چه چیزی باعث شده که آنقدر به دیگران کمک کنند؟ آیا چیزی جز محبت است؟! وقتی محبت باشد، امید هم به وجود میآید. آدمهای ناامید هزاران بیماری و مشکل پیدا میکنند. ناامیدی اثر منفی بر جسم ما دارد. انسانهایی که همه چیز را بر مبنای تاریکی و ظلمت میدانند دچار مشکل میشوند. اگر بخواهیم حق و حقیقت محبت را بنویسیم، خیلی مطلب عظیمی است، چون عشق عظیم است، محبت عظیم است، روشنایی عظیم است، چون عشق وجود دارد و عدم نیست، ولی از قوه به فعل درآوردن آن کار سختی است. اگر همهی ما میتوانستیم تمام دستوراتی که در کتب آسمانی بیان شده را به کار ببریم، همه در مدینهی فاضله بودیم، یعنی در بهشت بودیم، چون جنت جاری است، جنت وجود دارد، جنت خیالی نیست.
در زندگی همیشه مشکلات وجود دارد و همواره دو قطب مخالف نیروهای مثبت و نیروهای منفی نیز وجود دارد و تا زمانی که کلید حل مشکلات را پیدا نکنیم، نمیتوانیم هیچ کاری انجام دهیم. برای خروج از ظلمت باید کلیدها را پیدا کنیم. هر صندوقی یک کلید دارد و هر مشکلی یک راه حل دارد. باید راه اصلی آن را پیدا کرد. مثل مشکل اعتیاد که یک کلید داشت و یک راه حل داشت و ما کلید آن را پیدا کردیم، پس در هر کاری باید کلید و راه حل آن را پیدا کرد و مهم این است که حرکت کنیم و برای انجام آن کار اقدام کنیم در ادامه، راه پیدا میشود. ولی اگر حرکت نکنیم، هیچ اتفاقی نمیافتد. فقط با شروع حرکت، راه پیدا میشود. گاهی اوقات برای ما در زندگی سختیهای زیادی به وجود میآید، به یک سری مشکلات میرسیم ولی در آن سختی و تنگنا، باید راه جدیدی پیدا کنیم و بعضی از مشکلات و ظلمات، راه را برای ما باز میکند. فقط باید درسهای زندگی را خوب یاد بگیریم. گاهی انسان به قدری خود را گرفتار مادیات و دنیا میکند که اصلاً خود را نمیبیند و به درون خودش رجوع نمیکند، تا خود را بیابد. سختیها لعنت خداوند نیست، بلکه رحمت خداوند است. ما آن سختیها را تحمل میکنیم، تا به رحمت الهی دست پیدا کنیم و تجربهی خوبی بدست آوریم.
منبع: سیدی هفته(نبود روشنایی)
تایپ: همسفر روژین رهجوی راهنما همسفر مرضیه لژیون یکم
ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه لژیون سوم
ارسال مطلب: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر راضیه لژیون چهارم
همسفران نمایندگی رضوی
- تعداد بازدید از این مطلب :
59