جلسه چهارم از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خواجو با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکهگیری» روز دوشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند متعال را به خاطر این روز، این لحظه و توفیق حضور در کنگره و گرفتن آموزش، تشکر میکنم. از همسفر مریم نگهبان جلسه، همسفر فاطمه ایجنت شعبه و همچنین از همسفر مائده سپاسگزارم که این خدمت را به من دادند که بتوانم در اینجا حضور داشته باشم. به طور مسلم، هر دستور جلسهای که هر هفته با هر روز نصیب ما میشود که در مورد آن مشارکت یا استادی کنیم، گرهای از آن در ما هست، تلنگری به من فاطمه است که در مورد آن، تفکر کنم و بدانم که در آن زمینه؛ باید مشکل خود را حل کنم.
آن چیزی که در طول این پنج سال حضور در کنگره آموختم، این است که زمانی که میخواهم مشارکت کنم از خودم بگویم، اینکه آموزشها چه تأثیری روی من داشته و چه اتفاقی در درون فاطمه افتاده که توانسته آن گره را ببیند.
طبق آموزشهای استاد امین، بزرگترین مشکل این است که انسان، خوبی یا بدی را نبیند و این، همان کفر است. هنگامی که انسان، خوبیهای دیگران را نبیند، به طور قطع خوبیهای درون خودش را هم نمیتواند ببینید، چه رسد به اطرافیان.
دستور جلسه امروز ما «رابطه یادگیری با معرکهگیری» است. هدف ما از یادگیری در کنگره، این است که بتوانیم آن چیزی که یاد گرفتهایم را کاربردی کنیم. سیدی گوش کردن یا نوشتن آن، بسیار خوب است؛ اما آیا من از نوشتن چیزی هم دریافت کردهام یا نه؟
عناصر معرکهگیری؛ تاریکیهای درون من است: منیت، کفر، شرک، نفاق و الی آخر. من همیشه میگویم که مسافرها یک عیب دارند و آن هم مصرفکردن آنها است. آنان دارای حسی فوقالعاده قوی هستند و منیت، شرک و کفر درونشان هم کم است؛ زیرا خوبیهای درون همسفر و دیگران میبینند. این، من همسفر هستم که با حال خرابم اجازه نمیدهم مسافرم خوبیهای من را به خودم نشان بدهد. حال معرکهگیری از کجا شروع میشود؟
از یک شکست شروع میشود. من همسفر، وارد زندگی با یک مصرفکننده شدم و آن مصرفکننده از نظر من، نقطه شکست من در زندگی است.
حالا بعد آن شکست چه اتفاقی میافتد، اینجا پچپچ کردن با دیگران، خواهر، مادر، همسایه یا خانواده مسافرم شروع میشود. اگر مسافر ما همسرمان باشد که گاهی منت ماندن و زندگی کردن با فرزندشان را روی سرشان میگذاریم. در نهایت و نتیجه این پچپچ کردنها، احساس قربانی شدن میکنم و نمیدانم که با آن کار، خودم را به مسلخ بردهام و نه مسافرم یا دیگران را.
طبق آموزشهای آقای مهندس و استاد امین؛ ریشه تمام حال بدیها در منیت است؛ یعنی من احساس میکنم که خیلی خوب هستم و خودم را تا حدی بالا میبینم که حتی دوست ندارم پایین را نگاه کنم. من همسفر به واسطه آن منیت درونم، معرکهگیر زندگی خودم میشوم. مسافر به کنگره آمده، سفر میکند یا نمیکند به من ارتباطی ندارد؛ مگر من درست سفر میکنم یا مگر من به راهنمای خودم چشم میگویم؟ راهنما میگوید: راه مستقیم برو، به بیراهه نرو، در کار مسافرت دخالت نکن و ...
اگر در پاسخ اینها من چشم گفتم، پس چرا متوجه میشوم مسافرم درست سفر میکند یا نمیکند؟
مسافر من چهارده ماه سفر کرد و خدا را شکر به واسطه این سفر، بیماری صرعی هم که داشتند درمان شد و مدارک پزشکی آن را هم برای آقای مهندس بردند. مسافر من زمانی که سر لژیون نشسته بودم به من گفتند: فاطمه میدانی چرا من هشت ماه اول سفرم را درست سفر نکردم؟ باور کنید من این موضوع را نمیدانستم؛ زیرا اینقدر غرق خودم شده بودم، اینقدر مشکل داشتم و درونم پر از ضد ارزش بود که روز به روز مسافرم را نسبت به روز قبلش نورانیتر میدیدم؛ چراکه به این صندلی ایمان داشتم؛ ایمان داشتم اگر من همسفر به صندلی که روی آن نشستهام ایمان نداشته باشم، وارد معرکه دیگری میشوم و به مسافرم میگویم: چرا درست سفر نمیکنی، چرا این کار را نمیکنی و هزار و یک چرای دیگر. روزی مسافرم به من گفت: به خودم گفتم اگر روزی برسد که فاطمه کاری به کارت نداشته باشد آن روز تو باید فکری به حال خودت بکنی! الآن هشت ماه است که فاطمه، کاری به کارت ندارد تو کجای کار هستی؟ آنجا بود که به سفرم اهمیت دادم و درست سفر کردم.
چهارده ماه طول کشید؛ اما خداوند متعال را شاکرم که هر دوی ما خدمتگزار کوچکی در کنگره هستیم. من تلاش میکنم که خودم را از معرکه زندگی خودم نجات بدهم و به واسطه این کار توانستهام کمی حال و زندگی خودم را خوب کنم.
برگزاری جلسه هماهنگی سایت
رهایی 40 سیدی از لژیون هجدهم و رهایی از لژیون ویلیام
رهایی 30 سیدی از لژیون هجدهم، پنجم، هفتم و دهم
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر مهدی
عکاس خبری: همسفر هیلدا رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هفدهم)
ویراستاری و ارسال: نگهبان سایت همسفر زینب (لژیون اول)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
305