English Version
This Site Is Available In English

اخبار لژیون سردار (نمایندگی ارغوان)

اخبار لژیون سردار (نمایندگی ارغوان)

جلسه دوم از دوره نهم لژیون‌های سردار خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی ارغوان، با استادی همسفر سوسن، نگهبانی راهنما مسافر بنفشه و دبیری مسافر هانا، با دستور جلسه “رابطه‌ی یادگیری با معرکه‌گیری” روز یکشنبه مورخ ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۲:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سوسن هستم یک همسفر
از نگهبان تشکر می‌کنم که استادی جلسه را به من دادند، از اینکه امروز تعداد زیادی از عزیزان را در لژیون سردار می‌بینم خیلی خوشحالم و از همگی تشکر می‌کنم.
دستور جلسه این هفته؛ رابطه‌ی یادگیری با معرکه‌گیری است. به این موضوع فکر می‌کردم که چرا من همسفر در کنگره بدون شربت OT حالم خوب است؟ چه چیزی باعث شده من هنوز اینجا باشم و خدمت کنم؟ فکر می‌کنم به خاطر این است که من دنبال معرکه‌گیری نبودم و فقط به دنبال یادگیری هستم. هرجا انسان به دنبال یادگیری باشد، از همه لحاظ پیشرفت می‌کند.
آموزش‌ها به من می‌گوید تو باید از آنچه دریافت کردی، پرداخت کنی. پرداخت من چیست؟ پرداخت من این است که بیایم و در سیستم کمک کنم، حتی اگر در حد تهیه یک آجر باشد. با سردار، پهلوان یا دنور شدن، آموزش بگیرم و به دنبال معرکه‌گیری نباشم. من آمده بودم همسفر بشوم و بعد بروم، اما متوجه شدم که خودم هم باید آموزش بگیرم و خدمت کنم. میگویند ریزش دست و دل هر دو با هم است، یعنی من باید هم با دستم و هم با دلم کمک کنم تا بتوانم به نتیجه برسم.
دیروز متوجه شدم خانم دکتر فرشته پهلوان شده‌اند. ایشان یک دکتر هستند که آموزش‌های کنگره را دریافت کردند، اما چرا می‌آیند، خدمت می‌کنند، راهنما و بعد پهلوان می‌شوند؟ هیچ جای دنیا مثل اینجا نیست که هم به فکر آموزش ما باشند، هم به فکر تغذیه و هم به فکر کمک به انسان‌های دیگر.
اگر من بتوانم کمک کنم تا یک شعبه دیگر در شهرستانی دایر شود و به خانم‌هایی که از اعتیاد رنج می‌برند، چه پنهانی و چه علنی، کمک شوند تا این راه دور را نیایند، چقدر خوب است و چه حال خوبی به من دست می‌دهد.
من وارد لژیون سردار می‌شوم و با جان‌ودل میگویم که این مبلغ را می‌پردازم، این برای کنگره نیست، برای حال خوش خودم است. چون ما از صبح که از خواب بلند می‌شویم، دنبال این هستیم که کاری انجام دهیم تا حالمان خوب شود، شاید بهترین آرایشگاه برویم، لباس بخریم و ... ولی حالمان خوب نمی‌شود، چرا؟ چون درگیر حاشیه و معرکه‌گیری می‌شویم.  اما اگر خدمتی انجام بدهم بدون انتظار پاداش، میگویم من آمده‌ام به انسان‌های دیگر خدمت کنم، و هدف از خلقت همین بوده است. اگر کمک من هم زبانی باشد و هم مالی، آن موقع می‌توانم به فرهنگ جامعه نیز چیزی اضافه کنم. هر چه فرهنگ جامعه پیشرفت نماید، اتفاقات بهتری رخ می‌دهد.
اگر لژیونی از آموزش‌ها دور باشد، آن لژیون و شعبه حال خوبی نخواهد داشت. فردی که در سرما و باران به شهرستان دیگر می‌رود تا کمک کند که یک سوله را به یک‌ شعبه تبدیل نماید، او حال خوش را پیدا می‌کند. همه ما به دنبال حال خوش می‌گشتیم، اما پیدا نمی‌کردیم. کجا به من حال خوش داد؟ من همه جا رفتم، کلاس‌ها و فرقه‌های مختلف، اما چرا نتوانستم بمانم؟ چون به دنبال حال خوش بودم و هیچ یک از آن کلاس‌ها آنچه می‌خواستم به من نمی‌دادند. امروز ۱۰ سال است به کنگره می‌آیم و هنوز هم برای حال خوب خودم خدمت می‌کنم، با اینکه دخترم درمان شده و به خارج از کشور رفته و در کنگره نیست، اما من به خاطر خودم اینجا مانده‌ام. من در اینجا حال خوب می‌گیرم و می‌روم در خانواده به آنها هم انتقال می‌دهم. در خانه سی دی می‌گذارم تا بنشوند، اعضای خانواده‌ام نیز به کنگره کمک مالی می‌کنند. همه اینها باعث میشود به ارتقای فرهنگ جامعه اضافه شود و رفته‌رفته یک جامعه خوب و بدون تنش داشته باشیم.
مدتی پیش در تاکسی نشسته بودم، همین‌که نشستم راننده شروع کرد به گله کردن! به ایشان گفتم؛ آقا، شما از صبح دارید زحمت می‌کشید، به جای اینکه پولی که درمی‌آورید با لذت استفاده کنید، دارید می‌زنید در خون و می‌خورید! ما در مورد شرایط جامعه کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، ولی باید تلاش کنیم تا حال خودمان را خوب کنیم و این خوبی‌ را به دیگران انتقال بدهیم.

گردآوری و تایپ: مسافر هانا- نمایندگی ارغوان
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .