وادی چهاردهم بسیار عظیم است؛ زیرا تمامی خلقت را در جهات مختلف پوشش میدهد و آن "محبت" است. مسئله جهانبینی هم بسیار مهم است. پایه تفکرات ما مسئله جهانبینی است. پایه روان نیز دو چیز است: جهانبینی و فیزیولوژی.
کنش و واکنش انسان و هر موجودی در پندار، گفتار و کردار بیانگر روان است. در واقع خلقوخوی انسان در صور پنهان و صور آشکار میشود: روان. شاید شخصی در صور آشکار بسیار عالی و معقول باشد؛ ولی در صور پنهان مانند یک قاتل باشد. تمامی پیامبران نیز باهدف درسدادن جهانبینی آمدهاند. پس در تمامی سطوح جامعه با جهانبینی سروکار داریم.
اگر پردهای بر روشنایی بکشیم و فکر کنیم که همه چیز بر مبنای سیاهی است. برخی انسانها گرفتار این موضوع میشوند و این مشکلات زیادی را به وجود میآورد. یکی از مشکلات مهم ناامیدی است.
یک مثلث را در نظر بگیرید، یک ضلع آن روشنایی و ضلع دیگر آن تاریکی است. قاعده مثلث هم مسیر حرکت بهطرف این دو است. میتوان روی این قاعده بهطرف روشنایی و یا بهطرف تاریکی حرکت کرد.
تاریکی عدم است، وجودی ندارد. تا وقتی نور نباشد تاریکی وجود دارد. همین که نور بیاید تاریکی کامل از بین میرود. حال اگر نور باشد خروارها تاریکی هم بیاید باز هم نور و روشنایی را داریم. ناامیدی هم همینطور است، وقتی امید نباشد؛ ناامیدی است و ناامیدی سم است. اگر همه چیز را بر مبنای ظلمت در نظر بگیریم آن موقع است که بهطرف ناامیدی حرکت میکنیم و این ناامیدی انسان را نابود میکند.
بیمحبتی انسان را از بین میبرد. در کنگره ۶۰ این محبت و امید است که اعضا را در کنار هم نگه داشته است.
از قوه به فعل درآوردن راهی بسیار سنگین و سخت است. در قوه انسان خیلی از تواناییها نهاده شده است و انسان میتواند آن را به مرحله عمل و فعل برساند که البته این مهم در بستر کنگره قابلانجام است. بهقولمعروف: اگر آنچه الله در کتب آسمانی گفته، به کار برده میشد؛ اکنون همه در مدینه فاضله بودیم.
باید ببینیم موضوع چیست و کلید یا کلیدهای آن را باید بیابیم. این همان صفآرایی نیروهای اهریمنی در مقابل نیروهای الهی است که اشعث هم از این موضوع بینصیب نماند. (اشعث سمبل انسانی است که بالا و پایینهای زیادی را تجربه کرده است) ضدارزشها اهریمنی و ارزشها الهی هستند.
برای اینکه بتوانیم از ظلمت خارج شویم؛ باید کلید یا کلیدها را بیابیم. هر صندوق یا هر موضوعی یک کلید یا راهحل دارد که با شروع به انجام، راهها پیدا میشود. میتوان با تفکر اهریمنی، از یک نقطه سیاه در تصویر به صفحه سیاه رسید و عکس این قضیه هم کاملاً صادق است و دائم در جهان هستی این دو در حال تغییر هستند.
مشکل اعتیاد یک کلید داشت که تا قبل از کنگره و قبل از روش DST این کلید پیدا نشده بود که البته هنوز هم برای جهان مجهول است. در قدیم میگفتند: گز نکرده پاره نکن! یعنی پارچه را قبل از متر کردن برش نزن! ما هر کاری میخواهیم انجام دهیم، اول باید راهحلش را پیدا کنیم و بعد انجام دهیم. باید اقدام کنیم و حرکت کنیم تا راه پیدا شود.
در کنگره نقطه اول روشن شد و بهمرور نقاط دیگر را روشن مینماید و همه درمان میشوند و از جهان تاریک اعتیاد ذرهذره خارج میشوند.
برخی مواقع حفظ نمودن برخی مطالب بهمراتب باارزشتر از بیان آنهاست؛ زیرا در ادامه ممکن است کار خراب شود و توفیقی حاصل نشود و اینگونه ضررش خیلی بیشتر از منفعتش است. گاهی اوقات برای ما سختی فراوانی پیش میآید. درست است که این بد است؛ ولی ما سعی کردیم در آن سختی و تنگنا راهی پیدا کنیم.
سختیهایی که برای ما پیش میآید لعنت خداوند نیست؛ بلکه رحمت خداوند است تا ما آن سختیها را تحمل کنیم. باشد که به رحمت الهی نائل شویم. گاهی اطراف انسان را مسائلی میپوشاند که انسان نمیتواند خود را ببیند؛ اما به درون برگشت میکند تا جهان دیگری را تجربه نماید.
تهیه و ارسال: مسافر محمد لژیون 23
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
64