اولین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی نایین با استادی راهنما همسفر الهام، نگهبانی همسفر طیبه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز دوشنبه 28 آبانماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکهگیری که این دستور جلسه از دو بخش تشکیل شده است، بخش اول یادگیری است. اولین چیزی که ما در کنگره توسط آقای مهندس آموزش گرفتیم این بود که انسان به دو جهت آموزش و خدمتکردن خلق شده است و ما به زمین آمدهایم که ابتدا یاد بگیریم و سپس از دانستههای خودمان استفاده کنیم و بتوانیم خدمت کنیم، این مهم با آموزش صحیح امکانپذیر است. جناب مهندس میفرمایند: «یادگیری مختص درسومشق نیست و در هر زمینهای امکانپذیر است». زندگی در حیات و حضور در کنگره نوعی یادگرفتن است، اکنون باید چه چیزی را یاد بگیریم؟ باید علم درست زندگیکردن را یاد بگیریم. بخش دوم دستور جلسه معرکهگیری است، در زمانهای قدیم اشخاصی که بهگونهای مهارتهایی داشتند مردم را جمع میکردند و معرکه میگرفتند؛ معرکهگیری بهمانند یادگیری است و ما در مسیر هر دو قرار میگیریم.
جناب مهندس میفرمایند: «شخصی که در معرکهگیری قرار میگیرد خودش ضربه میخورد» اکنون این سؤال پیش میآید، چرا این دستور جلسه در دستور جلسات سالیانه قرار گرفته است؟ به این دلیل که مسئله معرکهگیری در کنگره هم اتفاق میافتد، چگونه؟! یعنی زمانی که همسفر بدون نوشتن سیدی و با غیبتهای مکرر به کنگره میآید، شروع به ایرادگرفتن از راهنما و خدمتگزاران میکند به این معنا که کارهایش را درست انجام نداده و شروع به معرکهگیری میکند. جناب مهندس میفرمایند: «نقزدن فقط یک نشانه دارد؛ آن هم این است که رهجو روی برنامه نیست» اکنون چگونه میتوانم متوجه بشوم که درگیر معرکهگیری شدهام یا خیر؟
راهنما همسفر نگین سال گذشته در مورد این دستور جلسه گفتند: اولین ورود نیروی منفی، زمانی است که کلمه (چرا) به ذهن ما میآید؛ یعنی چراهایی که مربوط به دیگران است. خیلی از سؤالها به ذهن من میآید که اصلاً به من ارتباط ندارد و به دیگران مربوط است؛ پس اولین ورود نیروی منفی در ذهن ما اتفاق میافتد؛ یعنی نیروی منفی ذهن من را خراب و حسم را آلوده میکند و اگر من از مثلث جهالت عبور نکرده باشم؛ یعنی به دانایی نرسیده باشم و ضلع آموزش در من رشد نکرده باشد بهآسانی درگیر نیروی منفی میشوم و بهقولمعروف وارد حاشیه میشوم. شاید هر جلسه هم در شعبه حضور داشته باشم، خدمت هم بکنم؛ ولی هر جلسه که میآیم اصلاً حالم خوب نیست. چرا حالم خوب نیست؟ به دلیل اینکه ذهن من اینقدر درگیر چراها و بقیه شده که اصلاً نمیتوانم آموزش بگیرم و حتی در بعضی مواقع از اینکه دیگران هم حالشان خوب است حال من خراب میشود و این نشاندهنده این است که من وارد معرکهگیری شدهام.
رابطهای بین یادگیری و معرکهگیری است، زمانی که وارد معرکهگیری میشوم، آموزشگرفتن در من متوقف میشود؛ یعنی دیگر آموزشپذیر نیستم و چیزی که بشخصه باید حواسمان باشد این است ما بهآسانی درگیر معرکهگیری میشویم. در جزوه جهانبینی هم آمده که نیروی منفی با شیکترین لباس وارد افکار و اندیشه ما میشود. برای مثال: یعنی به من اجازه میدهد که با خودم بگویم من بهخاطر اهداف کنگره و رسیدن به آن میخواهم کمک کنم و شروع میکنم به چیزهایی که اصلاً در جایگاه آن نیستم اظهارنظر میکنم، یعنی من بهعنوان راهنما به ایجنت میگویم شما این کار را انجام دهید درست است یا مثلاً به مرزبانها بگویم شما اینکار را انجام بدهید درست است که این همان معرکهگیری است.
در جای دیگر آقای مهندس میفرمایند: «شروع معرکهگیری از پچپچکردن میآید.» یعنی یکوقتی نیروی منفی در قالب آن زمزمههای ذهنی نیست، در قالب انسانهای سمی میآید؛ یعنی چرا در ذهن من اتفاق نمیافتد. زمانی که یک انسان در ذهن خودش دچار معرکهگیری شد، نزد شما میآید و شروع میکند به غیبتکردن، قیاسکردن و قضاوتکردن که اضلاع مثلث جهالت هستند که اینجا آقای مهندس میفرمایند: «این شخص میخواهد برای خودش یارکشی کند.» یعنی میخواهد شما را همراه خودش به مسلخ ببرد و چیزی که خیلی مهم است شخصی که در این مسئله دچار معرکهگیری میشود، خودش آسیب میبیند.
آقای مهندس در سیدی عناصر معرکهگیری میفرمایند: «شخصی که دچار معرکهگیری میشود مثل این است که روی شاخه درختی نشسته و با اره همان شاخه را میبرد.» پس تنها شخصی که در این زمینه آسیب میبیند خودش است، به دلیل اینکه زمانی که من دچار حاشیه شدم ذهنم اینقدر درگیر میشود که شاید نتوانم از سیدی هفته هم درست آموزش بگیرم. چیزی که در این قضیه برای خودم مهم است، این است که هیچوقت ماهیت خواستههایم تغییر نکند. یعنی چه؟ یعنی من فراموش نکنم که روز اول با چه هدف و با چه حالی وارد کنگره شدم و اگر الان در جایگاه راهنمایی خدمت میکنم و یا هر شخص سفر دومی که در هر جایگاهی خدمت میکند، اگر جایگاهی دارند فقط لطف خداوند و آقای مهندس است که به من اجازه خدمتکردن دادند.
مطلب دیگری که در سیدی اخیر استاد امین خیلی قشنگ گفتند که فکر میکنم مخصوص سفر دومیها باشد این است که فرمودند: «زمانی که درخت میوه دارد، آفت هم میآید» یعنی خیلی اهمیت دارد من که دارم خدمت میکنم دچار منیت نشوم که یکی از این آفتها معرکهگیری میشود که اگر گرفتار این موضوع شوم میتوانم به خود و اشخاص دیگر ضربه بزنم.
مرزبانان کشیک: همسفر بهار و مسافر مهدی
تایپ: همسفر آزاده و همسفر اکرم رهجویان راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
149