دوازدهمین جلسه از دوره چهاردهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران نمایندگی بنیان مشهد به استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر عاطفه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز دوشنبه 28 آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
پریشان حالی و سردرگمی میان هر دو نفس من برپا شده، نفس لوامه در این دعوا سروکلهاش پیدا شده.
شنیدم که عقلم به من میگفت: "یادگیری پیشه کن، معصومه.
هر که دور شد از مکتب علم،
به عذابی شدید محکوم است.
اگر تو خدمت نکنی در راه عشق،
عمر گرانت را مفت در باد میبری."
خیرهسر من که میدانم، تو در معرکهگیری استاد شدهای.
از نگهبان، لژیون مرزبانی و راهنما سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم. موضوع جلسه امروز در مورد "معرکهگیری و یادگیری" است.
در ابتدا باید بگویم که معرکهگیری و یادگیری دو جاده کاملاً متضاد هستند. کسی که وارد معرکهگیری میشود، هیچگاه طعم شیرین و حلاوت یادگیری و ثمرهی بخشیدن آن علم را در زندگی خود نخواهد چشید. معرکهگیری انسان را به حاشیه میبرد و او را از هدف اصلیاش که همان آموزش است، دور مینماید و این موضوع نشان دهندهی آن است که؛ چه میزان از وقت و انرژیمان را در این جادهی بی سرانجام تلف مینماییم. مگر نه اینکه استاد میفرمایند: ما در پی هم روان شدهایم تا آنچه را که نمیدانیم، بیاموزیم؛ پس هدف مشخص است و صورت مسئله هم روشن، ما آمدهایم تا آنچه را که نمیدانیم، بیاموزیم و به چالشهای زندگی پاسخ دهیم.
هدف یادگیری: علم درست زندگی کردن است. مشکلات برای همه هست و ما باید از آزمون و خطا عبور کنیم؛ اما همانطور که آقای مهندس همیشه میگوید: ما آنقدر عمر نمینماییم که بخواهیم همه چیز را خودمان امتحان نماییم؛ بنابراین باید از تجربیات دیگران بهره ببریم؛ اما زمانی که درگیر معرکهگیری میشویم، مثل یک گارد محکم دور خود میزنیم که مانع ورود علم و آگاهی به ذهنمان میشود.
آیا میشود از معرکهگیری هم آموزش گرفت؟ بله، اگر در اطرافمان معرکهگیری باشد، باز هم میتوان از آن درس گرفت؛ اینکه زمانی بین یک مسافر و همسفر یا بین مادر و پدر بحثی پیش میآید، میتوانیم از آن موقعیت بهعنوان یک آموزش استفاده نماییم؛ اگر از کار ضد ارزشیای که میبینیم، یاد بگیریم که آن را تکرار نکنیم، همین خود یک نوع آموزش میشود.
مثال جالبی که آقای مهندس همیشه میگویند: خداوند شری بدهد که آخرش برایم خیر باشد. آیا معرکهگیری خودش شر نیست؟ پس میشود از آن شر، در نهایت یک خیر بیرون کشید. یک مثال ساده: دو دوست که مدتها همدیگر را ندیدهاند، به هم میرسند. به جای اینکه از همدیگر استقبال نمایند و دلتنگیشان را رفع نمایند، شروع به معرکهگیری مینمایند. یکی به دیگری میگوید: من را نمیبینی، شادمانی؟ زیر پایت را مشاهده نما. اکنون یکی گلایه میکند، دیگری جواب میدهد و در نهایت یک سری احساسات منفی و کینه در دلها کاشته میشود؛ اما اگر به جای این معرکهگیری، همدیگر را در آغوش میگرفتند، هم دلتنگیشان رفع میشد و هم بذر محبت و عشق را میکاشتند. معرکهگیری فقط وقت ما را تلف میکند. در این مدت میتوانستیم از یک مسئله چیزی بیاموزیم، ولی معرکهگیری ما را از یادگیری دور مینماید.
تجربه شخصی من معصومه من خودم یکی از معرکهگیرهای قهار بودم, زمانیکه با مسافرم به بحث و چالش میپرداختیم، به جای اینکه راحت بگویم حق با شماست، شروع به آوردن مثالهای بیربط و گلهگذاری از گذشتهها مینمودم؛ اما حالا متوجه میشوم که در چنین مواقعی میتوانستم راحتتر از مسافرم بخشش بخواهم، مسئولیت خودم را قبول نمایم و این به نفع خودم و او بود. چرا معرکهگیری حواسمان را پرت مینماید؟ در گذشتهها معرکهگیرها کارهایی میکردند که توجه مردم را جلب و حواس آنها را پرت مینمود. معرکهگیری هم همین کار را میکند، حواسمان را از یادگیری و رشد دور مینماید. زمانی وارد معرکهگیری میشویم، کینه، نفرت و جهل دست به دست هم میدهند و ما را از هدف اصلیمان که همان یادگیری است، دور مینمایند.
نتیجهگیری: در کنگره60، هر چه هستیم باید در اینجا یک رهجو باشیم. من هر چه هستم، خارج از کنگره60 با هر مدرک یا حرفهای که داشته باشم، اینجا یک رهجو هستم و هیچگونه حق سوال یا توجیح ندارم. فقط باید بگویم چشم و فرمانبردار باشم و تا زمانی که فرمانبردار نباشم، به فرمان عقل و آگاهی نخواهم رسید.
از قدرت میخواهم که خط عشق، ایمان و یادگیری را در مسیر عبور از منطقه خطرناک معرکهگیری به زندگی همه افراد کنگره۶۰ جاری نماید.
رهایی چهل سیدی همسفر ملیحه به راهنمایی همسفر ناهید
مرزبانان کشیک: همسفر آمنه و مسافر حسین
تایپ و ویرایش: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر ناهید(لژیون دهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
173