مشارکت همسفر همدم:
اصولاً زندگی یک فرآیند یادگیری است. فرضیه خلقت انسان و موجودات همه بر پایه و اساس یادگیری فراهم شده است. یادگیری فقط محدود به درس خواندن نیست، بلکه در تمام جنبههای زندگی وجود دارد: یادگیری هنرهای رزمی، موسیقی، و ایجاد ارتباطات صمیمانه.
ما دو نوع معرکهگیری داریم: نوع اول مربوط به کسانی است که در گذشته افراد را دور خود جمع میکردند و کارهایی مانند پاره کردن زنجیر یا سینی و خوابیدن زیر ماشین که از روی آنها رد میشد، انجام میدادند. این افراد با ترفندها و معرکهگیری توجه دیگران را جلب میکردند. نوع دوم، مثل برخی ایستگاههای رادیویی است که هنگام پخش برنامه، اگر کسی بخواهد مانع شود، پارازیت میفرستند. این کار در انسانها با معرکهگیری اتفاق میافتد.
کسی که در کنگره به درمان واقعی رسیده باشد، هرگز به کنگره آسیب نمیرساند. اما اگر کسی به ظاهر درمان شده باشد و زیر پوستی مواد مصرف کند، شروع به معرکهگیری میکند؛ در حالی که به رهایی رسیده اما هنوز شیشه مصرف میکند و از مرزبان و دیگر بخشها انتقاد میکند. وقتی یکی از شاگردان ما نامرتب است و معرکهگیری میکند، نشانه این است که در مسیر برنامه نیست. پاکی یک گوهر بسیار ارزشمند است. این مسأله حتی در خانوادهها هم دیده میشود؛ به جای آموزش دیدن، افراد به نق زدن و معرکهگیری میپردازند. کسانی که آموزش دیده و خوب سفر کردهاند، معرکه نمیگیرند و نق نمیزنند.
مشارکت همسفر دیبا:
یادگیری و معرکهگیری دو واژهای هستند که در ظاهر ممکن است کاملاً از هم جدا به نظر برسند، اما در عمق خود پیوندی پیچیده دارند. یادگیری سفری درونی است، جستجویی برای فهم و پیشرفت؛ جستجو برای پاسخهایی که گاهی تنها در سکوت و تفکر به دست میآید. اما معرکهگیری بیشتر به بیرون توجه دارد؛ به هیاهو و جلب توجه، جایی که هر چیزی به نمایش گذاشته میشود تا دیگران را به خود جلب کند.
حقیقت این است که این دو در زندگی به هم مرتبط هستند. معرکهگیری میتواند ابزاری برای یادگیری باشد. گاهی در میدان معرکه باید سختیها و چالشها را تجربه کنیم تا به درک عمیقتری از خود و دنیای اطرافمان برسیم. گاهی در میان هیاهو و شلوغی است که خودمان را پیدا میکنیم، اشتباه میکنیم و یاد میگیریم.
از سوی دیگر، یادگیری میتواند معرکه را به چالش بکشد. وقتی چیزی میآموزیم، آگاهی ما رشد میکند و دیگر بهراحتی در دام تبلیغات و هیاهوهای بیاساس نمیافتیم. یادگیری قدرتی به ما میدهد که به جای معرکهگیریهای سطحی، به عمق مسئله برویم و حقیقت را دریابیم.
در نهایت، یادگیری و معرکهگیری در کنار هم معنای واقعی زندگی را میسازند؛ یکی به ما عمق میدهد و دیگری ما را وارد دنیای جدیدی میکند. مهم این است که از هر معرکهای که وارد آن میشویم، چیزی بیاموزیم و از هر درسی که میگیریم، گاهی برای لحظهای از معرکه دور شویم تا در سکوت، عمق آنچه آموختهایم را درک کنیم.
سپاسگزارم از جناب مهندس و خانواده ارجمندشان؛ چراکه کنگره شاید در ظاهر تنها راهی برای درمان اعتیاد باشد، اما حقیقت ماجرا چیزی فراتر از آن است. تعلیمات کنگره ما را به عمق وجودمان میبرد و تازه درمییابیم که چه کسی هستیم و به دنبال چه میگردیم.
نویسنده: همسفران همدم و دیبا لژیون راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
92