استاد مطالبی را با عنوان نبود روشنایی خواندند. در مورد نوشتن وادیها صحبت کردند و در نهایت رسیدند به وادی چهاردهم که بسیار عظیم و مهم است. فرمودند که جهانبینی بسیار مهم است و پایه روان و فیزیولوژی انسان است؛ تعریف روان؛ کنش و واکنش انسان در پندار، گفتار و رفتار است. در مسئله روان نوع افکار اشخاص در صور آشکار و پنهان انسان هم مطرح است. تمام پیامبران هم به همراه کتابهای آسمانی برای تعلیم جهانبینی آمده بودند. فوتبالیستی که به داور، دانشآموزی که به معلم، فرزندی که به پدر و مادر بیاحترامی میکند یا کسی که دست به احتکار، دزدی و کارهای ضدارزشی میزند مسلماً در مسئله جهانبینی مشکل دارد. ما در تمام سطوح زندگی با جهانبینی سروکار داریم.
محبت تمام هستی را پوشش میدهد، محبت باعث جذب و به هم پیوستن میشود حتی در مولکولها و ذرات جهان هستی؛ مثل مراقبت حیوانات از فرزندانشان، اگر پردهای روی روشنایی بکشیم و فکر کنیم همه چیز سیاه است، در اینجا به نظر میرسد همه چیز از تاریکی به وجود میآید و از بین میرود. یکی از مشکلاتی که به وجود میآید ناامیدی است. اگر یک مثلث را در نظر بگیریم یک ضلع آن روشنایی، ضلع دیگر تاریکی و ضلع پایین مسیر راه است که بهصورت رفتوبرگشت است. تاریکی از خود وجودی ندارد و در نبود روشنایی پدیدار میشود. در نبود دانایی نادانی، در نبود سواد بیسوادی، در نبود امید ناامیدی به وجود میآید. کوچکترین امیدها در روحیه انسان تأثیر میگذارد. وجود خداوند، خود امیدی برای انسانها است. کسی که امید ندارد دچار مشکلات، بیماریها و خطاهای بسیار میشود. در کنگره ۶۰ محبت ما را در کنار هم نگاهداشته است که محبت باعث بهوجودآمدن امید میشود. تفکر و امید در وجود ما نقش بسیار مهمی دارند.
از قوه به فعل درآمدن یعنی از فکر به مرحله عمل رسیدن، بسیاری از کارها و خصوصیات بهصورت بالقوه در انسان نهاده شده است و به عمل تبدیلکردن آن بسیار سخت است؛ ولی خداوند این توانایی را فقط در انسان قرار داده است. در کنگره مسئله تبدیل قوه به فعل کار زیاد سختی نیست مثل درمان اعتیاد و مسائل دیگر. انسانها در قرون مختلف برای انجام این مسئله مشکلات زیادی داشتند. ما اگر تمام قوانین و گفتههای کتب خداوند را انجام میدادیم، بی شک در بهشت زندگیمان بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم، مثل دزدینکردن، قتلنکردن، طمع نداشتن، دروغنگفتن، مؤدب بودن، ادای احترام، اکرام یتیمان، انفاق و برقراری صلح و بسیاری کارهای دیگر؛ نیروهای تاریکی در مقابل نیروهای روشنایی صفآرایی میکنند و ما برای عبور از ضدارزشها و ظلمت باید کلیدها را پیدا کنیم. هر مشکلی یک راهحلی دارد، مثل متد DST که کلید درمان اعتیاد بود و ما به آن دست یافتیم.
برای هر کاری اول باید راهحل را پیدا کنیم؛ برای پیداکردن راهحل باید اقدام کرد تا راه نمایان شود. ممکن است ابتدا تاریکی باشد؛ ولی کمکم راه روشن میشود. هر کاری در نهایت به نتیجه میرسد؛ ولی بستگی دارد کاری که انجام میشود سیاه باشد یا سفید. میشود از یک نقطه سیاه شروع کرد و تمام صفحه سفید را سیاه کرد یا ممکن است نقطهای سفید تمام صفحه سیاه را روشن کند همانند پیامبران که برای هدایت اقوام مختلف آمدند. گاهی اوقات حفظ مطالب بهتر از انتشار آن است؛ زیرا ممکن است اشخاص آمادگی دریافت و درک آن مطالب را نداشته باشند، مثل کسانی که به مسائل ماورای طبیعت و انرژیدرمانی میروند و یک سری مطالب و آموزشهایی کسب میکنند که تخریبهای بسیاری در زندگی روزمره، افکار و رفتار آنها ایجاد میشود. برای همه ما القا صورت میگیرد چه در جهت منفی چه مثبت؛ گاهی در زندگی در مرحله سخت و دشواری قرار میگیریم؛ ولی این مسئله میتواند به ما کمک کند که خیلی چیزها یاد بگیریم و راهحل گذر از آنها را بیابیم. گاهی انسان مشغول ظواهر دنیوی و مسائل مختلف میشود که خود را فراموش میکند و وقتی خود را پیدا کرده و به درون خود رفته با جهان دیگری آشنا میشود. در نهایت سختیهایی که برای ما پیش میآید رحمت خداوند است تا تجربیات زیادی به دست بیاوریم.
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون شانزدهم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
194