پایه تفکرات ما جهانبینی است که برای اکثر اساتید، مسئله بسیار جالبی است.
روان به معنای خلقوخو و پایه آن، فیزیولوژی و جهانبینی است.
خلقوخو در صور آشکار و پنهان انسان وجود دارد. به طور مثال، یک شخص ممکن است در ظاهر، بسیار آراسته؛ اما در باطن، فردی به هم ریخته باشد.
کنش و واکنش در پندار، گفتار و کردار هر انسان، بیانگر روان او میباشد. در مسئله روان ابتدا افکار؛ سپس گفتار و در ادامه کردار بسیار مهم است.
تمامی پیامبران برای آموزش جهانبینی به ما آمدهاند؛ حتی در کتاب تورات و انجیل نیز در مورد آن صحبت شده است.
جهانبینی به مفهوم دیدن جهان است که از دیدن خود تا دیدن خانواده، جامعه، هستی و ... را شامل میشود و در تمام سطوح، لازم و ضروری است.
مبحث ما در مورد وادی یازدهم است.
نوشتن شش وادی اول، حدود شش ماه طول کشید؛ اما نوشتن وادی هفتم تا چهاردهم تقریباً سیزده سال و شش ماه به طول انجامید. وادی چهاردهم بسیار مهم است و دوازده سیدی دارد.
در طول حیات، هر نقطهای که تمام میشود نقطه دیگری شروع میشود.
محبت است که کل خلقت را پوشش میدهد، باعث جذب و پیوستن میشود و در هستی، نقش بسیار مهمی دارد.
یک مثلث را در نظر بگیرید که سه ضلع آن، شامل روشنایی، تاریکی و مسیر راه است.
روشنایی و تاریکی هیچگاه به صورت کامل از بین نمیروند؛ مانند یین و یانگ که قبلاً در مورد آن صحبت کردهایم. ما نمیتوانیم روی روشنایی پردهای بکشیم و فکر کنیم که همه چیز سیاه است؛ حتی بیشترین تاریکیها هم با یک شعله کبریت، روشن میشود.
تاریکی از خود، وجودی ندارد و در واقع وقتی نور نباشد تاریکی هست.
ناامیدی نیز محصول تاریکی است که اگر امید نباشد به وجود میآید. اگر همه چیز را بر مبنای ظلمت و تاریکی در نظر بگیریم به طرف ناامیدی میرویم. حال اگر خدا و اعتقادات خود را حذف کنیم چه اتفاقی میافتد؟
ناامیدی باعث از بین رفتن انسان میشود. کسی که امید داشته باشد، دست به خودکشی نمیزند و به انواع بیماریها نیز گرفتار نمیشود.
آنچه که ما را در کنگره دور هم جمع کرده و باعث این بخششها میشود محبت و امید است؛ زیرا امید داشتن به انسان در حال مرگ نیز زندگی میبخشد. عشق، محبت، امید و روشنایی، عظمت بسیاری دارند.
همه چیز، درون انسان نهاده شده است؛ اما او باید بتواند آنها را از قوه به فعل درآورد که البته کار سخت و دشواری است. این کار، خود یک هنر است که مخصوص انسان است و در حیوانات وجود ندارد. از گذشته تا اکنون از قوه به فعل درآوردن مطالب، بسیار مشکل بوده است.
بهشت وجود دارد و جاری است. آنچه در کتاب آسمانی آمده است، تمثیل بهشت است. با پیروی از قوانین الهی و خرد جهانی میتوانیم در کمال آرامش و آسایش زندگی کنیم. بعضی از این قوانین؛ شامل دزدی نکردن، قتل نکردن، شهادت دروغ ندادن، آرام راه رفتن، آرام سخن گفتن، تکبر، خودکشی، بد گمانی، احترام به پدر و مادر و... است.
برای عبور از ظلمت و رسیدن به روشنایی، ابتدا باید کلید آن را به دست آوریم؛ یعنی هر مشکلی یک راهحلی دارد که باید آن را پیدا کنیم.
در قدیم میگفتند: گز نکرده پاره نکن؛ یعنی هر کاری که میخواهید انجام دهید، ابتدا راه درست آن را پیدا کنید؛ سپس وارد عمل بشوید. روش غلط، انسان را بیشتر دچار مشکلات میکند. حرکت کردن بسیار مهم است؛ چراکه با حرکت، راه نمایان میشود. هر کاری به نتیجه میرسد؛ اما به مثبت یا منفی بودن آن نیز بستگی دارد. از یک نقطه سیاه، میشود تمام صفحه را سیاه کرد و برعکس آن نیز امکانپذیر است؛ البته در جهان هستی این دو همیشه در حال تغییر است.
یکسری از مطالب هستند که بهتر است آنها را نزد خود نگه دارید؛ زیرا گفتن آنها برای جامعه ضرر دارد و در انسان، تشویش ایجاد میکند. زمانی میخواستم بسیاری از مطالب را در اختیار اعضای کنگره قرار دهم؛ اما استادان من گفتند که نباید این کار را انجام دهم؛ زیرا در افکار اعضا مشکل به وجود میآورد و ضررش بیشتر از منفعت آن است.
گاهی در زندگی برای ما مشکلات بسیاری به وجود میآید که باعث میشود به درون خود رجوع کنیم. باید با نگاه دیگری حرکت کنیم و راهحل مشکلات را پیدا کنیم. سختیها و مشکلات، لعنت خداوند نیستند؛ بلکه رحمت خداوند هستند و به همراه سختیها، آسانی نیز هست.
تایپ: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
106