جلسه هفتم از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی شهباز با استادی مرزبان همسفر زهرا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر جمیله با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکهگیری» روز یکشنبه ۲۷ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که یکبار دیگر به من توفیق داده شد در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. از راهنمایانم تشکر میکنم که هرچه دارم از آنهاست. دستور جلسه امروز «رابطه یادگیری با معرکهگیری» است، این دستور جلسه به من آموخت که رابطه یادگیری با معرکهگیری نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند و کاملاً باهم متضاد هستند. همانطور که شما هم میدانید دستور جلسات کنگره۶۰ هرکدام به من کلیدی نشان میدهند تا بتوانم از این کلیدها در زندگی خود به کار ببرم وزندگی خود را از آسیبها نجات بدهم. مفهوم واژه یادگیری در کنگره۶۰ یعنی آموزش گرفتن و به دانایی برمیگردد. ممکن است منابع آموزشی وجود داشته باشد؛ ولی من از آن بهخوبی استفاده نکنم و بهره نبرم. برای اینکه آموزش بگیرم؛ قبل از هر چیزی باید حضورداشته باشم؛ مثلاً اگر منبع آموزش من کنگره است در کنگره حضور داشته باشم و اگر دانشگاه است حضور داشته باشم؛ چون مهمترین چیز برای یادگیری حضور داشتن است.
اگر جسمی حضور داشته باشم؛ ولی از نظر فکری و ذهنی آنجا حضور نداشته باشم؛ یعنی به گذشته یا آینده فکر کنم؛ هیچ اطلاعاتی به اطلاعات من اضافه نمیشود. خود من در سفر اول حضور داشتم؛ ولی فکرم و ذهنم درگیر گذشته بود، به اتفاقات و چراهای زیادی که در ذهنم بود فکر میکردم؛ به آینده فکر کردن هم چیز خوبی است؛ ولی باعث میشود که ما را از آموزش گرفتن دور کند. به نظر من هر فرد باید در هرلحظه و مکانی فقط به فکر بالا بردن دانایی خودش باشد تا بتواند سه مؤلفه مثلث دانایی که تفکر، تجربه، آموزش است را به تعادل برساند تا از معرکه گرفتن فاصله بگیرد. زمانی که من وارد کنگره شدم به دلیل اینکه آموزش ندیده بودم تا اتفاقی میافتاد زود وارد حاشیه میشدم، نق میزدم، غیبت، تجسس، قضاوت میکردم همه اینها نشانه معرکهگیری است؛ ولی الآن که به کنگره آمدهام تا از آموزشهای ناب آقای مهندس استفاده کنم تا از ضد ارزشها دوری کنم.
این دستور جلسه دو مقوله است؛ حالا اگر بخواهم در مورد معرکهگیری صحبت کنم میتوانم بگویم که نقطه مقابل یادگیری قرار دارد و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسان برمیگردد. کسی که معرکهگیری میکند این سه صفت در وجودش نهفته شده ترس، منیت و ناامیدی. فردی که معرکهگیر است به خاطر داشتن منیت است که نمیتواند اشتباه خود را بپذیرد، دیگران را نردبان میکند که از آنها بالا برود؛ چون میترسد که دیگران آن را مقصر بدانند و از خواستههایش دور شود و همیشه در حاشیه و ناامیدی و در حال نق زدن است؛ مثلاً راهنما به رهجو مسئلهای را مطرح میکند که لازم است آن رهجو اجرا کند یا من مرزبان برای برقراری نظم و انضباط به رهجو میگویم که سالن مرتب کن یا ... اگر رهجو آموزشدیده باشد که قبول میکند؛ ولی رهجویی که آموزش ندیده باشد وارد حاشیه میشود و نق میزند، از کنگره و راهنما و مرزبان ایراد میگیرد؛ چون به دانایی نرسیده و از روی جهل و ناآگاهی با او برمیخورد. از این دستور جلسه نتیجه میگیریم که هر چهقدر فرد خودش را با یادگرفتن عجین کند و دانایی خودش را بالا ببرد میتواند از معرکه گرفتن دور باشد و میداند با فردی که معرکهگیری میکند چگونه رفتار کند.
تایپ: مرزبان همسفر زهرا
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر صبا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
88