جلسه پنجم از دوره چهلویکم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر سعید و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکهگیری" در روز یکشنبه ۲۷ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم، از آقای بهرام ایجنت دوره قبل تشکر میکنم و امیدوارم که موفق باشند، از سایت، نشریات و اوتی سپاسگزارم که این موقعیت را در اختیار من قرار دادند که انشاالله امروز بتوانم با وجود شما موفق واقع بشوم.
دستور جلسه یادگیری و معرکهگیری است.
من اول از بیرون شروع میکنم و بعد وارد کنگره میشوم. بچهها اگر یک نگاهی به بیرون بیندازیم از نظر فنی کسانی که بازیگر حرفهای فوتبال هستند یک سری آموزشها بیرون از حوزه کاری به آنها داده میشود که وقتی که بازی فوتبال تمام میشود آنهایی که دنبال معرکهگیری هستند با این آموزشها شروع به مصاحبه میکنند، مثلا میگویند به نظر شما که دو دقیقه بازی کردید و مربی شما را تعویض کرد آیا با شما غرضی داشته؟ حالا اگر این بازیکن بلد نباشد، وارد حاشیه میشود و لطمه بسیار شدیدی میخورد و باعث میشود که از آن حوزه خارج شود ولی وقتی آموزش میگیرد، بازیکن جواب میدهد که تصمیم مربی بوده و اختیار دارد و من به نظر مربی احترام میگذارم. کسانی که حرفهای هستند یاد میگیرند که نگذارند کسی آنها را وارد معرکهگیری و نق زدن بکند، این یک فن است توی کشتی، اگر نگاه بکنید کسانی که به آنها فن را یاد میدهند بدلش را هم یاد میدهند و میگویند این فن هست و این هم بدلش.
حالا زمانی که وارد کنگره میشوی این را باید یاد بگیری که هر کسی که باید زوم کند روی خودش، کاری به کسی نداشته باشد و هر سوالی دارد از راهنمایش میپرسد و راهنما میگوید که چقدر دارو مصرف کن و سر ساعت به کنگره بیا تا به نتیجه برسی. تمام آنهایی که حال خوش دارند کسانی بودند که زمانی که وارد کنگره شدند چشمانشان را بستند و گوشهای خود را باز کردند و گوش میدهند و یاد میگیرند و کسانی دنبال معرکهگیری میروند که آموزش نگرفتهاند یعنی دانایی کمتری دارند نسبت به دیگران؛ همین افراد وارد معرکهگیری میشوند. مثلا دیدهایم کسانی که میآیند و میخواهند معرکهای بگیرند و سودی ببرند پس شروع به معرکهگیری میکنند تا بتوانند جیب من و شما را بزنند.
آقای مهندس همیشه صحبت میکند که توی هستی این پزشکهایی که دنبال پول هستند و دنبال خدمت نیستند، خداوند قدرت تشخیص را از آنها میگیرد و اگر من زمانی دنبال معرکهگیری بودم خداوند قدرت تشخیص را از من میگرفت. تمام این افراد روزی جای شما نشسته بودند و گوش به فرمان بودند و دنبال نق زدن و حال بد نبودند. هر رهجویی به من میگفت حالم بد هست، میگفتم من حالم الان خوب شد که حال تو بد است چون کارت را درست انجام میدهی باید حال تو بد باشد پس حالم خوب میشود که کار خودت را درست انجام دادی ولی اگر راهنمایی از رهجویش بپرسد حالت چطوره و بگوید حالم خوب است، راهنمایش حالش بد میشود، چرا؟ چون میداند که او از مسیر خارج شده، پس اگر دنبال معرکهگیری بخواهی بروی، وارد کنگره که میشوی به حال خوب و خوش نمیرسی، زمانت را از دست میدهی. ما دشمنی از بیرون نداریم و هر دشمنی هست در درون من وجود دارد که آن هم به واسطه این است که کار را بلد نشدم و راه را یاد نگرفتم؛ خودم میشوم دشمن خودم و وقتی خودم دشمن خودم میشوم دنبال معرکهگیری میروم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید ممنون و سپاسگزارم.
نویسنده: مسافر محسن از لژیون یکم
عکاس: راهنمای محترم مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
216