همسفر هاجر (راهنمای لژیون دوازدهم):
دانستیم که نقطه مقابل معرکهگیری، یادگیری است و فضای یادگیری بسیار وسیع است. ما در کنگره به کمک جهانبینی، متعادل بودن و اصول صحیح زندگی را آموختیم. یادگیری تنها در درسخواندن نیست؛ بلکه در تمام قسمتهای زندگی مهم هستند. به عبارتی فلسفه ما در کنگره ۶۰ درمان و رهایی از تمام ضد ارزشهاست که لازمه آن، آموزش و یادگیری است.
اگر کسی به دنبال یادگیری نباشد، وارد حاشیه و معرکه میشود. افرادی نیز وجود دارند که همیشه تماشاچی بازی اینها هستند؛ این افراد جذب میشوند، نیرو و توجهشان معطوف به دیگران شده و از چرخه آموزش و خدمت بازمیمانند. این بدترین حالتی است که ممکن است یک انسان دچار آن شود و باید این را دانست که نیروی منفی به زیباترین شکل ممکن وارد جسم و روان انسان میشود. جهل و نادانی درون همه انسانها وجود دارد؛ اما با پاککن یادگیری میتوان آن را از بین برد.
باید ساخته بشویم و برای ساختهشدن باید بیاموزیم تا به درجهای که ممکن است برسیم؛ بنابراین باید از آموزشها استفاده کنیم و در زندگی خود کاربردی نماییم، بهانهجویی نکنیم، از دیگران انتظار نداشته باشیم که مسائل زندگی ما را حل کنند، معرکهگیری نکنیم تا وارد حاشیه نشویم و این را بدانیم که زندگی برای ما است و خودمان باید آن را بسازیم و حفظ کنیم. انرژی بهسختی به دست میآید؛ آن را بهراحتی با نقزدن و بهانهگرفتن از دست ندهیم و برای تأیید و دلسوزی دیگران خودمان را ضعیف نشان ندهیم.
همسفر فرزانه:
برای معرکهگیری ما به سه موضوع نیاز داریم؛ ۱- شخص معرکهگیر ۲ - افراد تماشاچی ۳- موضوع معرکه. زمانی که من سرگرم کار خود باشم، از معرکهگیری جلوگیری میکنم. باید حواسم باشد که هم در زندگی و هم در کنگره معرکهگیری توسط فردی که شکستخورده شروع میشود.
معرکهگیری اولین قدم برای خروج از عمل سالم است. این عمل برای شروع دلیل میخواهد و مراحلی دارد؛ جالب این است که همه معرکهگیران این قوانین را اجرا میکنند. معرکهگیری در همه سطوح در محل کار، بیمارستان و... وجود دارد.
اگر ساکنین انسانهای آبادی باشند، از خرابی بنا جلوگیری میکنند و اگر هوشیار نباشند، همراه شخص معرکهگیر میشوند، با او به مسلخ میروند و ذبح میشوند. راه مستقیم عریض است، پایانی ندارد و جهت مبدأ و مقصد را خود میداند. محبت نیز آغازی است که پایانی ندارد.
همسفر زینب:
یادگیری و دانایی دارای سه مؤلفهاند؛ تفکر، تجربه و آموزش. معرکهگیری نیز دارای سه مؤلفه است؛ جهالت، ترس و منیت. یادگیری به معنای تفکر، آموزش و بالابردن آگاهی است. ازجمله ویژگیهای انسانها، استعداد خاص آنها در یادگیری است و حیطه یادگیری آنها بسیار گسترده است. با یادگیری و آموزشدیدن، سطح آگاهی بالا میرود، درنتیجه انسان از ضد ارزشها دور میشود و بر نفس اماره غلبه میکند.
انسان آگاه از تجربیات دیگران درس میگیرد؛ اما انسان کمخرد میخواهد همهچیز را خودش تجربه کند. یک مصرفکننده با آموزشدیدن و بالارفتن آگاهی اعتیادش را درمان میکند. در کنگره همه در حال آموزش گرفتن هستند. تمام اعضای کنگره در هر مرتبهای نیاز به آموزش و یادگیری دارند.
انسانی که دارای آگاهی کمی است، بهخوبی آموزش نگرفته و بهخاطر ترس، منیت یا شکستخوردن برای اینکه خود را مقصر جلوه ندهد، از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و شروع به معرکهگیری میکند. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است؛ مفهوم این دو هیچگونه وجه اشتراکی باهم ندارد و نقطه مقابل هم هستند.
اختیار و دانایی فرد مشخص میکند که در کدام وادی حرکت کند؛ در وادی یادگیری یا معرکهگیری. چیزی که میتواند انسان را از ضد ارزشها دور کند و به کمال برساند یادگیری، آموزش گرفتن و حرکت در صراط مستقیم است.
همسفر لیلا:
معرکهگیری چگونه به وجود میآید و عناصر آن چیست؟ در اثر کمبود دانش، حسادت، منیت و با شکست و ناکامی انسان از دیگران عقبمانده و هنگامیکه انسان شکست میخورد، در یک دوراهی قرار میگیرد؛ راه اول آن است که از شکست و ناکامی خود تجربه بگیرد و از تاریکی به سمت روشنایی حرکت کند، اما راه دوم آن است که در جهل و نادانی خودش ایستادگی کند و از اینجاست که معرکهگیری شروع میشود.
مراحل معرکهگیری در انسانها یکسان است. مرحله اول این است که از جمعی که در آن است جدا میشود و در مسیر مستقیم حرکت میکند یا همچون معرکهگیران در مسیر منفی حرکت میکند، بهجای اینکه اشتباه خود را بپذیرد صورت حقبهجانب به خود میگیرد و دیگران را توطئهگر میخواند، آنها را بهجای خود قربانی میکند. اگر ساکنین جامعه آگاه و دانا نباشند آنها نیز قربانی میشوند.
در کنگره با ایجاد لژیونها سعی میکنیم که از ضد ارزشها دور باشیم، در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم، برای یادگیری آماده باشیم، تفکر داشته باشیم و محبت را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم تا به بهشت درونی برسیم.
همسفر رقیه:
در کنگره ۶۰ یادگیری به معنای آموزش است که به دنبال آن دانایی به وجود میآید. زمانی که شخص از هر اتفاقی تنها به دنبال آموزش از آن موضوع باشد، به مرحلهای میرسد که به حواشی آن توجه نمیکند؛ اما در مورد معرکهگیری که نقطه مقابل یادگیری است باید گفت که پایه و اساس آن جهل و ناآگاهی انسان است.
معرکهگیری دارای سه پارامتر ترس، منیت و ناامیدی در انسان است. فرد به دلیل منیت اشتباهات خود را نمیپذیرد و همیشه در حاشیه و در حال نقزدن است؛ درصورتیکه اگر انسان به دنبال یادگیری و آموزش باشد دانایی خود را بالا میبرد. هرچه انسان از آموزش دورتر شود دچار معرکهگیری میشود.
تهیه، تنظیم و ویراستاری: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر مطهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
131