به نام قدرت مطلق الله
جلسه پنجم از دوره پنجاه و نهم، به استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری مسافر حسنا، در تاریخ هفدهم مهرماه ۱۴۰۳راس ساعت ۸ صبح آغاز به کار نمود.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛
مطلبی که امروز در موردش صحبت میکنم مورخ 1388/05/31 هست تحت عنوان: نبود روشنایی
استاد میفرمایند: وادی یازدهم را که به پایان بردی؛ بسیار عالیست. دو وادی دیگر را ما هم فکر میکنیم با مطالعاتی که کردی به طور مبسوط خود بتوانی بنویسی، اما به وادی چهاردهم که رسیدی این وادی بسیار عظیم است. زیرا تمامی خلقت را در جهات مختلف پوشش میدهد.
اگر ما پردهای بر روشنایی بکشیم و فکر کنیم همه چیز سیاه است و برمبنای نبودن روشنایی میباشد، درمورد آن میتوانیم مطلب بنویسیم. این موضوعی است که خیلی از انسانها درآن گرفتار میشوند که میتوان مطالب زیادی درمورد آن نوشت.
اگر مثلثی در نظر بگیریم که یک ضلع آن روشنایی و ضلع دیگر آن تاریکی باشد، ضلع پایین یعنی قائده مثلث، مسیر راه میباشد. یعنی از ضلع قائده هم میتوان به سمت روشنایی و هم به سمت تاریکی حرکت کنیم.
زیرا مفهوم و یا نبودن روشنایی یعنی فقط وجود تاریکی است که این طور تصور خواهد شد که همه چیز فقط در عالم ظلمات متولد میشود ولاغیر؛ اما اگر بخواهیم حق و حقیقت را بنگاریم دیگر نمیتوانیم خیلی از مطالب را نادیده بگیریم، به همین جهت میگوییم عظیم است و نوشتن و به کار بردن آن سخت است.
باید شوری کنیم(مشورت کنیم) که برای این قسم از کارها مشکلاتی ایجاد نشود، زیرا از قوه به فعل درآوردن راهی بسیار سنگین و سخت است. البته برای درک این موضوعات در کنگره زیاد سخت و یا دور از واقعیت نیست، در اجرای آن بسیاری از مردمان در تمام قرون و اعصار دچار مشکلات هستند. چون از قوه به فعل درآوردن هر موضوعی بسیار مشکل است و در تمام قرون انسانها با این مشکل مواجه بودند. به قول معروف اگر آنچه الله در کتب آسمانی گفته به کار برده میشد، الان همه در مدینه فاضله بودیم و نیازی به جنت خیالی که زائیده تفکرات همیشگی ماست نبودیم، چون جنت طبق کلام الله یک تمثیل است.
پس تصور نمایید که موضوع چیست و کلید یا کلیدهای آن را باید بیابیم و این همان صفآرایی نیروهای اهریمنی در مقابل نیروهای الهی است که اشعث هم از این موضوع بینصیب نماند (اشعث یک شخصیتی است در نوشتههای من که زیاد از آن صحبت نکردهام) و این داستان همچنان ادامهدار است. اما هر صندوق و یا موضوعی یک کلید یا راه حل دارد که با شروع و انجام، راهها پیدا میشود و یا از یک نقطه سیاه در تصویر سفید میتوان با تفکر اهریمنی به صفحه سیاه رسید و یا برعکس از یک تصویر سیاه که یک نقطه سفید در آن هست میتوان تمامی آن صفحه را به روشنایی و سفیدی تبدیل نمود و شما این را شروع نمودهاید. از آن نقطه خطوطی سفید انشعاب یافته که میدانید، شاید گاهی اوقات رسیدن به قله به زیبایی شروع نباشد. شروع میتواند اهداف گستردهتر و وسیعتری را در بر داشته باشد. شاید شما هم اینطور تصور نمایید؛ شاید اشعث نیز در صفآرایی در آن لحظه مورد حمایت نگهبانان مخصوص قرار گرفت و دلیلش را شما خود خوب میدانید.
زمانی حفظ نمودن بعضی از مطالب به مراتب ارزشش بیشتر از ادامه است، زیرا در ادامه ممکن است به توفیق نرسد.(بعضی وقتها نگهداری بعضی مطالب از انتشار آن بهتر است، چون ممکن است در ادامه باعث ایجاد نفاق و مشکل شود و برای جامعه مضر باشد مثل مسائل مربوط با ماوراء)خود میدانید گاهی پیش میآید که عملی را انجام دهید، اکثرا به شما به صورت القائی فرمان انجام عمل داده میشود یا شما را از آن عمل باز میدارد.(وقتی نفس به مرحله میانه رسید، به او الهام میشود هم فجور و هم تقوا)
استاد میفرمایند: زمانی که در بند بودم بعضی روزها میشد که خورشید را نمیدیدم و زمانی احساس میکردم که بهتر است؛ زیرا با چشمان خود اوضاع را نمیدیدم و این به من کمک میکرد که در تاریکی از چشم دیگرم استفاده کنم و آن، زمینه راهی برای یافتن نقطه روشنایی را برایم فراهم نمود. باز هم تاکید میکنم گاهی اطراف انسان را مسائلی میپوشاند که انسان خود را نمیببیند، اما به درون برگشت میکند تا جهان دیگری را تجربه کند.
اشعث مرد دانایی بود و هست که در مواقع خاص توانسته جهت خود رابیابد و خود را از مسائلی مصون بدارد. شاید اینطور به نظر بیاید که در جهان ناآگاهی و بیتفاوتی سیر مینموده اما گویی همیشه البسه رزم او در جایی دیگر محفوظ نگهداری میشده تا به موقع از آن بتواند استفاده کند. برای انتشار و گسترش عشق و محبت و دوام دائمی آن، نسخههای قوی و چند جانبه نیاز است، مانند اینکه صف مهاجمین را از راههای مختلف سد کنیم و او اینرا خوب تجربه کرده است، فقط منتظر بیداری کامل است.
سختی و تاریکی باعث میشود انسان با دید دیگری به مسائل نگاه کند، اگر به درون خودمان برویم خیلی چیزها را مییابیم. یعنی میخواهیم بگوییم که از پس سختیها، آسانی است، سختیهایی که برای ما پیش میآید لعنت خداوند نیست، اینها رحمت خداوند است و ما با تحمل سختیها به رحمت الهی دست پیدا میکنیم.
نگارش، تنظیم و ارسال: مسافر عباس خدمتگزار سایت نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1572