در خدمت راهنما همسفر نازنین هستیم. در این روز گفتوگویی دلنشین با ایشان ترتیب دادهایم که نظر شما را به آن جلب مینماییم. ضمن عرض سلام و خداقوت خدمت شما، از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادهاید سپاسگزارم.
لطفاً ابتدا خودتان را معرفی کنید و اعلام سفر کنید.
سلام دوستان نازنین هستم همسفر مهدی. مسافر من با تخریب انواع مواد وارد کنگره شد، آخرین آنتیایکس مصرفی متادون،دوازده ماه ماه و بیست روز سفر کرد به روش DST با داروی درمان OT و با راهنمایی آقای اکبر ممیزاده و به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس امروز ۶ سال و ۱۵ روز است که آزاد و رها هستیم. ورزش ایشان در کنگره فوتبال و ورزش خودم تنیس روی میز و راهنمای گرانقدر بنده خانم فاطمه ملکی عزیز هستند.
معمولاً از اعضاء کنگره۶۰ پرسیده میشود که نحوه آشنایی آنها با سیستم درمانی کنگره ۶۰ به چه صورت بوده است، مایل هستیم در مورد شما بدانیم.
سالها پیش که پدرم مصرفکننده بودند، در یک برنامه تلویزیونی آدرس و شماره تماس آکادمی زیرنویس میشد و من اولین بار نام کنگره را آنجا دیدم، با توجه به اینکه مهمان برنامه هم یکی از اعضای کنگره۶۰ بود و برای من یک نقطه امید بود که درمان امکانپذیر است، اما بعد از مدتی یکی از اقوام نزدیک ما که خودشان از طریق کنگره۶۰ درمان شده بودند و در حال خدمت بودند ما را با کنگره آشنا کردند و به لطف خدا پدرم سفرشان را آغاز کردند.
بهعنوان یک همسفری که همیشه بال پرواز مسافرتان هستید، چه احساسی در مورد این همراهی دارید؟
لطف خداوند که شامل حال بنده کوچکی چون من شد. وظیفهای الهی است که خداوند بر روی دوش من نهاد تا بزرگ شوم و قدر جایگاه خود را بدانم.
به نظر شما یک همسفر خوب و موفق چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در وحله اول باید ایمان داشته باشد یعنی به کنگره۶۰ و خداوند بزرگ اعتماد کند و مسافر را به راهنمایش بسپارد. این ایمان و اعتماد به او آرامش خیالی میدهد تا در سفر به خودش بپردازد و از ترس و قضاوت دور شود. شرط این ایمان؛ آموزش و فرمانبرداری از راهنما میباشد که به لطف خدا ارتعاش مثبت آن به مسافر القا شده و کمک شایانی به او خواهد کرد.
بهترین جایگاهی که تا به حال در کنگره تجربه کردهاید کدام جایگاه بوده و چه رهآوردی برای شما به همراه داشته است؟
همه جایگاههایی که کنگره به اشخاص میدهد خوب و مفید هستند و در هر برهه از زمان برای گشایش گرهای از شخصیت فرد وارد زندگی او میشود. هر جایگاهی به نوبه خود ابزاری است در جهت خودسازی. هر گل که از کنگره به دست من داده شد عطر و رنگ خاص خودش را دارد که در نوع خود منحصر به فرد است. به طور کل جایگاه راهنمایی، من را با خودم روبهرو کرد و به واسطه رهجوها به من نشان داد که هر فکر و فرکانسی به سیستم بدهم قطعاً با آن روبهرو میشوم. جایگاه راهنمایی به من نشان داد سیستم بسیار منظم و حساب شده است فقط کافی است من بخواهم و حرکت کنم. در حال حاضر جایگاه دستیار اسیسانت را تجربه میکنم و به نظم در افکار و برنامهریزی در امور زندگی، کمک بزرگی به من میشود. من در این جایگاه یاد گرفتم برای هر ساعت در روز برنامهریزی کنم و از اتلاف وقت جلوگیری میشود. در واقع بزرگترین دستاورد این خدمت؛ سپاسگزاری و قدردانی از نعمتی به نام زمان است.
در مورد دستور جلسه یادگیری و معرکهگیری مشارکت شما را میشنویم.
رابطه این دو معکوس است. یادگیری مثل یک مغازه و معرکهگیری مانند کرکره آن است. هر زمان کرکره معرکهگیری پایین میآید مغازه یا همان آموزش تعطیل میشود چون مانند پرده میآید و جلو افکار و چشمان شخص را میگیرد و به او اجازه اندیشه درست را نمیدهد. هر زمان شخص در کنگره در پی آموزش و ارتقاء شخصیت خودش باشد؛ هر رفتار و صحبت را جهت آموزش و صیقل درونی خودش استفاده میکند و از حاشیه و معرکهگیری به دور خواهد بود. هر آنچه در اطراف ما رخ میدهد اتفاقی نیست و قطعاً برای من پیامی دارد پس در خود جستوجو میکنم تا مفهوم آن را پیدا کنم و گوشه تاریک درون خودم را پیدا کنم و آن را با نور آگاهی و نشانه روشن کنم پس جایی برای ناراحتی، توقع، زودرنجی و معرکهگیری باقی نمیماند. معرکهگیری مانند سم مهلک و کشندهای است که فقط خود شخص معرکهگیر را به هلاکت میرساند.
همسفر نازنین از وادی عشق و محبت در وجودتان بگوئید، آیا عشق و محبت را لمس کردهاید؟ چگونه؟
درک عشق کار عظیمی است که فقط در پرتو بندگی اتفاق میافتد. عشق را در وجود جناب مهندس دیدم زمانی که نازنین با تمام ناخالصیها و خباثتهای درونش وارد کنگره شد او را با آغوش باز پذیرفت، دست نوازش بر سر نفس چموش و رامنشدهاش کشید و با صبر و بردباری با چاشنی عشق او را بزرگ کرد. صحبت از عشق فقط مناسب و درخور جناب مهندس است که همه تاریکیهای درون ما را میبیند و با مهر و آرامش؛ ذره ذره تاریکی را از ما میگیرد و به ما نور میتاباند، من از عشق چه بگویم؟ چه چیزی دارم که بگویم؟ من در سایه عشق و محبت بنیان کنگره، التیام پیدا کردم و زخمهای درونم درمان شد. من خود شفا یافته عشق هستم.
آیا شما به ماندگاری و خدمتگزاری در کنگره میاندیشید؟ چرا؟
قطعاً بله! کنگره خانه امن و پناهگاه من است. من به زندگی در آن تا به ابد میاندیشم. زیرا نقاط نادرست و تاریک فراوانی در وجودم باقی مانده و تندیس وجودی من نیاز به چکشهای بیشتری دارد تا شکل زیبایی به خود بگیرد. امیدوارم خداوند توفیق و فرصت دهد تا در این مکان مقدس خدمت کنم.
در مورد واژههای زیر چه چیزی مایلید بگویید؟ لطفاً بفرمایید.
جایگاه کمک راهنمایی: سالها به هر کاری مشغول بودم جز آنچه که خداوند از من انتظار داشت. آمدهام که در این جایگاه بنده مخلص خداوند شوم و عشق را درک کنم و بشناسم. این جایگاه یعنی؛ تمام جهان فقط تو هستی و بازتابی از تو.
روشDST: راه توبه است. من در کلامالله فقط کلمه توبه را دیده بودم اما راه آن را بلد نبودم. روش DST یعنی طبق اصول و قوانین در مدت زمان معینی از مسیر ضد ارزشی برگرد آنچنان که تخریب در خود و دیگران به وجود نیاوری و این همان توبه است.
مسافر: فرصت طلایی برای نجات شخص است. واژهای است پر از قدرت برای کسی که در دام غول اعتیاد اسیر شده. واژهای است سرشار از مفهوم برای همسفر که دست از قضاوت و جنگیدن با شخص در حال سفر بردارد و به او فرصت دهد در مسیر قرار بگیرد و خود را به آرامی نجات دهد.
در آخر آنچه را دوست دارید لطفاً بیان کنید؟
کنگره۶۰ زیباترین و آرامترین سیستم هستی است. قلب تپنده سیستم هستی است. هر آنچه در کنگره است تماماً خیر و برکت است. کنگره۶۰ آرام و قرار دل بیقرار من است. مردهای بودم که در کنگره زنده شدم، اسیری بودم که آزاد شدم، خود را تبدیل به موجود بیارزشی کرده بودم که کنگره به من ارزش و اعتبار داد. هر روز با خداوند جهانیان پیمان میبندم که در رکاب بنده بزرگوار و خاص خودش جناب مهندس عزیزم خدمت کنم و من بهتری از خود بسازم، آنچنان که خداوند به خود بگوید: فتبارک الله احسن الخالقین.
مصاحبهگر: مرزبان خبری همسفر فاطمه
عکاس: مرزبان خبری همسفر فاطمه
تایپ: راهنما همسفر نازنین
ویراستاری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
136