سه مولفه تفکر، تجربه و آموزش تشکیل دهنده مثلث دانایی هستند. برای رسیدن به دانایی موثر این سه ضلع باید در موازات هم و متوازن با هم رشد کنند. آموزش و یادگیری مقولهایست که بشر همواره با آن سر و کار دارد و برای زندگی بهتر و سالمتر به آن نیاز مبرم دارد. مغز متفکر جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰، جناب مهندس حسین دژاکام این مقوله حیاتی را در صدر برنامههای این سازمان قرار دادند، هر شخص در قالب مسافر یا همسفر، باید آموزشها و علم و دانش کنگره۶۰ را فراگیرد و هیچکس از این قاعده مستثنا نیست.
مسافر گام به گام و وادی به وادی یاد میگیرد از جهان تاریکی و ظلمت جدا شود و به سوی نور، فهم و دانش حرکت کند تا رها شود و بندهای وجودش را از اسارت، بخل، زنجیر حقارت، ناتوانی و نادانی که اعتیاد برایش به وجود آورده بود رها کند. همسفر میآموزد تا آرام باشد و با خود و جهان پیرامونش در صلح باشد تا خانهاش را مأمنی امن برای مسافر خود و خانوادهاش سازد. همه ما در کنگره۶۰ به فرموده جناب مهندس دژاکام، مانند دوچرخه سوارانی هستیم که در حرکتند، تا زمانی که رکاب میزنیم، یعنی آموزش میگیریم و عمل میکنیم، سرپا خواهیم بود و زمانی که این فراگیری متوقف شود و از حرکت بایستد قطعاً سقوط خواهیم کرد.
حال در این حرکتها فراز و نشیبهایی هم وجود دارد که بعضیها ناچار به شکست میشوند، گروهی این شکست را میپذیرند، درصدد رفع اشکال و حل مشکلات به وجود آمده هستند، اما گروهی شکست را نمیپذیرند و گرفتار معرکهگیری میشوند. معرکهگیری از شکست آغاز میشود. معرکهگیر، در تاریکی جهل، ترس، منیت و خودخواهی دست و پنجه نرم میکند، اصولاً معرکهگیر که عنصر اصلی در این فرایند است، برای عوض کردن موضوع و تبدیل آن به چیز دیگر تلاش میکند و در این میان تماشاچیانی هم هستند که او را تشویق میکنند؛ زیرا گوش شنوایی برای شنیدن و زبان چرب و نرمی برای همدردی کردن با این شخص دارند.
معرکه گیر دیگران را با خودش به مسلخ میبرد که همان چاه ظلمت و نادانی است و این شاهکار خلقت است که اولین کسی که قربانی میشود خودش است، معرکهگیری در کل سیستم ما وجود دارد، در صور آشکار مانند کنگره۶۰ و در صور پنهان، مانند یک تذکر ساده که یک راهنما به ما میدهد و در جهان ذهن ما آشوب و درگیری عظیمی ایجاد میشود. دانش، آگاهی و تفکر حاصل از تحقیق، تجربه و آزمایش به ما کمک میکند که تفاوت تراوشات یک مغز معیوب را که حاصل سرخوردگیها و حقارتها است، تشخیص دهیم و این امر اتفاق نمیافتد مگر با یادگیری، فراگیری و عمل به آنچه آموختهایم. رابطه یادگیری با معرکهگیری همان رابطه اضداد است که در وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت خواندهایم.
اضداد مانند یک تکانه هستند برای بیداری انسانها، آنها در ابتدا محشر به پا میکنند که سلاح بردارند و با نیروی مخالف خود درگیر شوند. نیروی مخالف آماده است که در انسان بیتفکر حرکتی عظیم ایجاد کند که سیل خروشان او را از مسیر دور نموده و به طرف خواست خود ببرد. هر چقدر که بیاموزیم و به آن عمل کنیم و خود را در مسیر آموزشها قرار بدهیم، به همان اندازه از معرکهگیری و ضدارزشها فاصله میگیریم. خداوند را سپاسگزاریم که در مسیر سبز کنگره۶۰ قرار داریم و به قدرت تشخیص رسیدهایم تا راه را از چاه و علم را از معرکه تمیز بدهیم.
منابع: جزوه جهان بینی، سیدی رابطه معرکهگیری و یادگیری، سیدی عناصر معرکهگیری و کتاب ۱۴ وادی.
نویسنده: همسفر فرشته، راهنما همسفر سهیلا (لژیون نهم)
ویرایش:همسفرسمیرا، راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
655