یکی از ویژگیهایی که به انسان داده شده؛ این است که اختیار کامل خداوند به او دادهاست. انسان میتواند درندهترین یا بهترین موجود باشد؛ انسان مختار است که سرنوشت خود را تعیین کند. گاهی با معرکهگیری از زندگی دور و گاهی با آموزش به هدفهای خود و درجات بالاتر میرسد. معرکهگیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن؛ وقتی انسان در مقابل مسئلهای از لحاظ عقل محکوم میشود به جای عذرخواهی و سکوت شروع به معرکه گرفتن میکند. معرکهگیری زمانی اتفاق میافتد که فرد شهامت و شجاعت پذیرش مشکل خود را ندارد.
مسئلهای که با یک عذرخواهی حل میشود را به پیچیدهترین شکل ممکن تبدیل میکند یا اینکه انسانی خود را در زندگی از دیگران عقب میبیند یا نمیتواند هم تراز آنها باشد؛ شروع به مظلوم جلوهدادن خود و مقصر دانستن بقیه میکند و با غیبت و تجسس هم خودش و هم دیگران را در معرض معرکهگیری قرار میدهد؛ زیرا جایگاه خودش را خیلی بالاتر از آن حدی که هست تصور میکند. همه مشکلات در اثر کمبود دانش، آگاهی، خودخواهی و منیت انسان است. بزرگترین دشمن انسان جهل و نادانی خود او است به همین خاطر نگهبان جلسه در کنگره۶۰ در اول جلسه ۱۴ ثانیه سکوت اعلام میکند که از جهل و نادانی خودمان به خداوند پناه ببریم. ما دشمنی غیر از دشمن درون خود نداریم؛ این خود ما هستیم که با رفتارمان میتوانیم به خود آسیب بزنیم.
افراد در کنگره۶۰ دو دسته هستند؛ کسانی که بازیگرند و کسانی که تماشاچی هستند. اگر در کنگره۶۰ در چرخه آموزش و خدمت قرار بگیریم به ندرت دچار جذب مسائل حاشیه میشویم. آنهایی که بازیگرند، آموزش میبینند و در فکر، اندیشه و جهانبینی خود تغییر ایجاد میکنند؛ معرکهگیری و به حاشیه رفتن برایشان معنایی ندارد؛ اما کسانی که تماشاچی هستند و به فکر تغییرات در خود نیستند؛ به دنبال ایراد گرفتن از خدمت دیگران هستند. هر زمان از آموزش دور شویم و از خدمت فاصله بگیریم به سمت معرکهگیری نزدیک میشویم؛ اگر عاشق آموختن باشیم هیچ مانعی نمیتواند ما را از کاری که میکنیم دور کند.
برای درمان اعتیاد هم همینطور است؛ اگر دچار مشکل اعتیاد هستیم مقصر خود ما بودیم؛ هر بهمریختگی، کج رفتاری و آشفتگی که داریم مسبب و نقش اول خود ما هستیم؛ اگر من مسافر یا همسفر عاشق رهایی و حال خوب باشم؛ هیچ نیرویی نمیتواند من را از مسیر درست منحرف کند. انسان اگر در زندگی به تشخیص و شناخت کافی در مورد خود و جهان پیرامون خود برسد؛ کمتر سمت انجام اعمال ضدارزشی میرود و همین باعث میشود به خود و دیگران کمترین آسیب را برساند.
در همه چیز نقض فرمان ابتدا و نقطه اول سقوط انسان است. اگر هر انسانی بخواهد وارد تاریکی بشود حتماً باید نقض فرمان کند؛ یعنی فرمان خداوند را اجرا نکند و یک فرمان دیگر را اجرا کند. تاریکی یعنی اینکه نیروهای انسان تحت فرمانش نباشند و در مقابلش قرار بگیرند. حالا اگر انسان بخواهد از تاریکی خارج شود و برای درمان سیگار و نیکوتین خود قدمی را بردارد و به حال خوب برسد؛ شرط اصلی آن فرمانبرداری است. اگر ما خودفرمان باشیم؛ اذن خروج از تاریکی داده نمیشود. انسانی که بخواهد از تاریکی خارج بشود باید سلسله مراتب را رعایت کند. راهنمای درمان انسانی است که قبل از ما آمده، از تاریکی خارج شده و این خواسته را دارد که انسانی را از تاریکی خارج کند؛ یعنی فرمانبرداری کرده و خودش به درجه از فرماندهی رسیدهاست.
منبع: سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری، سیدی مثلث تشخیص، سیدی نقض فرمان
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر ستایش (نمایندگی سلمان فارسی اصفهان)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیام وایت همسفر ندا (نمایندگی صادق قم)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
242