جهان بر پایه اضداد بنا شده است. در اینجا آقای مهندس آمدهاند، آموزش و یادگیری را در مقابل معرکهگیری و به حاشیه رفتن قرار دادهاند که قوانین ساده و بسیار مهمی را برای ما بیان میکند؛ بلکه بسیاری از ما غافل از این قوانین هستیم و یا به سادگی از کنار آنها عبور میکنیم، قوانینی مانند؛ این که انسانهای خوب باعث آبادانی و حیاتِ بناهای ویران میشوند و انسانهای بد و ساکنین خراب بناهای آباد را به ویرانی و نابودی میکشانند؛ باید به قوانین احترام بگذاریم و به آن عمل کنیم، همین قوانین هستند که باعث آرامش و آسایش در زندگی هستند، این را دیدهایم که بناهای خراب، مانند خانواده متزلزل از درد اعتیاد چگونه التیام یافته و آباد شدهاند. این جا است که اگر ما در انجام وظایف خود به نحو مطلوب عمل نکنیم، کمکم وارد حاشیه و نافرمانی خواهیم شد و در عمل به معرکهگیری میپردازیم و این معرکهگیری سرانجامی جز دوری انسان از جاده آموزش و یادگیری ندارد و باعث میشود با پرداختن به ضد ارزشهایی مانند، قیاس و حسادت که برای خود ساختهایم از آموزش و یادگیری دور شده، انسانی هم که از آموزش فاصله گرفت؛ مانند آب راکد است. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت، شکستخوردن به وجود میآید.
معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد، این جا است که انسانها را به حاشیه پرتاب خواهد کرد. زمانی که انسان اشتباهات خود را در نظر نمیگیرد و دیگران را مقصر میداند، وارد معرکهگیری میشود.
در معرکهگیری سه صفت وجود دارد، ترس، منیت، ناامیدی و فردی که معرکهگیر است به دلیل وجود منیت نمیتواند، اشتباهات خود را بپذیرد؛ زیرا ترس آن را دارد که دیگران او را مقصر کنند و از خواستههایش دور شود؛ بنابراین همیشه در حاشیه قرار گرفته و ناامید بوده و اکثر اوقات در حال نقزدن و ناامیدی است. یادگیری؛ یعنی قادر باشیم سه مؤلفه مثلث دانایی، تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برسانیم. در واقع فردی که در کنگره به درمان رسیده باشد، آموزشدیده و بهدرستی آموخته است که به حاشیه نپردازد و هیچگاه بد کنگره را نمیخواهد و معرکهگیری را از خود دور کرده است؛ ولی اگر کسی در کنگره دنبال حاشیه و بهانهگیری است و به رهایی نرسیده و نشاندهنده این است که طبق برنامه عمل نمیکند؛ زیرا پاکی و رهایی یک گوهر بسیار قیمتی و گرانبها است و فردی که این گوهر را به دست آورده باشد، بسیار قدرتمند شده و آن که این گوهر را نگرفته باشد، چیزی ندارد که به آن دل خوش کند؛ بنابراین بهجای آموزش و دریافت انرژی وارد معرکهگیری شده و طلبکار همه نیز است.حال رابطهای که میتواند بین این دو تضاد برقرار کند، این است که اگر فردی خود را با یادگیری عجین کرده است و همیشه به دنبال آموزش و یادگیری باشد و صفات دانایی که مهمترین مقوله در یادگیری است را بالا ببرد، میتواند از معرکه گرفتن دور شده و کمتر در حاشیه باشد و دچار کینه و خشم هرگز نمیشود. آقای مهندس این دو مقوله را کنار هم قرار دادهاند، چرا که این دو مسئله مانند دو کفه ترازو هستند، هر چه سطح یادگیری، دانش و معرفت ما بالاتر باشد کفه دیگر ترازو که همان معرکه گیری است، پایینتر میرود، معرکه گیری حواس و تمرکزمان را از یادگیری و آموزش دور کرده و نیرو و انرژی ما را خراب میکند.
منبع: دستور جلسه هفتگی (رابطه یادگیری با معرکهگیری)
نویسنده و ویرایش: فاطمه همسفر احمد از لژیون سوم رابط سایت
ویراستار: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه( لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
63