افراد کم و زیاد با واژهی معرکه گیری آشنا هستند، شاید کمتر باشد؛ اما هنوز وجود دارد و معرکه در جنگهای قدیم توپ، تانک، تفنگ نبود و جنگ بین افراد جنگ تن به تن بود.
زمانی که یک قهرمان از بین میرفت فرد وارد میدان میشد و معرکه میگرفت که شروع به چرخیدن میکرد و هر فردی که گرد او میآمد، میزد. این موضوع بین دراویش، مارگیرها و پهلوانان شروع به سرایت کرد به این دلیل که در قدیم سینما یا ویدئو نبود و تنها تماشا رخ به رخ بود و در میدان، محله یا کوچهای ستونی میزد فردی وارد آنجا میشد و زور آزمایی میکرد، زنجیر پاره میکرد، الاغ را با دندان بلند میکرد، زیر ماشین میخوابید تا از آن عبور کند و میگفتند معرکه است و یا بعضی مارگیرها با چند مار وارد میدان میشدند و مردم به دور آنها جمع میشدند.
آقای مهندس فرمودند:«ما موضوعی که از این معرکه گیرها برداشت کردیم، قانون یازدهم است.» بعضی مواقع معرکه را میگیرند؛ اما افراد زمانی که باید پولی در کاسه میانداختند معرکه را رها میکردند و میرفتند که در آن زمان معرکه گیر میگفت: اگر پول نمیخواهید بدهید لااقل صبر کنید تا معرکه تمام شود و معرکه من را خراب نکنید و این مسأله در کنگره همانند سبد قانون یازدهم است که افراد جلسه را رها میکنند و میروند که کاری ناپسند است و این صحبت معرکه همان صحبت آقای مهندس است که اگر میخواهید پول ندهید ندهید اما جلسه را به هم نریزید و آن را ترک کنید.
زمانی که مشکلی پیش میآید به جای اینکه عذرخواهی کنیم یا آن را بفهمیم و توجیه کنیم، شروع به برنامه اجرا کردن میکنیم. مانند زمانی که یک لیوان آب را روی فرشی گذاشتیم و فردی از کنار آن عبور میکند و پای فرد به لیوان برخورد میکند و آب بر روی فرش ریخته میشود و فرد اولین کاری که میکند، فریاد میزند که چه کسی این لیوان را اینجا گذاشته است؟ در این صورت قبول نمیکند که خود فرد نگاه نکرده است، ندیده است و اشتباه کرده است و بتواند اشتباه خود را بپذیرد. در این شرایط شروع به بهانهگیری و بهانه جویی میکند.
معرکهگیری یعنی؛ دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن و معرکهگیری به این معنا است که در اثر کمبود دانش خودخواهی، منیت،حسادت، شکست خوردن به وجود میآید؛ زمانیکه انسان جایگاه خود را بالاتر از آن چیزی که است تصور کند با منیت وارد میدان معرکه میشود و شخصی که دانا باشد و به آگاهی دست یافته باشد هیچگاه به دنبال بهانه و عیب جویی نیست.
معرکهگیری از روی جهل و کمبود دانش خودمان است و هیچ فردی از بیرون نمیآید به ما آسیب برساند آن شخصی که به ما آسیب میرساند خود ما هستیم. رابطه بین یادگیری و معرکهگیری که میتوانیم برقرار کنیم این است که هر زمان که از آموزش و خدمت فاصله بگیریم به سمت مسائلی از جمله معرکهگیری کشیده میشویم و این دو در کنار هم وجود ندارد و در شهر وجودی و تفکر ما تنها جای یکی از اینهاست یا یادگیری، آموزش و خدمت یا معرکهگیری، نق زدن و حاشیه که همه تجلی نادانی است.
در مقابل یادگیری، معرکهگیری وجود دارد؛ معرکهگیری با یادگیری یک رابطه متضاد و جزء اضداد هستند و زمانی که شما وارد معرکهگیری میشوید یادگیری اتفاق نمیافتد و ذرهذره پروسه آموزش و درمان متوقف میشود و سیر نزولی پیدا میکند.
نویسنده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیونسوم)
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ارسال: مرزبان خبری همسفر شهناز
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
120