چهارمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی دیدهبان محترم مسافر علی مجدیان، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز شنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم مسافر، خیلی خوشحالم امروز خدمت شما رسیدم. روزهایی که پیمان ایجنت و مرزبانان است در واقع روز فارغالتحصیلی این عزیزان است به همین دلیل کپی پیمان اول دوره به ایشان داده میشود و در آخر دوره اصل پیمان تحویل داده میشود و این به معنای آن است که این دوره را با موفقیت گذرانده و از آموزشهای آن بهرهمند شدهاند. درخصوص دستور جلسه نکتهای که وجود دارد این است که یادگیری در نقطه مقابل معرکهگیری است. ما وقتی در فرآیند یادگیری هستیم و در مسیر آموزش هستیم گویی در مرکز گردباد هستیم. اما هر وقت از مسیر یادگیری فاصله گرفتیم و برای اشتباهات و شکستهایمان به سراغ توجیه کردن رفتیم و تقصیر را متوجه عوامل دیگری غیر از خودمان کردیم یعنی داریم معرکهگیری میکنیم و از مرکز گردباد دور شده و به محیط آن نزدیک میشویم و این باعث بیرون پرت شدن ما از محیط آموزش میشود. در صورتی که اگر در مرکز گردباد باشیم به طور خودکار رو به بالا رفته و رشد میکنیم.
لذا همواره چه در کنگره و چه در هر محیط آموزشی دیگری موضوع یادگیری با معرکهگیری رابطه معکوس دارد و هر چه معرکهگیری بیشتر، آموزش کمتر و بالعکس. لذا تا وقتی در مرکز آموزش باشیم سیستم ما را بالا میبرد و اگر دور شویم ما را به بیرون پرتاب میکند. به کسانی که در مرکز آموزش هستند، "بازیگر" و به کسانی که در حاشیه قرار میگیرند "تماشاچی" میگوییم. ما برای هر خدمتی ابتدا آموزش میبینیم بعد که آن خدمت به ما داده شد آموزشهای انجام دادن آن خدمت را میبینیم واین چرخه ادامه پیدا میکند تا خدمتهای بالاتر و این مصداق همان گردبادی است که ما را بالا میبرد. اما کسانی که وارد حاشیه شده و معرکهگیری میکنند، من در این بیست و چند سال ندیدهام که در کنگره مانده باشند و کسانی در کنگره میمانند که وارد حواشی و معرکهگیری نشوند.
این موضوع با همه جایگاهها در کنگره ارتباط پیدا میکند. مثلا در خصوص جایگاه مرزبانی معمولا یک یا دو نفر به حاشیه میروند. به همین خاطر ما میگوییم بایستی بطور گروهی در مورد مسائل شعبه تصمیمگیری کنید. چون اگر فرد در تصمیمگیریها نادیده گرفته شود در ابتدا ساکت و منفعل شده بعد دچار حاشیه شده و به سراغ جذب نیروهای دیگر رفته و با ایجاد ائتلاف با آنها شروع به معرکهگیری میکنند. من زیاد دیدم مرزبانهایی با جایگاه اجتماعی و سن بالا که آنقدر حالشان بد شده که به گریه افتادند چون ما میگوییم معیار خدمت درست، داشتن حال خوش است. اگر شما در هر خدمتی حال خوبی نداری باید ببینی کجای کار ایراد دارد که یا از نوع نگاه است، یا از نوع اجرای خدمت. کسانی که از خدمت کردنشان در حال عذاب هستند به این دلیل است که با جهل خود به خودشان آسیب رسانده و مثل کسی که سر شاخه بنشیند و انتهای آن را ببرد باعث سقوط خود میشوند.
این را زمانی میفهمند که دیر شده و دوره آن خدمت به پایان رسیده است. تازه آن موقع میگوید که کاش یک دوره دیگر میشد که این خدمت را انجام بدهم اما نمیشود چرا که در خلقت هم به همین صورت است و انسان در زمان مرگ آرزو میکند کاش خداوند یک فرصت دوباره به او میداد تا درست حرکت کند. لذا بایستی تا زمانی که فرصت وجود دارد باید قدر آن را دانست و درست حرکت کرد و اگر هم انحرافی ایجاد شد سریع بفهمیم که از چه ناحیه ضربه میخوریم و برگردیم به مسیر اصلی و آن انحراف را اصلاح کنیم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از شما متشکرم.
تایپ: مسافر حیدررضا خدمتگزار سایت
عکس: مسافر حبیب خدمتگزار سایت
ارسال: مسافر حسین مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
105