همسفر فاطمه:
سپاسگزار و شکرگزار خداوند هستم که مسیر کنگره ۶۰ را سر راه من قرار داد. در کنگره ۶۰ آموزشهای گوناگون و کاربردی به راحتی در اختیار انسان های خواستار رهایی از بند ضد ارزشها قرار میگیرد. اگر کسی به دنبال معرکهگیری نباشد و در مسیر روشنایی کنگره ۶۰ حرکت کند به روشنایی و دانایی میرسد. معرکهگیری با یادگیری دو مقوله متفاوت است و میتوان گفت که معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری و آموزش میباشد، وقتی شخصی وارد معرکهگیری میشود در واقع از آموزش دور میشود. یادگیری تنها مربوط به مشق و امتحان نمیشود، اصولاً زندگی خود یادگیری است. فرضیه خلقت انسان و موجودات بر پایه و اصول یادگیری فراهم شده است. یادگیری در تمام قسمتها نقش دارد در نتیجه فضای یادگیری بسیار وسیع است. اگر کمی دقت کنیم متوجه خواهیم شد همه انسانها هر روز در حال یادگیری میباشند و به معلومات آنها اضافه مىشود. معرکهگیری بیشتر در گذشته چنین بود که شخص به هنگام جنگ به صورت انفرادی شروع به رجزخوانی و معرکهگیری میکرد با گذشت چند سال معرکهگیری به اینصورت بود که فرد بساطی را پهن کند و تعدادی از افراد را گرد خود جمع میکرد البته امروزه این مسئله به ندرت دیده میشود چرا که امکانات رفاهی و سرگرمی زیادی وجود دارد اما در قدیم به دلیل نبود تکنولوژی و امکانات، معرکه گیری بسیار زیاد بود پهلوانی در مکانی زنجیر پاره میکرد، سینی میشکست، مارگیری، رمالی و... انجام میداد و بعد از آن کاسه یا کلاه خود را میچرخاند تا مردم پولی داخل آن بیاندازند. صدای رادیو به راحتی شنیده میشود اما اگر کسی بخواهد این صدا شنیده نشود بر روی امواج آن پارازیت میفرستد تا صدای رادیو یا تصویر تلویزیون از بین برود این مثال برای درک بهتر معرکهگیری جالب است چون شخص معرکهگیر هم برای مانع شدن از یادگیری شروع به بحثهای بی مرتبط و خارج از بحث آموزشی میکند و به جای گوش به فرمان بودن و کاربردی کردن آموزشها، خود را مشغول معرکهگیری میکند. این مبحث آموزشی در کنگره ۶۰ مانند سایر مباحث بسیار موثر و آموزنده بود. با نهایت تشکر از راهنمای خوبم و تمام بزرگوارانی که در این مکان مقدس خدمت میکن
همسفر روفیا:
دستور جلسهای که قرار است در ارتباط با آن مشارکت داشته باشم رابطه یادگیری و معرکهگیری است. مفهوم واژه یادگیری در کنگره ۶۰ مسئله آموزش و به دنبال آن دانایی است. سه مولفه مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش است را به تعادل میرساند و از هر پیشامدی فقط به دنبال آموزش آن باشد و به مسائل اطراف آن توجه نداشته باشد. یادگیری یعنی مسائل را یاد گرفتن، در مسائل تفکر کردن، از مسائل آموزش گرفتن و مسائل را تجربه کردن است. اگر بخواهم مفهوم معرکهگیری را بیان کنم دقیقا میتوان گفت که نقطه مقابل مفهوم معرکه گیری یادگیری است و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. معرکهگیری وجود سه صفت ترس، منیت و ناامیدی در انسان است. فردی که معرکهگیر است به دلیل وجود منیت خود نمیتواند اشتباهات خودش را بپذیرد و میترسد که دیگران آن را مقصر بدانند و از خواستههای خود دور شود و همیشه در حاشیه است و گاهی ناامید میشود. اکنون رابطهای که میتوانیم بین آنها در این تضاد برقرار کنیم این است که اگر فرد خود را با یادگرفتن عجین کند و همیشه به دنبال آموزش باشد و صفت دانایی که مهمترین مقوله در یادگیری است را بالا ببرد میتواند از معرکه گرفتن دور باشد، کمتر در حاشیه باشد و کمتر گلایه کند و هر چه از یادگیری فاصله بگیرد به سمت معرکهگیری میرود و در دنیای پر از حاشیه، کینه، ترس و خشم فرو میرود.
همسفر زکیه:
قبل از یادگیری و آموزش در کنگره ۶۰ من همواره برای اشتباهاتم به دنبال مقصر میگشتم و همیشه دنبال راهکاری بودم تا با مقصر شمردن دیگران از پذیرفتن اشتباهات خود سر باز بزنم. به نوعی معرکهگیری میکردم. همچنین خود را بهتر از بقیه تصور میکردم و وقتی اشتباه میکردم در فکر خود در همان لحظه دنبال ایرادهای دیگران میگشتم تا با ایراد گرفتن از آنها اشتباهات خود را کوچک جلوه کنم. اما در کنگره ۶۰ من یاد گرفتم تا اشتباه خود را بپذیرم و بتوانم از اشتباه خود درس بگیرم و کم کم آن را مرتفع کنم، که همان یادگیری است. من یاد گرفتم تا بتوانم معذرت خواهی کنم و با مرور اشتباه خود آن را دوباره تکرار نکنم. لازمه این کار فقط پذیرفتن اشتباه نیست، بلکه باید تمرین و تکرار کرد و معذرت خواهی را آموزش ببینم تا بتوانم در مسیر زندگی خود به آرامش برسم. وقتی من به آرامش برسم، میتوانم با همسر و فرزندان خود نیز با آرامش بیشتری رفتار کنم و زندگی خود را سالمتر جلو ببرم. چون در زندگی به تنهایی نمیتوان از عهده تمام مشکلات برآمد همیشه همفکری و همراهی هم را لازم دارد. از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که با آموزشهای خوب و مفیدشان راه را برای ما هموار کردند بسیار سپاسگزارم.
همسفر زهره:
همانطور که همه ما در کنگره ۶۰ آموختهایم یادگیری و معرکهگیری مقابل یکدیگر هستند. هنگامی که ما میخواهیم آموزش را شروع کنیم معرکهگیری ناخودآگاه پیش میآید و ما بیشتر وقتها اصلا متوجه نمیشویم چون معرکهگیری یکی از نیروهای بازدارنده است به بهترین شکل میآید تا جلوی آموزش ما را بگیرد و ممکن است ما معرکهگیری دیگران را ببینیم ولی برای خودمان را اصلا متوجه نشویم. بهر حال باید هنگام آموزش گرفتن متوجه این نیرو هم باشیم چون در آموزش گرفتن هدف ما تنها آموزش است و معرکهگیری حاشیه است. باید خیلی حواسمان به این نیرو باشد تا بتوانیم از حاشیه معرکهگیری عبور کنیم تا به نقطه آموزش که هدف است برسیم.
همسفر احترام:
خداوند بزرگ را شاکر هستم که به لطف او با کنگره ۶۰ آشنا شدم تا آموزش ببینم و به سیاهیهای وجودم پی ببرم سیاهیهایی که برایم قابل درک نبودند و اصلا سیاهی و زشتی در وجود خودم نمی دیدم و این معرکه گیری بود که همه چیز بد را از چشم دیگران می دیدم و خودم را عاری از هرگونه اشتباه میدانستم وقتی حالا به گذشته فکر میکنم با خودم میگویم چه طور با این همه حال خرابی زندگی میکردم. آموزش و معرکهگیری در مقابل یکدیگر هستند و این معرکهگیری است که جلوی رفتن به سمت آموزش را میگیرد و روز به روز شخص را به گمراهی میبرد. همین امر معرکهگیری باعث میشود که دنبال مقصر جای دیگری غیر از وجود خودمان باشیم. حال خداوند را شکر که در مسیر درست حرکت میکنم و با حرکت راه برایم نمایان میشود. از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان که بستر آموزش را فراهم کردهاند تا آن هایی که خواستار هستند از این آموزشها استفاده کنند و تمام عزیزانی که با عشق خدمت میکنند تشکر می کنم.
ویرایش: همسفر طاهره، راهنما همسفر ساغر (لژیون یکم)
ارسال: همسفر رها (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
42