جلسه یکم از دوره دوم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی حر به استادی همسفر فاطمه با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز جمعه ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته «رابطه یادگیری و معرکهگیری» میباشد. در ابتدا باید بدانیم اصلاً معرکهگیری در اثر چه چیزی بهوجود میآید؟ معرکهگیری در اثر کمبود دانش یا بهخاطر وجود حسادت، خودخواهی و منیت به وجود میآید. ممکن است کسی در کاری شکست بخورد و حس کند که از دیگران عقب افتاده است و در ادامه؛ افرادی را کنار خودش فرا میخواند و شروع به پچ پچ تحت عنوان درد و دل کردن میکند؛ یا اینکه تلفنی با دیگران صحبت میکند و گویی دنبال یار جمع کردن است.
در تمام این مراحل؛ او صورت حق به جانب به خود میگیرد و دیگران را متجاوز و ظالم قلمداد میکند و فکر میکند خودش مورد ظلم واقع شده است. آقای مهندس در این مورد چهقدر زیبا فرمودند: «آن شخص با معرکهگیری فکر میکند دیگران را به مسلخ میبرد؛ در صورتی که در آنجا فردی که زبح میشود خود اوست.» پس قربانی خودش خواهد بود نه دیگران؛ ولی در تمام این مدت فکر میکرده که دیگران را به قربانگاه میفرستاده است.
اینها مطالبی بود که در کنگره آموزش گرفتم. چهقدر صحبتهای آقای مهندس برایم آشنا بود؛ انگار که با گوشت و پوست و استخوانم درکش میکردم. قبل از کنگره با افرادی به مشکل برخوردم که با گوش کردن به صحبتهای آقای مهندس، مثل یک فیلم کوتاه تمام خاطرات آن دوران برایم تداعی شد؛ چهقدر ناآگانه به خود آسیب وارد کردم. فقط دنبال گوش شنوا میگشتم که صدایم را بشنود، گوشهایی که باور کنند آنها ظالمند و من مظلوم، آری آقای مهندس راست میگفتند؛ من دنبال یار جمع کردن بودم.
با جهل، خودم را قربانی کردم در صورتی که فکر میکردم دیگران به من ظلم کردهاند و من با درد و دل کردن، فقط کمی خودم را آرام میکنم؛ ولی این درد و دل نبود، نوعی آسیب زدن به خودم بود. حالا چگونه میشود از بند معرکهگیری رها شوم؟ با آموزش و یادگیری. یادم باشد نام هر معرکهگیری را درد و دل نگذارم؛ قبل از شروع، خوب تفکر کنم که سرچشمه این صحبتهایی که در دلم هست و میخواهم برای شخصی بازگو کنم چیست؟ آیا دلیلش حسادت است؟ یا خودخواهی؟
خودم خیلی خوب میدانم که کدام یک از اینها است چون خودم را بهتر از هر کسی میشناسم؛ پس با کمک عقلم تشخیص میدهم که منشاء آن کدام است و قبل از شروع، به صحبتهایم خاتمه میدهم. من در کنگره یاد گرفتهام کارهایی را انجام دهم که چیزی بر من بیفزاید نه اینکه بخواهد باعث پسرفت من شود. در آخر؛ خدا را هزاران بار شکر میکنم بابت حضورم در این مکان مقدس و آموزشهای ناب کنگره ۶۰ که به من هنر زندگی کردن و علم جهانبینی را آموخت؛ که چگونه از زندگی لذت ببرم و کمترین آسیب را به خودم و دیگران وارد کنم.
ویرایش و بارگزاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
101