English Version
This Site Is Available In English

با کنار گذاشتن معرکه‌گیری سفر نیکوتین را به پایان رساندم

با کنار گذاشتن معرکه‌گیری سفر نیکوتین را به پایان رساندم

آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: «یادگیری و فرا‌گیری فقط برای مشق و امتحان نیست؛ زندگی یک نوع یادگیری است و خلقت انسان‌ها و موجودات هستی بر پایه‌ یادگیری است.» یادگیری یعنی قادر باشیم سه مؤلفه مثلث‌ دانایی (تفکر، تجربه، آموزش) را به تعادل برسانیم. مسئله دیگر معرکه‌گیری است که نقطه مقابل یادگیری بوده و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسان‌ها برمی‌گردد؛ در واقع تغییر یک موضوع و تبدیل آن به مسئله دیگر به ‌نام معرکه‌گیری می‌شود. یادگیری در زمینه‌های زیادی مانند: ورزش کردن، موسیقی‌، ارتباط با انسان‌های دیگر و حتی یادگیری چگونه صحبت کردن است؛ انسان هر روز در‌ حال یادگیری است.

معركه‌گيری ورود به مسائل حاشيه‌ای و دور شدن از مقوله آموزش و خدمت است؛ اگر در کنگره۶۰ خدمتگزار باشیم و خواهان رهایی از بندهایی که نفس را به اسارت برده است از معرکه‌گیری‌ها دور خواهیم شد. معرکه‌گیری یعنی یک بساطی پهن شود؛ تعدادی انسان دور آن بساط و فرد معرکه‌گیر جمع شوند؛ سرگرم شوند و در نهایت مقدار پولی به شخص معرکه‌گیر پرداخت کنند.

در سی‌دی «رابطه یادگیری و معرکه‌گیری» آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: «پارازیت انداختن برای شنیده نشدن صداهای دیگر توسط معرکه‌گیری در انسان به وجود می‌آید.» در مطلبی خواندم، شروع معـرکه‌گیری چند عنصر اساسی دارد: حسـادت، مـنیت، حـقارت و احسـاس شکست؛ اکنون می‌دانم بزرگترین دشمن انسان جهل و ناآگاهی خود انسان یا به عبارتی بزرگترین دشمن در درون من است؛ می‌توانم با جهل بیشترین آسیب را به خود وارد کنم یا با یادگیری و بالا بردن دانایی بیاموزم تا به فرمان عقل نزدیک شوم.

در وادی‌ها مطالعه کردم «در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویش» این در حالی بود که مصرف نیکوتین خود را گردن دیگران می‌انداختم؛ دیگران، زمین و زمان را مقصر می‌دانستم و قبول نمی‌کردم ریشه‌ی این عمل در من و افکارم است؛ مرتب از دیگران بهانه‌جویی می‌کردم. زمانی‌که هنوز وارد کنگره۶۰ نشده بودم، در رابطه با مصرف نیکوتین تصور می‌کردم هیچ اعتیادی در کار نیست و هر زمانی بخواهم می‌توانم مصرف نکنم؛ اگر کسی می‌گفت نیکوتین مضر است در جواب با معرکه‌گیری پاسخ می‌دادم که نیکوتین مخدر نیست، الکل نیست؛ حتی در سراهای سنتی و کافه‌ها قابل استفاده است؛ در واقع نمی‌دیدم چه تخریبی در جسم من ایجاد می‌کند.

با گذشت زمان و ترک‌های ناموفق به جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ پیوستم؛ سعی کردم منیت را به حداقل برسانم؛ مرتب تمرین و تکرار کنم و هر جلسه ذهن خود را تهی از افکار پوچ کنم تا از علم بی‌نهایت پر شود؛ خواهان آن هستم که از معرکه‌گیری‌ها مسیرم را تغییر دهم و به طرف یادگیری‌ بروم؛ دور از حاشیه باشم تا به رهایی برسم. شناخت پیدا کردم با رفتار، افکار و حرکت در مسیر یادگیری پارازیت نباشم و پارازیت‌ها را نبینم. خدا را شکر به دور از معرکه‌گیری در لژیون ویلیام وایت به درمان رسیدم. در گذشته همیشه به حاشیه می‌پرداختم که باعث می‌شد انرژی خود را از دست بدهم و نتوانم به اصل موضوع بپردازم؛ اما در کنگره۶۰ یاد گرفتم به اصل بپردازم و کمتر به حاشیه بروم.

نویسنده : راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی ستارخان تهران)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین پریسا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر فریبا (نمایندگی سهروردی اصفهان)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .