جلسه هشتم از دوره چهل و یکم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان ویژه همسفران و مسافران به استادی راهنمای محترم مسافر حمید ، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکهگیری" شنبه 26 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که یکبار دیگر این سعادت را پیدا کردم که در این جایگاه قرار بگیرم. به واسطه تحویلدادن لژیون کمتر این فرصت را دارم که در این جایگاه بنشینم و این جشن بهانهای شده است. برای بخش اول دستور جلسه که دررابطهبا یادگیری و معرکهگیری است، تجربه خود را عرض میکنم: در کلیات یادگیری و معرکهگیری دو فعل مخالف یکدیگر هستند و مسیرهای متفاوتی دارند؛ ولی وقتی در کنگره مطرح میشود به نظر من دارای اشتراکاتی هستند. یادگیری و معرکهگیری نیازمند یک بستر هست که یک سری افراد دور هم جمع شوند و یک سری مطالب هست که آن جا مابین افراد ردوبدل میشود و یک خروجی دارد. من اگر در زمینه معرکهگیری بخواهم حرکت کنم یک چیزی دریافت میکنم به عبارتی نوعی انرژی که حال من را خوب نمیکند؛ ولی اگر در زمینه یادگیری حرکت کنم طبیعتاً حال خوبی دریافت میکنم. من بهعنوان یک مصرفکننده و تمام مصرفکنندهها یک روزی معرکهگیر بودهاند. معرکهگیری یک صور ظاهر دارد که محیط، پدر و مادر یا اجتماع را مقصر میدانیم که باعث شدهاند ما مصرفکننده بشویم. در کنگره نیز میتواند این موضوع شکل بگیرد بهعنوانمثال تازهواردی که وارد کنگره میشود شاید بگوید کنگره پولی شده است، بله پول دریافت میکند. امروز از آقای هاشم شنیدم که بیش از 9 میلیارد برای این نمایندگی جمع شده است. اگر پولی نبود الان این اتفاق میافتاد که در این مکان باشیم؟ مگر برای پهلوانها یا کسانی که خدمت مالی میکنند جایگاه خاصی قائل شدهاند؟ همین که حسشان خوب است که آجری از این مکان بهوسیله این عزیزان پایهگذاری شده است بزرگترین نعمت است. یک بخش دیگر نقطه اتصال است. من حس میکنم یک جایی خودم وارد آن حاشیه میشوم و معرکه میگیرم و یک جایی من را وارد این داستان میکنند. مثلاً یک جایگاه خدمتی دارم و بدرفتار میکنم، قوانین را بد اجرا میکنم. حال آن فرد خوب نیست و حالش را بدتر میکنم و آن فرد ناخواسته از کنگره دور میشود. این را بدانید کسانی که معرکهگیر هستند تازهوارد و سفر اولی نیستند؛ آنها آگاه نیستند اگر جایگاهها را برایشان توضیحدهی کاملاً آگاه میشوند. کسی که با این مسائل روبهرو میشود شخصی است که وارد سفر دوم شده و یک سری جایگاههای خدمتی را تجربه کرده است. یک سری آگاهیهایی هم دارد؛ اما کافی نیست. قطعاً معرکهگیر کسی است مانند آن درختی که میوه دارد و آفت به آن میزند.
تبریک میگویم در ابتدا به همسفر امیر مرتضی و راهنمای محترمشان و بعد به امیر مرتضی عزیز. خیلی سخت است که تو با یک مصرفکننده زندگی کنی و تمام تلاشت را بکنی که فرد وارد شود تا یک جایی برود؛ ولی مسئولیت آن حالش را نپذیرد و باز تو ادامه بدهی. این اتفاقیست که برای همسفر امیر مرتضی افتاد. در بخشهایی سرعتش از امیر مرتضی بیشتر بود. اولین باری که شروع به سفر کرد، خواسته داشت و میدانست چه اتفاقی برایش میافتد؛ ولی آن پیوند برقرار نمیشد و کافی نبود. معرکهگیر نبود؛ ولی دلایلی که میآورد کافی نبود برای اینکه از موهبت رهایی برخوردار شود. سفر دوم هم آمدو رفت و بعد از مدتی برگشت خورد. سفر مجدد کرد؛ ولی با این تفاوت که این دفعه واقعاً بهای آن چیزی را که میخواست داد. همه کسانی که رها شدهاند روزگار سختی داشتند. امیدوارم که در کنار همسفر محترمش بهترین اتفاقها نصیبش شود. لیاقت این را دارند و شاید اگر بهتر ببینند و قدر خودشان را بدانند معادلات تغییر کند و امیر مرتضی نیز از این دسته است.
در ادامه جشن اولین سال رهایی مسافر امیر مرتضی برگزار شد:
اعلام سفر مسافر:
تخریب 15 سال. آخرین آنتی ایکس ها کوکایین، ریتالین. مدت سفر 11 ماه. راهنما آقای حمید زینالی، ورزش راگبی. رهایی 1 سال. سفر نیکوتین: راهنما آقای علی حجازی، مدت سفر 10 ماه رهایی 4 ماه.
آرزوی مسافر: آرزو می کنم خودم و همسفرم جایگاه راهنمایی را تجربه کنیم.
خلاصه سخنان مسافر:
خدا را شکر میکنم در این جایگاه قرار گرفتم. تشکر میکنم از ایجنت محترم و مرزبانی عزیز که اجازه دادند اولین سال رهایی را جشن بگیرم. از همه عزیزان که تشریف آوردند تشکر میکنم و از تمام دوستانی که مشارکت کردند سپاسگزارم. از ته دلم آرزو میکنم تمام مصرفکنندهها به کنگره بیایند و به حال خوش برسند. من در زمان مصرف حال خوبی نداشتم و قبل از کنگره به کمپ رفتم و در خوابیدن مشکل داشتم و تمام فکر و ذکرم این بود که بیرون بیایم و مصرف مجدد کنم. دوباره شروع شد و حالم خیلی بدتر شد. در ادامه تصمیم به یو آر دی گرفتم و تا درب آنجا رفتم و شخصی را دیدم که منصرف داشتم. به هر ترتیب که بود با کنگره آشنا شدم و در ابتدا زاویه داشتم و علاقهای به سفر نداشتم؛ اما وارد شدم و سفرم را شروع کردم؛ اما متأسفانه سفر خوبی نکردم؛ اما این را بهخوبی آموختم که تنها را درمان من کنگره است. خداوند را شاکرم تشکر میکنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان، در کنگره درمان مواد دیگر چیز دستنیافتنی نیست و به من درس درست زندگیکردن را دادند. من عاشق راهنمایم هستم و واقعاً مثل اعضای خانواده خودم دوستشان دارم و از ایشان تشکر میکنم. از علی آقا تشکر میکنم و دستبوسشان هستم. از راهنمای سفر دوم آقا محمدرضای بزرگوار تشکر میکنم و امیدوارم کاستیهای من را ببخشند. از راهنمای همسفرم تشکر میکنم و سپاسگزارم. از بچههای لژیون هفتم تشکر میکنم. تشکر آخر هم از همسفر عزیز و بانوی مهربانم دارم که واقعاً حال خرابیهای من را تحمل کرد و امیدوارم بتوانم یک همسر و پدر خوب برای خانوادهام باشم.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
خداوند را شاکر هستم و این جشن را در رأس به جناب مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم. به جناب آقای حمید زینالی تبریک عرض میکنم. به آقا امیر مرتضی تبریک عرض میکنم. همسفر و مسافر چیزی از هم مجزا نیستند، زمانی که مسافر میخواهد از آن تاریکی بیرون بیاید بسیار ارزشمند است و نیاز دارد یک همسفر دانا و آموزشدیده به او کمک کند. خانم مهسا صبر و تلاشی که کردند برای این رهایی ستودنیست. پشت این صبر یک سرنوشت شیرین و یک عشق بلاعوض است. از عزیزانی که در حال سفر هستند تقاضا میکنم که قدردان همسفرهایتان باشید. امیدوار هستم که این دو عزیز به خواستههای قلبیشان برسند و خدمتگزار خوبی باشند.
خلاصه سخنان همسفر:
من الان وسط آرزوهایم نشستهام؛ آرزویی که تمام همسفرها دارند که مسافرهایشان را باحال خوب ببینند و برای رسیدن به این حال خوب فقط باید فرمانبردار بود. من مسافرم را عاشقانه دوست داشتم و از امام رضا طلب کردم که به هم برسیم. تمام توکلم به خدا و از ایشان خواستم تا درمان امیر مرتضی صورت بگیرد و به رهایی برسد. خداوند لطفش را برای ما تمام کرد، آقا حمید خیلی زحمت کشیدند تشکر میکنم و دعاگویشان هستم و از خانم زهره راهنمای سفر اولم و خانم اکرم که همهجوره مثل یک مادر دلسوز در کنار من هستند تشکر میکنم. از همه عزیزان تشکر میکنم که باعث شدند امروز این جشن را برگزار کنیم. در آخر از جناب مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم.
تایپ و انتشار: مسافر بهنام
عکس: مسافر منصور و مسافر ماهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
271