English Version
This Site Is Available In English

اگر از آموزگار نیاموزی روزگار به تو خواهد آموخت

اگر از آموزگار نیاموزی روزگار به تو خواهد آموخت

جلسه دوازدهم از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی شهرری، به استادی دیده بان  محترم  مسافر محمد صادق، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر هاشم با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" شنبه 26 آبان 1403 ساعت 16/30 آغاز به کار کرد.

در ادامه تولد ده سال رهایی ایجنت محترم مسافر حسام

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد صادق هستم مسافر، خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم در کنار دستور جلسه که رابطه یاد گیری و معرکه گیری است تولد حسام عزیز هم می‌باشد، در مورد دستور جلسه اگر بخواهم کمی صحبت کنم دو نقطه مقابل یا مکمل هم هستند ، یکی از خصوصیات بارز ما زمانی که مواد مصرف می‌کنیم معرکه گیری بود.
از آن جایگاه حرف هایی زده می‌شود و اتفاقاتی می‌افتد و این خصوصیات به همراه ما وارد کنگره 60 می‌شود و ذره ذره شروع به تغییر می‌کنیم در کنگره به ما می‌گویند که دوربین ات را روی خودت بیانداز.
در زمان قدیم کسانی بودند که زنجیر پاره می‌کردند مار در می‌آوردند سینی پاره می‌کردند یا از این مدل کارها می‌کردند، کارهای بیهوده که باعث جذب دیگران می‌شد به این می‌گویند معرکه گیری، در کنگره 60 ما از معرکه گیری به یاد گیری می‌رسیم که دو نقطه مقابل هم هستند، ما از یک نقطه سیاه به نقطه سفید می‌رسیم و این مهم است که ما تغییر کنیم آدم ها می‌آیند و تغییر می‌کنند تغییر یک انسان شوخی نیست کار بسیار مهمی است. شما زمانی که می‌خواهید به یک اسب آموزش بدهید چندین ماه باید این اسب را ببرید و بیاورید تا مسیر را یاد بگیرد، اما انسان با اختیار کامل آفریده شده و قرار است خودش با پای خودش بیاید و تغییر کند. این کار کوچکی نیست.
آقای مهندس یک مثالی می‌زنند یک درخت  گردو را وقتی می‌کاری 15 سال طول می‌کشد تا محصول بدهد، یا درخت زردآلو 5 سال زمان می‌برد تا محصول بدهد ولی در مورد انسان این طور نیست ممکن است هزاران سال زمان ببرد تا یک انسان تغییر کند، شما دقت کنید یک جماعتی در حال خدمت هستند تا یک انسان از معرکه گیری در بیاید و شروع به فرمان برداری کند، خدمتگزاران قسمت سایت، خدمتگزاران اوتی، خدمتگزاران نشریات، مرزبانان اینها همه دست به دست هم می‌دهند تا یک نفر به رهایی برسد. چه کسی به رهایی می‌رسد؟ کسی که از معرکه گیری به نقطه یاد گیری می‌رسد.
قسمت دوم دستور جلسه تولد 10سال رهایی حسام عزیز است، حسام روز اول که به کنگره آمد به من گفت من فرصت نمی‌کنم در جلسات شرکت کنم و هفته ایی یک بار می‌توانم به جلسه بیایم. حسام مصرف شیشه و شربت اوتی داشت، هر کسی به لژیونم می‌آمد و می‌گفت نمی‌توانم به جلسه بیایم می‌گفتم من هم نمی‌توانم شما را بپذیرم اما در مورد حسام نمی‌دانم چرا با همان شرایط او را پذیرفتم.
حسام به کنگره آمد و ماندگار شد، اولین باری که فرمانبرداری مطلق را در حسام دیدم زمانی بود که می‌خواستیم برای رهایی خدمت آقای مهندس برسیم به او گفتم که باید سبیل های خودت را کوتاه کنی، این کار را انجام داد و آماده رهایی شد، حسام 5 سال امتحان داد تا جایگاه راهنمایی را به دست آورد این را برای کسانی گفتم که زود ناامید می‌شوند.
حسام دوره مرزبانی را در شعبه صالحی گذراند و سالهاست در شعبه انضباطی مشغول به خدمت می‌باشد دوره اول ایجنتی خودش را در شعبه صالحی بود در دوره اول بسیار بی تجربه بود اما در شعبه شهرری بسیار تغییر کرد، در مجموع حسام خدمت گزار خوبی است من به او وخانواده محترمش تبریک میگویم و امید وارم در این مسیر بماند و آرزوی بهترین ها را برای او دارم.

اعلام سفر مسافر حسام:

سلام دوستان حسام هستم مسافر، آنتی ایکس تریاک و شیشه مدت سفر اول پانزده ماه روش درمان دی اس تی داروی درمان شربت اوتی راهنما استاد عزیزم آقای صداقت ورزش در کنگره والیبال رهایی ده سال و چهار ماه

آرزوی مسافرحسام:

آرزو میکنم بتوانیم برای شعبه خوب شهرری یک ساختمان تهیه کنیم.

 

خلاصه سخنان مسافر حسام:

سلام دوستان حسام هستم مسافر، خدا را شاکرم و نمی‌دانم با چه زبانی از خدا تشکر کنم، با چه زبانی از راهنمای عزیزم تشکر کنم ؟
من رابطه بسیار نزدیکی با دستور جلسه یادگیری و معرکه گیری دارم به نوعی این دستور جلسه در درون من نهادینه شده است، من شاید سطح معرکه‌گیری‌ام عوض شده باشد اما هنوز با این مشکل دست به گریبان هستم.
شاید راهنما برای شما عزیزان جایگاه قابل احترامی را داشته باشد اما راهنما برای من فراتر از پدراست، همانطور که آقای صداقت فرمودند ورود من به کنگره با حال بسیار بدی صورت گرفت، بسیاری از راهنمایان با دیدن اوضاع من می‌گفتند لژیون ما بسته است، اما آقای صداقت به من لطف کردند محبت داشتند و من را پذیرفتند و در مقطعی موفق شدند بند محبتی که بین من و ایشان به وجود آمده بود را به کنگره منتقل کنند، بسیاری از عزیزانی که امروز از شهرهای دور و نزدیک محبت کردند و به شعبه شهرری آمدند رهجوی آقای صداقت نیستند اما به واسطه محبت و جذب آقای صداقت توانسته‌اند با کنگره مانوس بشوند.
بسیار خوشحالم که من راهنما و معلم دارم، چند وقت پیش به یکی از بچه‌ها می‌گفتم که در هر شرایطی باید راهنما داشته باشیم تا بتوانیم به آموزش گرفتن ادامه بدهیم تا به منجلاب معرکه‌گیری و گرفتاری دچار نشویم.
من پیوندم با اعتیاد به واسطه خوشگذرانی و تفریح نبود در واقع من به خاطر ناراحتی‌های اعصاب و روان به پزشک مراجعه کردم و پزشکان برای من داروهای اعصاب و روان تجویز کردند و شروع کردم به مصرف دارو، بعد از مدتی داروها دیگر جوابگو نبودند و مجبور شدم مواد مخدر مصرف کنم.
در هر حال باز هم واجب می‌دانم از راهنمایم تشکر کنم ایشان نقطه به نقطه روی نقاط منفی من کار کردند و باعث شدند من از نقطه سیاه به سمت نقطه سفید حرکت کنم ایشان تاوان‌های بسیاری را نیز بابت من دادند، یادم هست در شعبه پرستار یکی از بچه‌ها می‌گفت آقای صداقت در سال ۹۲ به خاطر یکی از رهجویانش که در پارک دعوا کرده بود از تمامی خدمت‌هایشان تعلیق شدند آقای صداقت گفتند خوشحالم که همان رهجو که این بلا را سرم آورد دو روز است به همین درد مبتلا شده که منظورشان از این حرف خود من بودم.
امیدوارم همه ما قدر داشته ها و فرصت هایی که به سبب حضورمان در کنگره برای ما ایجاد شده است را بدانیم و در ابتدا از خداوند، جناب آقای  مهندس دژاکام و راهنمای عزیزم و تمامی اعضای خوب کنگره که فرصت خدمت گزاری را به من دادند تشکر و قدردانی می‌نمایم.

 

 

مرزبان کشیک: مسافر حسین

تنظیم و ویراستار: مسافر حسین از لژیون سوم

تایپ: مسافر اسماعیل از لژیون سوم

مسافران و همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .