یادگیری، یعنی سه مؤلفه مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) را به تعادل رساندن. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری و ریشه آن جهل و ناآگاهی انسانها است. زمانی که اشتباهات خود را نادیده میگیریم و دیگران را مقصر قلمداد میکنیم وارد معرکهگیری میشویم، در معرکهگیری سه صفت (ترس، منیت و ناامیدی) وجود دارد. فردی که معرکهگیر است به دلیل وجود منیت نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند؛ زیرا ترس آن را دارد که دیگران او را مقصر دانسته و از خواستههایش دور کنند، بنابراین همیشه در حاشیه قرار گرفته و ناامید و اکثر اوقات در حال نقزدن است. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی و منیت به وجود میآید. انسان در کار یا هدفش شکست میخورد و بر سر یک دوراهی قرار میگیرد و معرکهگیری از اینجا آغاز میشود. این عمل در تمام سطوح زندگی وجود دارد؛ مانند دانشگاه، مدرسه، اداره، خانه و... شیطان همیشه به زیباترین شکل وارد افکار انسان میشود؛ اما تمام چیزهای پشت آن زیبایی، وارونه و غلط است و ما بهسوی معرکهگیری و افکار شیطانی حرکت داده میشویم. صراط مستقیم برای تمام بندگان، پروردگار است و میتوانند در آن و بهسوی آن در حرکت باشند.
علت اصلی حضور همه ما در کنگره جز آموزش و یادگیری نیست. هدف همه آموزشها، رسیدن ما به صلح و آرامش است. اگر همسفری نتواند تا جایی که در توانش است در محیط خانه آرامش ایجاد کند هیچ آموزشی نگرفته است، پس فلسفه حضور همسفران در کنگره ایجاد آرامش و صلح است. فرمان خداوند نیز فرمان صلح است و برای اینکه آموزشها را درست دریافت کنیم باید در ذهنمان صلح و آرامش باشد و همه را دوست بداریم و برای محبتکردن تلاش کنیم تا حالمان خوش باشد. تا زمانی که به دنبال این هدف باشیم در ساعات حضورمان در کنگره به دنبال یادگیری مطالب هستیم تا به هدف موردنظر برسیم. زمانی که انسان از مسیر اصلی که یادگیری و آموزش است منحرف شود وارد حاشیه میشود و در این فضا به دنبال کسی میگردد که هم حس خودش باشد. به طور مثال کسی که غیبت میکند جذب کسی میشود که غیبتکردن را دوست دارد. کسانی که در کنگره آموزش میگیرند و در مسیر درست حرکت میکنند کمتر وارد مسائل حاشیهای و مسائل دیگران میشوند.
در سیدی «ترس» بیان شده که ترس تفکر را میخورد و باعث میشود که فرد به دانایی نرسد، در نتیجه یادگیری صورت نمیگیرد و نقطه مقابل آن یعنی معرکهگیری خودش را نشان میدهد. ترسی که باعث معرکهگیری میشود از نوع ترس بازدارنده و یکی از اضلاع مثلث جهالت است. انسان ترسهای مختلفی را تجربه میکند؛ مانند ترس از مرگ، قبول نشدن در امتحان، ترس از شکستخوردن و... که باعث میشود بهانه بیاورد و اگر شکست خورد با معرکهگیری تقصیر را گردن دیگران بیندازد. رابطهای که بین یادگیری و معرکهگیری میتوانیم برقرار کنیم این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم به سمت مسائلی از جمله معرکهگیری کشیده میشویم، این دو کنار هم وجود ندارد شهر وجودی، تفکرات و ذهن ما فقط جای یکی از اینها است یا یادگیری، آموزش و خدمت، یا معرکهگیری و نقزدن و حاشیه.
در وادی دهم آموزش گرفتیم که «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است»، وقتی این دستور جلسه قبل از یادگیری و معرکهگیری قرار دارد این برداشت را میکنیم که اگر تغییر صفت و رفتار صورت گرفت یعنی یادگیری انجام گرفته و یادگیری با تغییر صفت همراه است. زندگی خودش تماماً یادگیری است و فریضه خلقت انسان و موجودات بر پایهی اصول یادگیری فراهم شده است.
در سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری آموختیم که یادگیری فقط درس و مدرسه نیست؛ بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده است. ما همیشه برای ساختهشدن باید بیاموزیم. اگر هر انسانی به آن مرحله درک و آگاهی ناب و دانایی که همراه با آموزش و تجربه باشد برسد، امکان ندارد که نخواهد راه مستقیم را برود. راه مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان هدایت میکند؛ اما اگر در بین راه با وسوسههای شیطانی برخورد کنیم که حق را از باطل تشخیص ندهیم این دیگر از ناقص بودن قدرت تفکر و تعقل ما است. معرکهگیری حواس و تمرکز ما را از آموزش دور کرده و نیرو و انرژی ما را خراب میکند. هرچه سطح یادگیری و دانش و معرفت ما بالاتر باشد کفه دیگر ترازو که همان معرکهگیری است، پایینتر است. کنگره جای یادگیری و آموزش است، یادگیری هم کسب دانش است و هم ایجاد تغییر در رفتار و عواطف با استفاده از آن دانش خواهد بود. آموزش بدون یادگیری، توانایی تفکر در آن زمینه را از انسان سلب میکند. آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند که با یکدیگر در ارتباط هستند.
در کنگره ۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر آموزش خارج میگردد و وارد حاشیه میشود، حاشیههایی که منطبق بر ضدارزشها هستند و معرکهگیری رأس این اعمال قرار دارد. در واقع عناصر زیادی است که فرد را وارد حیطه معرکهگیری میکند و باعث توقف رشد و آگاهی او میشوند. نفس اماره سبب بسیاری از ضد ارزشها است و با آگاهی و تعقل رشد کرده و سدی در مقابل عنصر معرکهگیری میگردد. یکی از ابزارهای جلوگیری از معرکهگیری وجود لژیون در کنگره است که در گروههای درمانی دیگر این سبک وجود ندارد و معرکهگیری در آنها زیاد رخ میدهد. یکی دیگر از این ابزارها برای آموزش و یادگیری وجود، «نشریات و سیدیهای آموزشی» است که با گوشدادن و خواندن آنها آموزش و آگاه میشویم. به امید روزی که همه ما بتوانیم با استفاده از آموزشهای ناب کنگره به دانایی مؤثر برسیم و یادگیری را جایگزین معرکهگیری کنیم و شجاعت و توانایی قبول اشتباهاتمان را پیدا کنیم.
منابع: سیدی رابطه یادگیری و معرکهگیری، کتاب عشق مهندس حسین دژاکام، سیدی ترس و سخنان دیدهبان آقای خدامی
عکس: همسفر سپیده مرزبان خبری
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفر غزاله رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
192