انسان همیشه بر سر دو راهی قرار دارد و این مختص عدهای خاص نیست. اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنین آن خراب باشند بنا هم رو به ویرانی و خرابی میرود. آن بنا در وهله اول افکار و اندیشه ما است و در ادامه منجر به ویرانی جسم، روح و روان ما میشود که همه اینها نقطه اتصالی دارند که با کسب علم و معرفت به ساختار قوی، بنایی محکم و استوار تبدیل خواهند شد. شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه ما میشود و همهچیز را مانند لنز دوربین وارونه جلوه میدهد. معرکهگیری واژهای بسیار عمیق دارد که به عدم دانش انسانها برمیگردد؛ وقتی فردی در جهل و نادانی قرار دارد بسیاری از نیروهای منفی در وجود او بیدار میشوند.
عناصر معرکهگیری شامل حسادت، منیت، غرور، خودخواهی و بسیاری از ضدارزشهاست. زمانی که انسان در مسیر زندگی یا اهداف خود شکست میخورد بسیاری از موارد دیگر را نیز تجربه میکند؛ البته به خاطر عدم شناخت خود و بیتجربگیها نمیتوانیم علت این معرکهگیریها و رابطه بین آن را با کارها و اعمال نادرست خود تشخیص دهیم؛ ولی در ادامه با کسب آموزش و تجربه قدرت تشخیص و دانایی ما تغییر میکند و یادگیری شکل میگيرد. در اینجا توان و قدرت درونی نیز افزایش پیدا میکند. معرکهگیری در تمام سيستمها و انسانها هر کدام به شکلی وجود دارد. در رابطههای خانواده، دوستی، فامیلی، کاری، لژیونها و در همهجا خود را وارد میکند، این دقیقاً بر اثر عدم شناخت، دانش و آگاهی ما است.
کنگره۶۰ نقطه مقابل معرکهگیری که همان یادگیری است را با منابعی غنی در اختیار ما گذاشت؛ از جمله منابع مکتوب که کتابها، جزوات و سیدیهای آموزشی که بهروز هستند و علم و دانش جهان در بیشتر موارد در برابر آنها ناچیز است. لژیونها هر هفته ما را از ذهن بیمار دور میکنند؛ ذهنی که در گذشتهای نه چندان دور در مواد یا صفات بد و ضدارزشها غوطهور بود. بعضیها گمان میکنند که فقط مصرفکنندگان معرکهگیر هستند؛ ولی همه انسانها درگیر این معضل هستند و به بهانههای مختلف معرکهگیری راه میاندازند. مثلث تفکر، تجربه و آموزش بهترین وادی برای پرواز از جهل به سوی روشنایی است. اضلاع این مثلث در واقع شامل تمام مثلثهای زندگی ما میشود؛ چون با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون آن هیچ ساختاری بهدرستی شکل نمیگيرد. آموزش باعث بیداری و هوشیاری ذهن بیمار و جهل انسانها میشود. ما در مسیر درست تجربه کسب میکنیم و همه این یادگیریها سپری قوی در برابر معرکهگیری است.
در کنار این آموزشها عشق و محبت را باید سرلوحه کار خود قرار دهیم؛ زیرا محبت آغازی است که پایانی ندارد. انتهای محبت آرامش، صلح، انوار الهی، صراطمستقیم و خود خداوند است. اگر در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم به مقصد درست خواهیم رسید؛ البته به این معنا نیست که در این مسیر همهچیز آرام و بدون مشکل است؛ بلکه در صراط مستقیم ما با کمک نیروهای الهی و با توان و قدرت خود که با آموزش و یادگیری بهدست میآوریم در برابر مشکلات و ناملایمات عاقلانهتر و قویتر عمل میکنیم. این تمام آن چیزی نیست که ما میخواهیم؛ زیرا پایانی وجود ندارد و ما همچنان نیاز داریم یاد بگیرم؛ باید بدانیم هرچه آموزش بگیریم نقطه مقابل ما یعنی نيروهای منفی و بازدارنده قویتر میشوند، پس پایانی وجود ندارد و یومالفصل ما آغاز دیگری است.
منبع: سیدی عناصر معرکهگیری
نویسنده: راهنما همسفر شهربانو (لژیون دوازدهم)
تایپ: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شهربانو (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت
ارسال: همسفر آوا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
179