اولین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی گنجعلیخان با استادی راهنما همسفر نجمه با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز شنبه ۲۶ آبانماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
سخنان استاد:
قدردان استاد عالمی همچون آقای مهندس هستم که با دانش عظیم، قدم در راه کاهش درد و رنج بشر برداشته و گنجینهای ارزشمند را در اختیار ما قرار داده، امیدوارم بتوانم در مسیر بیداری و آگاهی، با شناخت عمیقی نسبت به خود، آموختههای علم راستین را به عملی سازنده مبدل سازم و رهرو آموزشپذیری در برابر این علم بیکران باشم. دستور جلساتی که در کنگره۶۰ عنوان میشوند هر کدام پیامآور آموزشهای نابی هستند که سطح آگاهی و شناخت ما را افزایش میدهند. یکی از اهداف اصلی کنگره آموزش است که با جامه عمل پوشاندن به آموختهها به صلح با خود و مسافر خواهیم رسید و به فرمان که همان وادی محبت است قدم خواهیم گذاشت و پاسخ واضحی به سؤال برای چه به کنگره آمدهام و چه میخواهم فرا بگیرم دریافت خواهیم کرد.
همه ما برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم، کسی که نتواند در هر زمینهای خدمتی انجام دهد نمیتواند حلقه رهایی از بندهای ضدارزشی را کامل کند. بنا به دستور جلسه «سیستم ایکس» آموختیم هیچکس از بیرون نمیتواند به منِ همسفر آسیب برساند، آن چیزی که سبب میشود از جایگاه انسانی خود دور شوم، جهل و نادانی درونی است، هر فعلی که انجام میدهم به خودم بازمیگردد، بایستی برای بازپروری و بازسازی این سیستم، درصدد ترمیم ساختمان پوسیده دانش و سیستم ایکس خود باشم. انسان یک ساختار در حال رشد در مسیر کنگره است، این ساختار از اجزایی تشکیل شده که اتصال آنها به یکدیگر، در سایه تفکریست که معمار آن ساختار میباشد. باید ساخته شویم و برای ساخته شدن بایستی تا به درجهای که ممکن است بیاموزیم. برای آموختن باید با آرامش ذهنی و حس خوب، محل امنی را برای تولید علم و یادگیری فراهم کرده و انرژی را از سطح پایین به سطح بالا رساند.
آموزش گرفتن تنها راهی است که میتواند مرا به سمت یادگیری سوق دهد، هنگامی که یک فرد از طریق آموزش و سپس یادگیری میآموزد در درون او فهمی ایجاد میشود که برای فهم بهتر هر موضوع، احتیاج به تعاریف درستی دارد تا به هدف راستین نزدیک شود. گاهی اوقات در یاد گرفتن دچار مشکل میشویم و دلیل اصلی آن این است که مطالب بهصورت پایهای انتقال پیدا نمیکند؛ مثلاً یادگیری تنها برای امتحان نیست، اصولاً زندگی خود یک یادگیری میباشد. فرضیه خلقت انسان و موجودات همه بر پایه و اصول یادگیری فراهم شده که آموزش در زمینه رشد دانش فردی فعال است؛ اما یادگیری در زمینه توسعه تواناییها. برای توسعه این توانایی باید همواره در حیطه مثلث دانایی که اضلاع آن تفکر، تجربه و آموزش است حرکت کرد.
زمانی که شخص در مسیر کنگره و آموزش قرار میگیرد به این باور میرسد که آموختههای قبلی، تنها اطلاعاتی بود که دستاوردی در جهت عمل سالم و فراگیری هنر درست زیستن نداشته، به همین دلیل با پیوند میمونی که با آموزشهایی راستین برقرار میکند سدی مقابل تمام نیروهای منفی میگذارد که فقط هدفشان تبدیل علم به اطلاعاتی است که سرآغاز نقض فرمان و دور شدن از حلقه آموزش میباشد. موضوع مهمی که انسان را از مسیر اصلی خودش خارج کرده و او را از رسیدن به خواستههایش باز میدارد و سبب میشود که پا در مسلخی بگذارد که خودش برای خودش فراهم کرده موضوع دستور جلسه امروز است. آفتهایی را که سبب قدم گذاشتن در وادی یادگیری منفی میشود را بایستی در یکی از اضلاع مثلث جهالت جستوجو کرد که سبب خارج شدن از مسیر آموزش و درگیر حاشیه شدن میشود که ریشه این به ضلع منیت برمیگردد جلوی رشد و آموزش انسان را میگیرد و با توقف دانایی، انسان را دچار سکون میکند؛ پس باید آفتها را شناخت.
براي آموختن زمان و مکان خاصی تعیین نگردیده؛ چون علم و دانش در کنگره انتهایی ندارد وقتی کسی بخواهد چیزی را ياد بگيرد مهم نيست چه سنی دارد؛ زیرا مطالب سازنده، انديشه و تفکر او را بيدار میکند. در کنار این علم، برای رشد او باید توانایی و قدرتی باشد تا آفتها نمایان شوند. انسانی که توانایی دارد ولی نمیتواند از آن درست استفاده کند، دچار آفت معرکهگیری میشود، انسانی توانمند است که از مهارت و قدرتی که دارد به موقع استفاده نکند؛ مثلاً در زمینه یادگیری و آموزش اگر خودش را بینیاز ببیند، سبب سقوط خودش خواهد شد. یادگیری در معرکهگیری، یک نوع یادگیری منفی است. زمانی که انسان در چرخه منفی حس خود قرار میگیرد به دنبال فرار از رنج است، دنبال کار یا راهی میگردد تا تواناییهای خود را ثابت کند و چون خود را باور ندارد مدارک برایش خیلی مهم است.
هیچ فسادی انجام نمیگیرد مگر اینکه لباس تقوا به تن داشته باشد، انسان باید شهامت این را داشته باشد که به جای این که سیستم را متهم کند، اشتباه خود را بپذیرد و با عوض کردن یک موضوع و تبدیل کردن آن به معرکه، وارد وادی نفس اماره نشود، این نشان از کبر زیاد است که شخص شروع به مبارزه ذهنی کرده و خط بطلانی بر تواضع و قوانین حاکم بر سیستم میکشد. شخص با قیاس و توجیه عمل نادرست خود، مرتکب اشتباهات عدیدهای میشود، شروع به بهانهگیری کرده و در ادامه چون حالش خوب نمیشود دنبال مقصر میگردد. انسان در هر مرحلهای میتواند دچار معرکهگیری شود، البته معرکهگیری جهان ذهنی خیلی خطرناکتر از جهان فیزیک است، بهخاطر اینکه تو خودتی و با خودت، روحت و نفست درگیری. پالایش زمانی اتفاق میافتد که ناخالصیها را شناسایی کرده و شهامت روبهرو شدن با آنها را داشته باشیم این بازی در آگاهی آغاز میشود اینکه وقتی یک قضیه کوچکی پیش میآید اول به خودم رجوع کنم و ببینم که مشکل کجا بوده که چنین مسئلهای پیش آمده و دیگر اصلاً جایی برای معرکهگیری پیش نمیآید؛ چون وقتی ما آموزش گرفتیم میدانیم که همه چیز در درون ماست و وقتی حواسمان به این باشد، دیگر درگیر معرکهگیری و پچپچهای درونی و بیرونی نمیشویم.
یادگیری و معرکهگیری دو خط متنافر هستند که ارتباط سازنده و عامل مشترکی با هم نداشته و سبب ویرانی در باورهای علمی و فهم انسانها میشوند. تمام انرژی ذخیره شده فرد که میتواند باعث رشد او شود در کلام و حرکت بیتأثیری چون معرکه و درگیری صرف میشود؛ چون نیروهای منفی از خود تولیدی ندارند و مدام از انرژیهای تولیدی و پتانسیلهای درونی فرد استفاده میکنند. یکی از راههای خروج از نق زدن و حاشیه، شکرگزاری در مقابل علم و آموزش بیانتهای کنگره است و خدمت کردن که سبب تثبیت آموختههای بیشتر در روان فرد میگردد، خدمت کردن خودش تجربه یادگیریهاست. به دنبال این باشیم که با آگاهی و شناخت، صلح و آرامش را در کاشانه جایگزین نق زدن و معرکهگیری کنیم تا با اعمال و رفتار آگاهانه، امنیتی را بهوجود آوریم که سراسر القائات مثبت بوده که از بازتاب آن بتوان همواره در مسیر یادگیری قرار گرفت.
نویسنده و ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
223