English Version
This Site Is Available In English

انتخاب نقش بازیگر یا تماشاچی

انتخاب نقش بازیگر یا تماشاچی

در جهان آفرینش و تمام مخلوقات، انسان یکی از برجسته‌ترین موجودات خلقت است و دلیل آن هم این است که انسان دارای قدرت تفکر و اختیار است؛ اما موضوع بسیار مهم و قابل تأمل در همین قدرت تفکر و اختیار او است و دلیل تأمل در آن این است که فکر در دو صورت می‌تواند وجود داشته باشد: ۱. فکر معقول ۲. فکر غیر‌معقول
فکر می‌تواند دو نوع حکمرانی و قدرت در انسان پدیدار نماید، حکمرانی در ظلمت، تاریکی و حکمرانی در روشنایی، نور و یا قدرت در راه خدمت و رسیدن به‌حق تعالی و یا قدرت در راه ظلمت و تباهی و قرار گرفتن انسان در هر یک از این موارد فوق برمی‌گردد به‌خود شخص و هیچ‌کسی و هیچ انسانی مقصر هیچ کدام از آن‌ها نیست و ما باید سعی کنیم در مسیر مستقیم و صراط مستقیم قرار بگیریم و با آموزش گرفتن و در راستای آموزش قدم برداشتن تلاش خودمان را بکنیم و از مشکلات بگذریم و برای عبور از مشکلات باید یاد بگیریم و از معرکه‌گیری فاصله بگیریم.
یادگیری و معرکه‌گیری می‌تواند کاملاً متضاد هم باشند یادگیری می‌تواند آرامش، تعادل و در نهایت قرار گرفتن در صراط مستقیم را به ماه هدیه بدهد و اما معرکه‌گیری باعث گرفتن آرامش و تعادل ما و در نهایت غرق شدن در نیروهای شیطانی و تباهی است.
انسان همواره در حال آموزش و یادگیری است.
همه ما می‌دانیم که کنگره60 نیز جای یادگیری است و این‌ مکان جای آموزش برای همه است. از تازه واردین گرفته تا مسافر سفر اول، مسافر سفر دوم ،کمک راهنما مرزبان، ایجنت ،اسیسانت، دیده‌بان و نگهبان که در حال آموزش و یادگیری هستیم در کتاب عبور از منطقه60 درجه در مبحث بهترین راه از قول سردار خواندیم که باید بدانید که ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهاده‌ایم، ابتدا آموزش و سپس خدمت.
هر یک از اعضای کنگره60 حال چه کسانی که به‌عنوان مسافر هستند و یا به‌عنوان همسفر دو خصوصیت یا دو مشخصه خاص دارند ۱. آموزش دیدن ۲. خدمت کردن؛ اگر این دو خصوصیت در کسی به‌صورت پررنگ قابل دیدن باشد باید بدانیم که این شخص در حال حرکت مفید و مؤثر است و اگر غیر از این باشد باید بدانیم که حرکت حرکت پایدار و ماندگاری نخواهد بود.
در کنگره کسی که در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج می‌شود و در مسائل منفی و حاشیه‌ای وارد می‌شود. در هر اجتماع انسانی از مدرسه گرفته تا دانشگاه، فروشگاه، کارخانه و خلاصه هر جایی که تعدادی انسان با هم باشند یک سری مسائل حاشیه‌ای نیز ممکن است وجود داشته باشد و کنگره60 نیز از این قاعده مستثنا نیست و ممکن است که در این‌جا هم مسائل حاشیه‌ای در حد جزئی وجود داشته باشد؛ ولی در حد خیلی کم زیرا که بچه‌های کنگره60 در حال آموزش هستند و عده کمی هستند که نیروی خودشان را صرف آموزش، یادگیری و خدمت نمی‌کنند. این افراد به‌صورت خودکار جذب مسائل منفی و حاشیه‌ای می‌شوند؛ یعنی غیبت می‌کنند در کار دیگران تجسس می‌کنند دیگران را نقد و بررسی می‌کنند و در نهایت شروع به معرکه‌گیری می‌کنند؛ اگر ما افسار نفس و خواسته‌های نفسانی خودمان را در دست نگیریم نفس افسار ما را در دست خواهد گرفت و به‌سویی می‌برد که خودش می‌خواهد. رابطه‌ای که بین یادگیری و معرکه‌گیری می‌توانیم برقرار کنیم این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم و به‌سمت مسائلی از جمله معرکه‌گیری کشیده می‌شویم. یادگیری و معرکه‌گیری هیچ‌گاه در کنار هم وجود ندارند چرا که شهر وجودی انسان و ذهن و تفکرات انسان فقط جای یکی از این‌هاست یا جای یادگیری، آموزش، خدمت، معرکه‌گیری، نق‌ زدن و حاشیه رفتن است. معرکه‌گیری و نق‌ زدن حاشیه رفتن همه و همه به‌خاطر جهل و ناآگاهی و نادانی ماست برای همین در تمام جلسات کنگره در ابتدای شروع جلسه نگهبان می‌خواند که برای رهایی از دست بزرگ‌ترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است ۱۴ ثانیه سکوت می‌کنیم و به‌خدا پناه می‌بریم.
ما دشمن بیرونی نداریم دشمن ما درون خود ماست و هیچ‌کس از بیرون نمی‌تواند به‌ ما آسیب برساند تنها کسی که به‌خود ما آسیب می‌زند خود ما هستیم و تنها کسی که می‌تواند جایگاه ما را دچار لغزش کند و باعث سقوط ما بشود خود ما هستیم .معرکه‌گیری از کمبود آموزش، داشتن حسادت و خودخواهی می‌آید. یادگیری و معرکه‌گیری در جهت مخالف هم هستند؛ اگر ما به یادگیری توجه کنیم به مثلث دانایی که همان تفکر، آموزش و تجربه است می‌رسیم؛ ولی اگر به معرکه‌گیری توجه کنیم به مثلث جهالت که همان ترس، منیت و ناامیدی است می‌رسیم.
در سی‌دی عناصر معرکه‌گیری آمده است که شروع معرکه‌گیری دلیل می‌خواهد به عنوان مثال: انسان وقتی در موضوعی از دیگران عقب افتاد کم‌کم خودش را از بقیه جدا می‌کند و ابتدا شروع به پچ‌پچ کردن می‌کند و بعد تجسس کردن و غیبت کردن و بعد شروع به معرکه‌گیری می‌کند. معرکه‌گیری در تمام سیستم‌ها وجود دارد و زمانی این اتفاق می‌افتد که انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که هست تصور کند و با منیت وارد میدان معرکه شود در این‌جا توانایی و استعداد انسان علیه او حرکت می‌کنند و او را در مسیری اشتباه قرار می‌دهند. در سی‌دی منیت آموختیم که یکی از اضلاع مثلث جهالت منیت است که تنفر، حسادت کینه و خشم را با خود به‌ همراه می‌آورد و پوششی بر تفکر انسان می‌کشد و مانع از آموزش گرفتن او می‌شود چرا که خودش را بالاتر از دیگران تصور می‌کند، اما کسی که دانا باشد و به آگاهی دست یافته باشد هیچ‌گاه به‌دنبال بهانه و عیب‌جویی نیست.
در سی‌دی قضاوت و جهالت یاد گرفتیم که قضاوت ناشی از جهالت است؛ بنابراین معرکه‌گیری نیز از روی جهل و کمبود دانش خودمان است. برای قضاوت پیش نیازهایی لازم است؛ اما در جهالت نیاز نیست.
در سی‌دی بازیگر باشیم یا تماشاچی افراد در کنگره به دو دسته تقسیم می‌شوند: یا بازیگر هستند یا تماشاچی، تماشاچی کسانی هستند که مثل یک مهمان می‌آیند می‌نشینند و دست به سیاه و سفید نمی‌زنند خدمت نمی‌گیرند مشارکت نمی‌کنند و مثل یک مهمان می‌آیند و می‌روند این افراد بعد از مدتی خودشان خسته می‌شوند و خودشان نمی‌دانند که چرا خسته شده‌اند این‌ها بعد از مدتی شروع می‌کنند به نق زدن و وارد حاشیه شدن و از همه چیز ایراد گرفتن، چرا چون بازیگر نیستند و مثل یک سفر اولی که مدام از همه‌ چیز ایراد می‌گیرد نق می‌زند و وارد حاشیه می‌شود؛ اگر تغییرِ صفت و رفتار صورت بگیرد؛ یعنی یادگیری و آموزش انجام گرفته است و یادگیری با تغییر صفت همراه است و یکی از مؤلفه‌های تغییر صفت، حس است. وقتی حس انسان خوب کار کند در واقع فقط خوبی‌ها را می‌بیند؛ اما کسی که حسش آلوده باشد فقط بدی‌ها را می‌بیند و بعد از آن به‌دنبال معرکه‌گیری است. ترس نیز باعث معرکه گیری می‌شود. ترسی که باعث معرکه‌گیری می‌شود از نوع ترس بازدارنده است. در سی‌دی ترس بیان شده که ترس تفکر را می‌خورد و باعث می‌شود که فرد به دانایی نرسد و در نتیجه یادگیری صورت نمی‌گیرد و نقطه مقابل آن خودش را ظاهر می‌کند؛ یعنی همان معرکه‌گیری به‌عنوان مثال: ترس از شکست خوردن باعث می‌شود بهانه‌های مختلف بیاوریم و اگر شکست خوردیم با معرکه‌گیری تقصیر را گردن دیگران اندازیم؛ اما اگر در مقابل ترس خود بایستیم و با ترس خود مقابله کنیم و روبه‌روی ترس قرار بگیریم و از آن بگذریم باعث می‌شود که به دانایی برسیم و در نتیجه یادگیری صورت می‌گیرد و آن وقت است که دیگر دنبال معرکه‌گیری نمی‌رویم.


منابع: کتاب60 زیر صفر، جزوه جهان‌بینی از استاد امین، سخنان آقای خادمی، سی‌دی‌ها: جهل، ترس، منیت، عناصر معرکه گیری، قضاوت و جهالت، بازیگر باشیم یا تماشاچی

مقاله: همسفر فریبا (لژیون هشتم)

ویرایش: همسفر مهکامه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون اول)
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .