فرضیه خلقتِ انسان و همه موجودات بر پایه یادگیری میباشد. همه ما هر روز در حال یاد گرفتن و فرا گرفتن معلومات، مثل هنرهای مختلف، ارتباطاتِ صمیمانه، موسیقی، انواع برخوردها و ... هستیم و به دانش خود اضافه میکنیم. وقتیکه آموزش ببینیم و یاد بگیریم باعث میشود که در زندگی به مراحل بالایی برسیم. گنجینههای درونی که در وجود انسان وجود دارد امانت الهی هستند که باید به شکوفایی برسند تا حقیقت وجودی و استعداد نهفته ما نمایان شود.
معرکهگیری شامل انسانهایی میشود که دانش کمی دارند و حس حسادت، خودخواهی و منیت آنها زیاد است. آنها در بیشتر کارها دچار شکست شدهاند و مدام در حال نق زدن و اعتراض کردن بر سر هر موضوعی هستند در واقع انسانی که در جهل است؛ اگر هر مشکلی در زندگی برای او رخ دهد مانند شکست در کار، ازدواج و اعتیاد، دیگران را مقصر میداند مثلاً میگوید؛ اگر من مصرفکننده شدهام خانواده و اجتماع باعث آن بودهاند و هر کس را مسبب شکست خود میداند جز خودشان و همیشه حق بهجانب هستند.
انسان هر چهقدر بیشتر آموزش را بپذیرد و دانش را فرا بگیرد بههمان اندازه فهم و شعور او بالاتر میرود و در برخورد با دیگران، خانواده و اجتماع کمتر دچار مشکل میشود مانند درختی که هر چه پر بارتر باشد افتادهتر میباشد و متواضع و بیتکبرتر است. او در زندگی خود در مواجهه با مشکلات کوچک و بزرگ شروع به معرکه گرفتن، درگیری و دعوا نمیکند بلکه سعی میکند با آرامش آنها را حل کند و در واقع در تعادل بهسر میبرد.
ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود
بیهنر گر دعوی بیجا کند رسوا شود
منبع: سیدی رابطه معرکهگیری و یادگیری
ویرایش: همسفر مهکامه رهجوی راهنما همسفر نازی ( لژیون چهاردهم )
تصویر: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم )
ارسال: همسفر لیلا، رهجوی راهنما همسفر مژگان پ
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
73