English Version
This Site Is Available In English

نهر خمر همان سیستم ایکس است

نهر خمر همان سیستم ایکس است

اولین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنما محترم مسافر سامان، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر فتح‌الله با دستور جلسه « سیستم ایکس »  روز پنجشنبه 24 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

درباره دستور جلسه سیستم ایکس، این را بگویم دانشمندان چهل، پنجاه سال پیش کشف کردند، بدن انسان مخدر تولید می‌کند و تا قبل از سال ۲۰۰۰ هم ۱۲، ۱۳ مورد از این مواد کشف‌شده بود ولی مسئله‌ای که وجود داشت و هنوز هم ادامه دارد ارتباطش با درمان اعتیاد مشخص نبود یعنی کشف بزرگی که آقای مهندس کردند این بود که این مخدرهای طبیعی همان قسمتی است که در اثر استفاده از مواد مخدر از کار می‌افتد و یک مسئله بسیار حیاتی است.

اگر مخدرهای طبیعی بدن کار نکند هیچ کاری را انسان نمی‌تواند انجام دهد. اگر به انسان‌ها و حیوانات نگاه کنید زندگی‌شان مختل می‌شود. در سرما یک گربه با ماشین برخورد می‌کند و پرت می‌شود ولی به‌راحتی زخم‌هایش ترمیم می‌شود و در سرما طاقت می‌آورد؛ این به خاطر مخدرهای طبیعی بدن است. بدن انسان خیلی به این قضیه وابسته است و زمانی که قضیه سیستم ایکس مطرح شد ما تازه آنجا متوجه شدیم که دلیل بی‌قراری‌ها، بی‌خوابی‌ها، اضطراب‌ها و مسائلی که بعد از ترک دچارش می‌شدیم به خاطر همین موضوع بود و ربطی به اراده و غیرت نداشت.

در وادی سیزدهم آقای مهندس درباره نهرهایی صحبت می‌کنند که یکی از این نهرها خمر است، منظور همان سیستم ایکس و مخدرهای طبیعی بدن است یا خیلی از عارفان بزرگ مانند مولانا و حافظ درباره مستی الهی صحبت می‌کنند که قطعاً منظور آن‌ها مشروبات الکلی نیست و منظورشان همین نشئگی طبیعی است که با درست‌کار کردن مخدرهای طبیعی بدن اتفاق می‌افتد؛ به‌هرحال این موضوع توسط مهندس کشف شد و یکی از مهم‌ترین کشف‌های تاریخ است که در سال ۱۳۷۶ کشف شد و در اثر مصرف مخدرهای بیرون مخدرهای طبیعی بدن از کار می‌افتد و به‌جز این موضوع مهندس راه‌حل هم ارائه دادند که شامل متد DST و داروی OT است، حالا این مخدرهای طبیعی در کجا تولید می‌شوند آیا جای مشخصی دارند؟ نه ندارند و معلوم نیست کجا تولید می‌شوند و معلوم نیست چند نوع هستند. تا الآن بیش از ۳۰۰ نوع ماده مخدر کشف‌شده و به خاطر اینکه مشخص نیست در کجای بدن به چه مقدار تولید می‌شوند به آن سیستم ایکس می‌گویند چون هنوز ناشناخته است.

دستگاه عصبی دارای دو بخش است. یک بخش مرکزی و یک بخش محیطی است. بخش مرکزی شامل مغز و نخاع است که توسط جمجمه محافظت می‌شود و نخاع نیز تکلیفش مشخص است زیرا اگر آسیب ببینند دیگر درست نمی‌شوند؛ ولی مسئله اصلی ما اعصاب محیطی است. سلسله اعصابی که از نخاع انشعاب پیدا می‌کند، پخش می‌شود در کل بدن، ما صد هزار کیلومتر رگ و مویرگ در بدن داریم که دو و نیم برابر مسافت طول کره زمین است و این اعصاب محیطی هرکدام یک سلول دارند و سلول‌هایی که دارند هرکدام به آن‌ها نورون گفته می‌شود حالا در مغز ۸۶ میلیارد نورون داریم یعنی مسئله بسیار پیچیده‌ای است.

در تعریف سیستم ایکس ما کلمه نوروترانسمیترها را خیلی می‌شنویم. نورون‌ها از همدیگر فاصله‌دارند اگر تسبیح را در نظر بگیرید و دانه‌های تسبیح نورون باشند، این‌ها از همدیگر فاصله‌دارند که فضای بین آن‌ها را سیناپس می‌گویند. نورون‌ها چگونه با همدیگر ارتباط می‌گیرند؟ در فاصله بین نورون‌ها مخدرهای طبیعی بدن و مواد شیمیایی تولید می‌شوند و مغز به‌صورت الکتریکی فرمان می‌دهد. دانستن این موضوع به چه دردی می‌خورد؟ ما با میلیاردها سلول طرف هستیم که با مواد مخدر و سیگار آن را تخریب می‌کنیم باید بدانیم که بدن کاملاً هوشمند است و بیش از ۱۲۵ تریلیون سیناپس در بدن داریم.

در سایتی خواندم هر موقع ما مطلب جدیدی یاد می‌گیریم مغز سیناپس‌های جدیدی تولید می‌کند و هرچقدر تمرکز ما روی یادگیری بیشتر باشد این سیناپس‌ها قوی‌تر می‌شوند. اینجا یاد مطلب آقای مهندس افتادم که هر وقت سی دی می‌نویسیم مرتب تمرین و تکرار می‌کنیم که باعث می‌شود دچار آلزایمر نشویم و این روی سیناپس‌های ما که مهم‌ترین بخش سیستم ایکس است تاثیر می‌گذارد؛ حالا این سیستم چگونه راه می‌افتد؟ مسئله مهمی که مطرح است خواب شب است، بیدار شدن در صبح سر ساعت معین، ورزش روزانه، تغذیه مناسب به‌اضافه افکارواندیشه و جهان‌بینی خوب که همه این‌ها درکنگره برای ما مهیا است و اگر این کارها را انجام دهیم سیستم ایکس ما درست‌کار خواهد کرد.

اگر شخصی سیستم ایکس اش درست‌کار کند انگار در بهشت است، حال خوبی دارد، آرامش دارد، صبر دارد و اگر درست‌کار نکند همیشه دچار بی‌قراری و اضطراب است و خیلی هم ربطی به وضع مالی و امکانات ندارد. بچه‌ها همیشه سؤال می‌کنند که آقای مهندس این انرژی را از کجا می‌آورد؟ دیده‌بان‌ها، راهنمایان چرا خسته نمی‌شوند؟ دلیلش همین درست‌کار کردن سیستم ایکس است.

همه هدف یک سفر اولی باید این باشد که بتواند سیستم ایکس را درست راه‌اندازی نماید و این با به‌موقع خوابیدن و ورزش کردن، اجرای درست برنامه‌ها مهیا می‌شود؛ در غیر این صورت هیچ نیرویی از هیچ کجا نمی‌تواند این مخدرها را وارد بدنش نماید و این مخدرها باید در بدن و توسط خودش تولید شوند و باید این بستر و شرایط را برای بدن مهیا نماییم تابه‌حال خوش برسیم. بخش بزرگی از آن با افکارواندیشه اتفاق می‌افتد که باکار کردن جهان‌بینی می‌توان به آن رسید.

دستور جلسه دوم، تولد آقا مهدی است. پیام تولد مهدی را می‌خوانم:

« لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمی‌شود؛ چنانکه یادآوری آن دشواری، دشوار است؛ زیرا انسان می‌اندیشد زندگی همان است که هست یعنی اگر لحظه‌های حال به نوری برسد احساس دیگری دارد مانند جدا شدن از تاریکی یا ندانستن و ندیدن یک‌لحظه بعد. »

من تولد مهدی عزیز را به آقای مهندس و کنگره ۶۰ و خود مهدی و خانواده محترم ایشان و همسفرانشان تبریک می‌گویم و راهنمای محترم همسفرشان که از کرج تشریف آوردند تبریک می‌گویم.

بعضی از رهایی‌ها و تولدها انرژی‌شان فرق می‌کند و همه شبیه هم نیستند و فرق دارند و بستگی به عملکرد آن فرد دارد. آقا مهدی زمانی که وارد لژیون شدند یکی از خصوصیت‌های خوب ایشان پشت‌کار و استقامتی است که دارند، ما به‌راحتی رفت‌وآمد می‌کنیم و بعضی وقت‌ها بچه‌ها غیبت می‌کنند ولی من یادم نمی‌آید آقا مهدی یک جلسه غیبت کرده باشند.

در سفر اول همیشه بودند، من خودم همیشه زود به شعبه می‌آیم و ایشان همیشه یک ساعت قبل از جلسه در شعبه حضور داشتند. شاید اگر شخص دیگری شرایط مهدی را داشته باشد همین را بهانه بکند و بگوید من دیگر نمی‌آیم ولی ی به این کمبود باعث نشد که کارش را درست انجام ندهد و ما باید از این الگو بگیریم.

موقع رهایی یادم می‌آید رفتیم پیش آقای مهندس تا رهایی‌اش را بگیریم. آقای مهندس فرمودند ۴۰ سی دی مهدی کجاست؟ گفتم نمی‌تواند بنویسد، گفتند: چرا خط بریل یاد نگرفتند؟ گفتم بااینکه یاد نگرفته‌اند ولی ‌سی‌دی‌ها را گوش می‌کنند از کسانی که سی‌دی می‌نویسند بهتر مشارکت می‌کنند. آقای مهندس گفتند اگر شما تأییدش می‌کنید رهایی‌اش را می‌دهیم و امضا کردند. در ادامه در لژیون سردار خدمت کرد و امسال امتحان هم داد و انشالله به خواسته‌اش هم برسد. می‌دانم که در بحث مالی دوست دارد به جایگاه پهلوانی برسد و من هم مهدی را خیلی دوست دارم و برایش آرزوی موفقیت می‌کنم. ممنون از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

اعلام سفر مسافر مهدی:

آخرین آنتی ایکس: تریاک، شیره، الکل. روش درمان:DST داروی درمان: شربت OT ورزش درکنگره: شنا. نام راهنما: آقای سامان راه‌نورد. مدت سفر اول: ده ماه و سیزده روز. رهایی از بند مواد: یک سال و هفت ماه و یک روز؛ در ضمن غیر سیگاری هستم.

صحبت‌های مسافر مهدی:

از خدای خود سپاسگزارم این فرصت را داد تا روی این صندلی کنگره ۶۰ بنشینم و در این بعد از حیاتم بتوانم حس خوبی را دریافت بکنم. از راهنمای خوبم آقا سامان سپاسگزارم، آقا سامان اصلاً زیاد صحبت نمی‌کند، یک‌وقت‌هایی که می‌خواهی سؤال کنی سر لژیون می‌بینی، قبل از طرح سؤال، جواب سؤالت را گرفتی.

همیشه به تازه‌واردها گفته می‌شود برو راهنمایت را با حس خودت انتخاب کن ولی من نمی‌دانم چه جوری شد، ندانسته و ناخواسته قسمت شد آقا سامان راهنمای من بشود و راهنماها همه درکنگره ۶۰ خوب هستند.

خوشحالم آقا سامان راهنمای من است. وقتی‌که آقا سامان از کرج آمد آبیک من هم آمدم. حتماً گره‌ای داشتم که باید از کرج به آبیک می‌آمدم تا بتوانم به آن گره دست پیدا بکنم. همیشه آقا سامان می‌گفت مسیر طولانی درکنگره ۶۰ برای آموزش گرفتن چیزی نیست و خود ایشان چند سال تا آکادمی می‌رفت.

خاطرات مصرف را همه دوستان، حمیدرضا عزیز و بقیه گفتند؛ آن‌ها دیگر گذشت و تفریحات خودش را داشت، ناراحتی‌های خودش را داشت، به‌هم‌ریختگی‌های خودش را داشت. خداراشکر که گذشت و امیدوارم دیگر در این بعد حیاتم و هیچ بعد دیگری تکرار نشود.

از راهنمای همسفرم خانم زهره سپاسگزارم که در این مسیر خیلی کمک کردند، می‌دانم که همراه خوبی بود برای همسفرم و امیدوارم در این مسیر به جایگاه‌های بهتری برسند. از مهیار عزیزم سپاسگزارم، مهیار هم مسافر است و هم همسفرم؛ خداراشکر که در مسیر کنگره آمد. با این سنش همین‌که آوازه کنگره در گوشش است من فکر می‌کنم بس است. از دختر گلم مه یاس تشکر می‌کنم. یک روز پیش سر میز ناهار نشسته بودیم صحبت می‌کردیم، مه یاس گفت: این آرامش را مدیون کنگره هستیم. همین‌که می‌توانیم سر میز با آرامش بنشینیم و صحبت کنیم و حالمان خوش باشد و حرف‌های دلمان را به هم بگوییم این قشنگ‌ترین نعمت است.

از آقای مهندس سپاسگزارم که این فرصت را داد تا بتوانیم بمانیم و آموزش بگیریم، از آقا سامان که برایم خیلی عزیز است خیلی تشکر می‌کنم، الهی بهترین‌ها قسمت شما و خانواده محترمتان بشود و ما هم بتوانیم شاگردی‌تان را بکنیم. از همه شما سپاسگزارم که به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر بهروز (لژیون سوم) و مسافر علی(لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: مسافر فرید (لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .