مسافر من حدود یک سال و شش ماه است که سفر خود را به اتمام رسانده است. سفر درمان ۱۰ ماه طول کشید در ابتدا که وارد کنگره ۶۰ شدم هیچ شناختی از کنگره و افرادی که در آن مکان به دور هم جمع شده بودند نداشتم به همین دلیل تنها یک نظارهگر بودم که با گذشت زمان و حضور در جلسات، گوش دادن به سیدیها، خواندن مقالات و با کمک و راهنمای همسفر ایران آشنایی بیشتر با این محیط پیدا کردم.
در این مدت کنار دوستان و همسفران دیگر بودم، صحبتها و مشکلات آنها را میشنیدم، حرفهای تلخ و شیرین، روزگاری که هر کدام از آنها به یک شکل متفاوت گذراندند و این مسائل باعث شد تا به دید وسیع و گسترده از زندگی برسم و افقهای باز و روشنی در برابر چشمان من گشوده شود.
بیشتر مواقع خود را با آنها همراه میکردم و کنار شادیهایشان لبخند میزدم با اشکهایشان که گاهی از سر شوق و شادی ورهایی و گاهی هم از سر غم و ناراحتی بود هم آوا میشدم. در این مدت دریافتم که درد همه آنها مشترک است فقط نوع آنها تفاوت داشت.
در کنگره نه تنها به درمان مسافرم رسیدم؛ بلکه روح و روان خود نیز درمان شد و به آرامش نسبی رسیدهام؛ اما گذشته از این مهم عاشق خدایی شدم که بیشتر از اینها وجودش را کمتر حس کرده بودم. بودن خدا را با تمام وجود در کنگره پیدا کردم و ایمان به خداوند در وجود من صدچندان قوت گرفت و او را با تمام نعمتهای بیشمار و قدرت بیانتهایش درک کردم.
در گفتن این موضوع اغراق نکردم و این مهمترین اتفاق شیرین در زندگی من شد. او دست من را گرفت میدانم که خودش برایم محیا کرد و رقم زد و خاطرهایی که در کنگره ۶۰ گذراندم سرگذشت امسال من باشد در این مکان نگاه به خداوند جور دیگری است مهربان و مهربان.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: نگهبان سایت همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
70