مقدمه:
معرکهگیری نوعی نمایش عمومی است که در آن «معرکهگیر» با انجام اعمالی جالب، تماشاگرانی را که دورتادور محل اجرا جمع میکند و آنها را سرگرم میسازد.
معرکهگیری در ایران و احتمالاً بعضی دیگر از کشورهای غرب آسیا، نمایشی سنتی از برخی حرکات قدرتی است همچون پارهکردن زنجیر با زور بازو، شکاندن سنگ با دست یا بازی با مار سمی است.
تماشای معرکه رایگان است؛ ولی در حین نمایش یا پس از اتمام معرکه، تماشاگران داوطلبانه به معرکهگیر مبلغی بهعنوان هدیه میدهند.
معرکهگیری به شکل سنتی آن تقریباً در حال ازبینرفتن است و بهندرت در دور و اطراف شهرها اجرا میشود.
اما یادگیری یعنی، تغییری نسبتاً ماندگار در رفتار انسان که با تمرین ایجاد شده باشد و به معنی کسب اطلاعات، دانش و مهارت است.
هرچند؛ شاید با فکرکردن به یادگیری، یاد کلاس و مدرسه بیفتید. اما یادگیری فرایندی مداوم است که در کل دوران زندگی ادامه دارد و فقط به کلاس درس محدود نمیشود.
اصل مطلب:
حال میخواهیم رابطه این دو مسئله را مورد بررسی قرار دهیم.
افرادی که در کنگره ۶۰ حضور دارند، حال خواه مسافر باشند یا همسفر فرقی نمیکند. این اشخاص از بدو ورود به کنگره همواره در حال آموزش هستند و یکی از اصلیترین اهداف کنگره ۶۰، آموزش جهانبینی و آموختن هنر درست زندگیکردن به اعضای خود میباشد.
این آموزشها شامل فایلهای صوتی، جزوات و کتب آموزشی است که رهجویان در لژیونها توسط راهنمایان خود فرامیگیرند که موارد ذکر شده بخشی از آموزشهاست و آموزشها و یادگیریهای دیگر نیز وجود دارد که شامل مشارکت دیگران در جلسات، شرکت در لژیون سردار و خدمتکردن و.... است که بهمرور و با حضور مداوم در کنگره فرامیگیرند.
حال اگر شخصی در مسیر درست آموزشها باشد و تمام تلاش خود را برای کاربردیکردن آموزشهای صحیح به کار گیرد، قطعاً در حاشیه و معرکهگیری قرار نخواهد گرفت، چرا که فرصتی برای این کار نخواهد داشت.
فرد معرکهگیر از احوالات مساعدی برخوردار نیست و در واقع میخواهد از شر آن حس منفی که توسط نیروهای بازدارنده و منفی در وی ایجاد گردیده خلاص شود پس شروع به معرکهگیری میکند؛ چون وجود این حس در شخص بسیار آزاردهنده است.
معمولاً این افراد در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند و همواره در حل مسائل دچار مشکلات میشوند و بهجای تجزیهوتحلیل مشکل پیشآمده و رفع آن توسط خودشان، سعی بر مقصر قلمدادکردن دیگران یا مسائل پیرامون خود دارند.
ما دو نوع معرکهگیری داریم: معرکهگیری بیرونی و معرکهگیری درونی.
در معرکهگیری درونی، شخص در درون ذهن خود درباره خود یا دیگران معرکه میگیرد، شاید معرکهگیری بیرونی را همه انجام ندهند؛ اما اغلب نوع ذهنی را انجام میدهند.
برای مثال؛ شخصی حرفی را میزند و ما آن را در ذهنمان حلاجی میکنیم یا ممکن است شخصی به ما بد نگاه کند و ما در ذهنمان معرکه میگیریم، به دنبال دلیل آن میگردیم، قضاوت میکنیم، حکم صادر میکنیم، فارغ از اینکه قدری تفکر کرده باشیم که ممکن است تصورات ما اشتباه بوده است.
معمولاً شخص معرکهگیر در معرکهگیری، همه چیز را به نفع خود حلاجی میکند و دیگران را در معرکه ذهن خود راه نمیدهد و این موضوع ممکن است آغاز کینهورزی و نفرتپراکنی و خشم نسبت به فرد مقابل گردد.
تجربه نشان داده، افرادي كه در كنگره ۶۰ در چرخه آموزش و خدمت قرار دارند، بهندرت جذب مسائل حاشیهای میشوند، آنهايي كه بازيگر هستند، آموزش میبینند و خدمت میکنند؛ تغييرات در تفكر، انديشه و جهانبینی آنها بهوضوح قابلرؤیت است.
نتیجهگیری:
به فرموده بنیان کنگره ۶۰:
بزرگترین دشمن انسان جهل و نادانی خود اوست و در آموزشهای ناب کنگره ۶۰، مثلث دانایی را داریم که اضلاع آن متشکل از تفکر، تجربه و آموزش است که هر سه ضلع این مثلث با یادگیری آموزشها و قرارنگرفتن در حاشیه و معرکهگیری میتواند بهموازات یکدیگر رشد مطلوبی داشته باشد.
اگر خدایناکرده این اتفاق نیفتاد، نيروهای مخوف بازدارنده با تمام قدرت به افکار و اندیشه انسان در جهت به تباهی کشیدنش اقدام خواهند نمود که برای مبارزه با این دشمن، نیاز به سلاحی داریم به نام عشق و دانایی كه جز با این سلاح، نمیتوان به مصاف این دشمن رفت.
منابع: جزوه جهانبینی، سیدی رابطه یادگیری با معرکهگیری و سایت اصلی کنگره ۶۰
نویسنده: راهنما همسفر مینا (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
297