سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
قبل از هر چیز بینهایت از خداوند شاکر و سپاسگزارم، که کنگره ۶۰ را در مسیر زندگیم قرار داد، از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم بابت این بستری که برای من رهجو فراهم کردند؛ تا با آموزشهای کنگره ۶۰ به آگاهی و داناییم افزوده شود، سپاسگزارم از عزیزی که مرا در مسیر کنگره قرار داد و حال خوب و آرامش نسبی امروزم را مدیونشان هستم. قبل از ورود به کنگره دیدگاهم در مورد یک مصرف کننده این بود که، شخص مصرف کننده به راحتی میتواند مصرفش را با چند روز یا چند هفته کنار بگذارد و بعد از این مدت، شخص مجدد به مصرف برمیگشت دلیلش را بیارادگی میپنداشتم. در جامعه هم به مصرف کننده بر چسبهای ناجوری میزنند و گفته میشود بیاراده است.
زمانی که وارد کنگره شدم با آموزشها به آن آگاهی لازم رسیدم، که یک مصرف کننده بیمار است و موادی که مصرف میکند نه فقط در صور آشکار تخریبهایی ایجاد میکند؛ بلکه بیشترین تخریب در صور پنهان اتفاق میافتد و باعث میشود مجموعه سیستمهای تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن، نوروترانسمیترها، هورمونها، ناقلهای عصبی و… شخص مصرف کننده از تعادل خارج بشود؛ که در کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس نام این سیستمها را، سیستم ایکس گذاشتند و به این دلیل از تعادل خارج میشوند؛ که شخص موادی را که از بیرون وارد جسم خود میکند بدن دیگر قادر به تولید مواد درونی نمیباشد و وقتی شخص مصرفش را قطع کند، بدن هم از درون دیگر قادر به تولید نیست و این باعث شده سیستم ایکسش دچار اختلال شود و مجدداً به طرف مواد برگردد.
در کنگره با روش دارو درمانی شربت OT و آموزشهای جهانبینی و نوشتن سیدی به مدت ۱۰ تا ۱۱ ماه سیستمهای درونی بدن شخص مصرف کننده راه اندازی میشوند و دیگر بدن شخص نیازی به مواد بیرونی ندارد و به درمان و تعادل میرسد. سیستم ایکس من همسفر هم با افکار و اندیشه به هم ریخته، که به خودم آسیبهایی را وارد کردهام در کنگره ۶۰ با نوشتن سی دی، آموزش جهانبینی آموزشهای لازم دیگر رو به تعادل میرود و این معجزه کنگره۶۰ است.
سلام دوستان حیات هستم همسفر
زمانی که، مسافرم اعتیاد داشت همه دنیا برایم تیره و تاریک بود؛ اصلا روز خوشی در زندگیم احساس نمیکردم خندیدن را فراموش کرده بودم و همه زندگیم غصه و غم و گریه بود، خیلی به فکر رهایی مسافرم بودم، راهها و فکرهای زیادی کردم؛ که چطور میتوانم زندگیم، دخترم، خودم و مسافرم را از این گرداب نجات دهم؛ حتی یکبار هم در کمپ بستری شد؛ ولی نتوانست تحمل کند و این بلای خانمان سوز را ترک .
به خاطر اینکه از این دام بزرگ، از این آوارگی و بدبختی نجات پیدا کنیم و از این تاریکی و جهل آزاد شویم فکرهای زیادی کردم؛ که چکار کنم که اول از همه دست از دوستانش بکشد، ولی باز هم نتیجهای نگرفتم؛ تا اینکه اسم کنگره۶۰ را شنیدم و گفتند مکانی است، که میتوان از اعتیاد رها شد، اول اصلا باور نمیکردم که چطور فقط با خوردن یک شربت و گوش دادن به راهنمایی راهنماها و سی دیهای آقای مهندس میشود اعتیاد را کنار گذاشت.
ما همه راهها را رفته بودیم؛ ولی نتیجهای نگرفته بودیم، دل به دریا زدیم و وارد کنگره شدیم و واقعا با راهنمایی راهنماهای بزرگوار توانستیم این هیولا را از زندگیمان بیرون کنیم و الان مدت ۱۰ ماه است، که آزاد و رها هستیم و واقعا روی خوش زندگی را حس کردیم. این را اول مدیون خدای بزرگ و بعد جناب مهندس و راهنماهای عزیز هستیم، که آن روزهای تاریک و پر از جنگ و دعوا و ترس را پشت سر گذاشتیم و زندگی پر از آرامش را با تمام وجود احساس میکنیم. امیدوارم که این سفر به خوشی به پایان برسد و همگی با هم رهایی مسافرم را جشن بگیریم.
نویسنده: همسفر فاطمه و همسفر حیات رهجویان راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
93