همگام با پاکان، همنوا با نیکان، دست در دست خوبان، بال در بال فرشتگان، دستافشان و پای کوبان، با هلهله سرود، سپاس و سرزندگی را به گوش همه آنانکه هنوز در تاریکی ماندهاند زمزمه میکنیم؛ که آزاد مردان را ترس و اندوهی از تاریکی نیست، اینجا بهشت است، جاییکه جان و زندگی دوباره را به ما بخشید.
سالها بود که سایه شوم مواد مخدر، روی زندگی ما سایه افکنده بود و روزبهروز زندگی ما سیاه و سیاهتر میشد. تا اینکه پیام کنگره، توسط مسافر آقا علی به ما داده شد. اما مسافرم هیچ رغبتی برای آمدن به کنگره نداشت و میگفت؛ من حوصله اینطور جایی را ندارم. بالاخره با اصرار و پیگیری آقا علی، که از مسافرم خواست برای یک بار هم که شده به کنگره بیاید، او قبول کرد و گفت؛ فقط امروز به کنگره میروم، ولی به لطف خداوند با همین یکدفعه، در کنگره ماندگار شد. نور امیدی در دلش روشن شد و از همان روزهای اول، سفر خود را به خوبی آغاز کرد. با خود میگفتم؛ سالها در تاریکی و ناامیدی بودیم حالا که جایی پیدا شده شاید بتواند به مسافرم کمک کند. آن روز فکر میکردم که فقط مسافرم مشکل مصرف مواد مخدر را دارد؛ ولی وقتی خودم وارد کنگره شدم و کمی خود را شناختم، متوجه شدم که تخریبهای روحی و روانی من خیلی بیشتر از مسافرم است. امروز سعی میکنم با آموزشهای کنگره و راهنماییهای راهنمای عزیزم، و با دوری از ضدارزشها در صراطمستقیم حرکت کنم. شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که در این بُعد از زندگی، نظر لطف و رحمت او شامل حال من و مسافرم شد که با کنگره آشنا شویم و آموزش بگیریم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان، تشکر و قدردانی میکنم، گرچه با هیچ زبانی نمیتوانم از محبتهایی که آقای مهندس، در حق من و مسافرم داشتند قدردانی کنم. از خداوند، برای ایشان طولعمر و تندرستی خواهانم و برای آقا علی، که پیام کنگره را به ما دادند آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
نگارش و تایپ: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیونیکم)
رابط خبری: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیونیکم)
ویراستار: همسفر اسماء رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیونیکم) دبیرسایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیوندوم) نگهبانسایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
90