جلسه نهم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، نمایندگی دماوند با استادی راهنما همسفر نازنین، نگهبانی همسفر سارا و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «سیستم ایکس» روز سهشنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ما در زندگی قبل خود یا در بعدهای قبل زندگی کردهایم؛ یعنی یک نفسی زندگی داشته است، خانوادهای داشته؛ خواستههایی داشته؛ بذرهایی کاشته و حالا به آن خواستهها رسیده است یا خیر و یا خوب کاشته است یا خیر؟ حال آن زمان به پایان رسیده است و فرشتگان مرگ نفس را تحویل گرفتهاند و روز الست فرا رسید. نفس به خداوند التماس کرده و عین این جمله در کتاب آسمانی آمده است که نفس میگوید خداوندا یکبار دیگر به من فرصتی عطا فرما تا من به زمین بروم و قول میدهم تا جبران کنم. خداوند میفرماید اگر به زمین بروی با توجه به بذرهایی که کاشتهای زندگی تو به این شکل میشود؛ خانواده تو اینها هستند و یک پروندهای هم برای تو باز است و باید تلاش کنی تا آن پرونده را ببندی؛ برای مثال بیماری لاعلاج، اعتیاد و... که امروز هرکدام از ما بهگونهای یکی از آن شرایط را تجربه میکنیم؛ البته نقطه اشتراک ما در کنگره همان پرونده اعتیاد است. خداوند میفرماید: به زمین برو، ولی همانا تو ناسپاس و فراموشکار هستی.
نفس وارد زمین میشود و در قالب جسم متولد میشود. یک مقدار که رشد میکند و بزرگتر میشود میگوید خداوندا این چه پدر و مادری بود که نصیب من شد؟ من چه گناهی به درگاه تو کردم که چنین همسری نصیب من شد؟ اینها را گفتم تا ربط آن را به سیستم ایکس بیان کنم. این نفسی که به خداوند التماس کرده است و خداوند به او فرصت داده که به زمین بیاید و روی زمین خواستههای مردم را انجام دهد و بهترین بذر را بکارد به یک ابزاری نیاز داشته است و آن ابزار جسم انسان است؛ یعنی اگر جسم در اختیار انسان نباشد نفس انسان در عمل اصلا معنا و مفهومی پیدا نمیکند و نمیتواند در صور مادی و بعد فیزیکی کاری انجام دهد و یا حرفی بزند. ماشینی که در اختیار ما قراردادهشده است باید به بهترین شکل ممکن از آن مراقبت کنیم؛ یعنی یکسری موارد است که جهت تخریب ایجاد میشود؛ مانند مسئله اعتیاد که تخریب ایجاد کرده و فرد را از تعادل خارج میکند چه از نظر رفتاری و چه از نظر جسمی.
سیستم ایکس یا جسم انسان از یکسری هورمونها، مواد درونریز، غدد درونریز و برونریز تشکیل شده است که اینها روی یک روال از تعادل قرار گرفتهاند و یک مسائلی باعث شده که آنها از تعادل خودشان خارج شوند. یکی از این مسائل اعتیاد است که شامل سیگار، انواع قرصها که به فرمایش جناب مهندس اگر زیر نظر پزشک و در حد تعادل باشد ایرادی ندارد. سیستم ایکس همسفران که در کنگره۶۰ به دور هم جمع شدهاند به دلیل مسئله اعتیاد از تعادل خارج نشده است؛ بلکه درواقع بهخاطر از تعادل خارج شدن افکار خودمان یا همان افکار منفی است؛ برای مثال میخواهم بخوابم و ساعت از نیمه شب گذشته است؛ ولی نمیتوانم بخوابم افکار پریشان و درهم، انگار از جنگ جهانی برگشتهام، در ظاهر هیچکس مقابل من نیست که من بخواهم با او بجنگم؛ ولی در افکار خود خودزنی کرده و خود را نابود کردهام. نمیتوانم بخوابم و هرچقدر میخواهم آن آدم را از ذهن خود بیرون کنم، نمیشود و مدام با او میجنگم و در نهایت یک فرد خسته میشوم. طبق فرمایش خانم کماندار اگر شش ماه به شب بیداری خود ادامه بدهید بیشک مبتلا به سرطان میشوید.
سلولهای بدن از دو جا انرژی خودشان را دریافت میکنند یکی از طریق افکار مثبت و یکی از طریق انرژی کیهانی که همان خواب شب است؛ یعنی شما ساعت یازده شب باید بخوابید؛ زیرا جسم شما مانند گوشی موبایل که نیاز است به شارژ زده شود تا شارژ شود. جسم هم به همین موضوع نیاز دارد. اولین قسمت بدن که شارژ و ریکاوری میشود کبد است؛ به همین دلیل افرادی که شبها دیر میخوابند و شب زندهدار هستند به پیری زودرس دچار میشوند، بعدازیک مدتی پوست آنها چروک میشود و یا به انواع بیماریها دچار میشوند و یا بیحوصلهاند. افرادی را مشاهده کردم که به خاطر شب زندهداری توان راه رفتن ندارند. زمانی که خواب شب اصلاح شود و فرد بهموقع بخوابد سلولهای جسم آن انرژی که لازم دارند تا بتوانند با سلولهای تولید کننده سرطان در بدن مبارزه کنند را دریافت میکنند؛ ولی وقتی که فرد نمیخوابد سلول خسته است و از طرفی با افکار منفی گلباران میشود دیگر چه توانی برای سلول میماند تا بتواند مبارزه کند با سلولهای سرطانی؛ نتیجه کلی این میشود که خشم، کینه، حسادت، بدبینی، نبخشیدن باعث میشود که جسم فرسوده شود.
به نظر من بخشیدن یک کمک بسیار بزرگی است اول به درمان فرد، ارتقاء شخصیت فرد، ارتقاء معنوی فرد، ندیدن، نگفتن، نشنیدن؛ البته به شرط آنکه این مسئله از ظرفیت آن فرد خارج نباشد. من همیشه به رهجوهای خودم میگویم مسافران خود را رها کنید؛ خدای شما خدای آنها هم است. شما به خودتان بپردازید و مشغول خود باشید. در کتاب۶۰ درجه جناب مهندس از استاد خود میپرسند وقتی غمگین شدم چه کاری انجام دهم؟ استاد میفرمایند: «به کارهای نیک مشغول شو» و چه کاری مفیدتر از سیدی نوشتن. اینکه من سیدی بنویسم فقط به خاطر اینکه راهنما آن را ببیند و امضاء کند برای من سودی ندارد. ناجی یک همسفر در کنگره۶۰ نوشتن سیدی است. در سیدی نامه ۹ جناب مهندس میفرماید: آن عاملی که قرار است سازگاری را انجام دهد باید دانش داشته باشد و غیر از سیدی نوشتن چه چیزی است که به ما دانش بدهد. اگر سیدی را در همان هفته و در زمان خودش نوشتید به شما قول میدهم گرهای که گرفتار آن هستید جوابش در همان سیدی است. اگر سیدی را درست گوش کنید و بنویسید و در مسیر صراط مستقیم باشید روی روال هستیم و افکارمان درست و متعادل است و در سلامت کامل به سر میبرید.
مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر جواد
عکاس: مرزبان خبری همسفر فاطمه
تایپ و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
119