English Version
This Site Is Available In English

بخشش، اتصال عشق مخلوقین با قدرت مطلق

بخشش، اتصال عشق مخلوقین با قدرت مطلق

«یاد الله در هر جا، یاد خود از قطره به اقیانوس است.»

انجام‌ها انجام می‌گیرد، در حرکت خود هیچ تردیدی راه ندهید که مسافرین دیگر در تکمیل سقف‌های مرفوع با شما همنوا خواهند شد؛ فر‌ انسان‌های بر باد رفته و در خاکسترها مدفون شده مانند گنجی به صاحبان اصلی آن پس داده خواهد شد، مشروط بر این‌که خود طلب نمایند.
«همت بلنددار که مردان روزگار
از همت بلند به‌جایی رسیده‌اند»

مسافر مهدی به همراه همسفر خود با تخریب آنتی‌ایکس مصرفی تریاک و قرص B2 وارد کنگره شدند و سفر خود را با متد DST و داروی OT با راهنمایی راهنما مسافر علیرضا و راهنما همسفر فاطمه آغاز کردند و در حال حاضر ۴ سال و ۷ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

اینک در راستای هفته گلریزان و بخشش با پهلوان راهنما مسافر مهدی و پهلوان راهنما همسفر سمیه گفت‌و‌گویی صمیمانه ترتیب دادیم که تقدیم نگاه شما مهربانان همیشه همراه می‌نماییم.

همسفری که با کوله‌باری از مشکلات وارد کنگره می‌شود، چگونه می‌تواند قدرت بخشش را درون خود تقویت کند؟

پهلوان راهنما همسفر سمیه؛
من نمونه بارز همسفری هستم که با کوهی از مشکلات و تاریکی‌ها وارد کنگره شدم با ناامیدی، خشم، ترس، حسادت، افکار منفی و بسیاری از صفات دیگر که قطعاً جایی برای بخشش نبود. به فرمایش آقای مهندس؛ از مسیر ضد‌ارزش‌ها نمی‌‌‌توان به ارزش‌ها رسید، چه اتفاقی پیش آمد که امروز به لطف و اذن خدا توانستم تا حدودی صفت بخشش را درک کنم؟ تنها دریافت آموزش‌ها به من کمک کرد که مسیرم را تغییر دهم، دانایی و شناختی که ذره‌ذره به‌واسطه آموزش‌ها کسب کردم، دید و تفکر من را نسبت به دنیای بیرون و همین‌طور دنیای درونم تغییر داد. کنگره به من آموخت تا تفکر کنم، چیزی که سال‌ها خود را از آن محروم کرده بودم، با تفکر به دنبال جوابی برای این سؤال باشم که اصلاً هدف از بودن من چیست؟ کنگره به من آموخت به خواسته‌هایم عمق و وسعت بدهم و در ادامه همین علم باید درون ما باور و ایمان شکل بگیرد، ایمان به خودم و به قدرت مطلق، ایمان به هستی، خانواده و ایمان به هم‌نوعان خود و سایر انسان‌های دردمند، ایمانی که امنیت به دنبال دارد. طبق فرمایش آقای مهندس در وادی سیزدهم؛ این ایمان به ما فرمان می‌دهد که نسبت به دردمندان بی‌تفاوت نباشیم و اینجا ظرف من از عشق و محبت پر می‌شود و می‌توانم ببخشم، بگذرم و ذره‌ذره به‌ مرور زمان قدرت بخشندگی را درونم قوی و قوی‌تر کنم.

از نظر شما نقطه شروع بخشش از کجاست و در کنگره به چه انسان‌هایی پهلوان اطلاق می‌شود؟

پهلوان راهنما مسافر مهدی؛
بخشش از خداوند به انسان منتقل شده و از خلقت انسان شروع شد، خداوند با دمیدن روح در وجود انسان صفات خود را به ما بخشیده، بخشش برای من با ورود به کنگره شکل گرفت، زمانی‌که وارد سفر اول شدم از اوضاع مالی خوبی برخوردار نبودم، چک‌های برگشتی و از طرفی بیکاری و موارد دیگر که با آموزش‌های کنگره شروع کردم به حمایت سبد قانون یازدهم و ذره‌ذره با آگاهی و شناخت بیشتر نقطه تحملم را نسبت به این صفت بالا بردم و توانستم وارد لژیون سردار شوم، در جایگاه راهنمایی می‌دیدم افرادی که از سبد قانون یازدهم حمایت نمی‌کنند از تعادل خوبی برخوردار نیستند و به مرور زمان از نعمت کنگره محروم می‌شوند. در رابطه با بخش دوم سؤال؛ در کنگره به شخصی که مبلغ تعیین شده از طرف آقای مهندس را بپردازد، شال پهلوانی تعلق می‌گیرد؛ ولی از نظر مرام و صفت پهلوانی فردی که از خواسته‌های نفس خود بگذرد، از مادیات جدا شود، به فهم و درک بخشش برسد و در حد‌توان خود در لژیون سردار شرکت کند به یقین پهلوان است.

به قول آقای زرکش؛ بخشش، شاه‌کلیدِ قفل سفر دوم است. چطور یک راهنما می‌تواند به بیداری نقطه تفکر و قدرت بخشش رهجو کمک کند؟

پهلوان راهنما همسفر سمیه؛
راهنما در این روند نقش بسزایی دارد با انتقال آموزش‌ها و اطلاعات به رهجو عملاً بخشش، علم و دانش را به رهجو آموزش می‌دهد، البته در‌صورتی تأثیرگذار خواهد بود که توسط خداوند اذن و اجازه بخشش به او داده شود یعنی رهجو به سطحی از شناخت و آگاهی برسد و خواسته او در جهتی باشد که برای او اجازه صادر شود. نشان دادن راه توسط من راهنما زمانی در رهجو اثرگذار است که خود من مسیر را طی کرده و به نتیجه رسیده باشم، جدا از دانش و آگاهی که من راهنما به رهجو انتقال می‌دهم تا خواسته و بذر بخشش را درون خودش بکارد و پرورش دهد، عملکرد من و اندازه بخششی که انجام می‌دهم به‌عنوان یک الگو در روند حرکتی رهجو و بیدار شدن نقطه تفکر در او از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، رهجو نتیجه عمل را در من راهنما جستجو می‌کند تا به اطمینان برسد، این‌که من حامل پیام و اطلاعاتی باشم که برای خودم اثری نداشته و تغییری به وجود نیاورده قطعاً برای رهجو نیز تأثیر ندارد، این صحبت مبنی بر این نیست که به‌عنوان راهنما حتماً دنور، پهلوان، یا نشان در بی نشانی باشم تا رهجو الگو بگیرد، نه گاهی ممکن است راهنما سردار باشد و رهجوی او پهلوان یا نشان در بی‌نشانی را دریافت کند، منظور این‌ است که فهمِ بخشش و درک این مسیر باید در من اتفاق بیفتد و به اندازه و توان خودم سهیم باشم تا در ادامه این خبر به کائنات می‌رسد و به هستی ثابت می‌شود که من نیز سهام دارم و این صفت را کسب کردم، بنابراین از کائنات به رهجو منتقل می‌شود و به حدی زیبا اثر می‌کند که صحبت و کلام من ممکن است آنقدر اثربخش نباشد، زمانی‌که رهجو جدای از دانش و شناختی که کسب می‌کند یاد می‌گیرد که باید اجرا کند، ساق سوم این مثلث یعنی خدمت مالی و بخشش به او کمک بسیاری می‌کند تا بند خود را با کنگره محکم کند و بتواند از سفر دوم بهره بسیاری ببرد.

برداشت شما از گذرگاه‌های سخت و نیروهای بازدارنده در مسیر پهلوانی چیست؟

پهلوان راهنما مسافر مهدی؛
طبق آموزش‌های کنگره، جهان بر پایه اضداد آفریده شده و هدف خداوند از بوجود آوردن نیروهای بازدارنده بیداری و تکامل ما انسان‌ها است هرچند که فرمان خود اضداد نابودی و رفتن در تاریکی‌ها است و جایی که می‌خواهیم رشد کنید مانع می‌شوند. اکثر مصرف‌کننده‌ها زمان ورود با کوهی از قرض و بدهی وارد کنگره می‌شوند، همان‌گونه که سفر اول دارای سختی‌‌ها و مشکلات است، نیروهای بازدارنده به هر روشی وارد می‌شوند تا مسافر به درمان‌ و حال‌خوش نرسد، بنابراین پس از اجازه پهلوانی قطعاً سختی‌ و مشکلات در مسیر راه برای شخص ایجاد می‌شود تا شخص را از تصمیم خود منصرف کند و به طبع سراغ من نیز آمد، من به همراه همسفرم اجازه پهلوانی گرفتیم، هنگام پرداخت این فکر به ذهن من رسید که یک نفر پهلوان می‌شود کافی‌ است و با این پول کار دیگری انجام بده حتی ماشین را بهتر کنم، بسیار با خودم درگیر بودم، چند روزی فکر من مشغول این موضوع بود و خدا را شکر با آموزش‌های کنگره توانستم از این گذرگاه سخت عبور کنم و قبل از اتمام موعد گلریزان تسویه حساب کنم.

به نظر شما بخشش چه اندازه در روند عبور از گذرگاه‌های سخت و اجازه حرکت یک رهجو در سفر دوم تأثیر دارد؟

پهلوان راهنما مسافرمهدی؛
یک مصرف‌کننده زمانی‌که وارد کنگره می‌شود به همراه اعتیاد خودش بسیاری از صفات بد و ضدارزشی را به همراه دارد که در پایان سفر اول، تنها مواد خود و تا حدودی این صفات را می‌تواند درمان کند و با ورود به سفر دوم هنوز در چاه تاریکی قرار دارد، زمانی‌که در سفر دوم وارد چرخه خدمت می‌شود، شروع به خروج از این تاریکی‌ها می‌کند؛ ولی زمان بسیاری لازم است تا از این چاه ظلمت خودش را بیرون بکشد، به عقیده من بهترین چیزی که می‌تواند در این مسیر کمک او باشد و مانند یک طناب او را از چاه تاریکی نجات دهد، لژیون سردار و بحث بخشش است که هرچه این بخشش بیشتر باشد این طناب محکم‌تر و شخص با خیال آسوده می‌تواند خودش را از این چاه نجات بدهد، البته هر شخصی به اندازه و توان خودش موفق می‌شود.

دریافت شما زمان دریافت شال پهلوانی چه بود؟ سمیه امروز با سمیه قبل شال چه فرقی دارد؟

پهلوان راهنما همسفر  سمیه؛
پاسخ به این سؤال برایم سخت است؛ ولی حسی که دارم را بیان می‌کنم در مشارکت‌ خود در شعبه گفتم؛ حسی که لحظه دریافت شال دریافت کردم به معنای واقعی برایم ناب و دوست‌داشتنی بود، حسی که تا به امروز تجربه‌اش نکرده بودم نه این‌که نسبت به لحظات خوب و زیبای زندگی‌ام کافر باشم نه؛ ولی یک لحظه حس کردم به‌واسطه این شال و وجود با برکت آقای مهندس به من نیز اجازه داده شد که دریچه‌ای به روی من باز شود و ذره‌ای بیشتر متوجه و درک کنم، مقداری از آن بهشتی که وعده داده شده را درون خود حس کردم، در‌حال‌حاضر تلاش می‌کنم که حس‌وحال‌ خوشی که در آن لحظه داشتم را برای شما توصیف کنم، اغراق نمی‌کنم، زیرا در کنار این حس بسیار خوب فهمیدم و می‌‌بینم که حفظ و نگه داشتن این حس بسیار سخت است و به لطف خداوند، آقای مهندس و به برکت آموزش‌های کنگره بین سمیه اکنون با سمیه قبل تفاوت بسیاری وجود دارد و این را مدیون کنگره هستم؛ ولی شال پهلوانی برای من تلنگری است و یادآور این است که طبق صحبت اساتید؛ تازه ابتدای راه قرار گرفته‌ام تا خودم را به صفات این جایگاه نزدیک کنم، همچنین به درک، شعور و معرفتی که باید کسب کنم. انسان‌ها فوق‌العاده ناسپاس، فراموش‌کار، حواس‌پرت هستند و ممکن است بسیار زود به خواب بروند، من این را به عینه درون خود می‌بینم به همین دلیل مرتب وادی دهم را برای خودم تداعی می‌کنم که تصور نکنم با دریافت شال و بخششی که انجام شده همه چیز تمام است، من حس می‌کنم که بیشتر به آموزش‌ها نیاز دارم و این‌که وصل باشم و مرتب برای من تکرار شود و تمرین کنم تا ان‌شاءالله از این مسئولیت و فرصتی که در اختیارم قرار داده شده، بهره کافی را ببرم و سربلند باشم.

محبت و از خودگذشتگی را در جایگاه خدمت چگونه معنا می‌کنید، آیا از این موضوع تجربه ای دارید؟

پهلوان راهنما مسافر مهدی؛
شخصی که در جایگاه خدمتی کنگره فعالیت می‌کند و به نوعی عمل بخشش را انجام می‌دهد، بخشش از جان، بخشش از علم، دانش و تخصصی که دارد، زمان می‌‌گذارد و آموزش‌ها را برای افرادی که نیاز دارند انتقال می‌دهد یا بحث بخشش مالی است؛ اما پیش نیاز همه این‌ها داشتن عشق و محبت است، ما در کنگره آموختیم که اساس کار ما بر مبنای عشق و محبت باشد، موضوعی که باعث شده ساختار کنگره با قدرت و سرعت به حرکت خود ادامه دهد و به اهدافش برسد، همین‌ است که بین اعضا عشق و محبت جاری می‌باشد، من نیز به شخصه از زمانی‌که وارد کنگره شدم از گذشت و محبت این افراد بهره‌مند شدم همین‌طور از محبت راهنما و آموزش‌ها توانستم به درمان برسم، خدا را شکر ابتدا وارد چرخه خدمت شدم، در ادامه در آزمون راهنمایی قبول و وارد لژیون سردار شدم، به لطف خداوند و تشویق همسفرم توانستم شال پهلوانی و کلام‌الله را از دستان آقای مهندس تهیه کنم، در پایان از آقای مهندس بابت این‌که این فرصت‌ها را در اختیار ما قرار دادند تشکر می‌کنم و همچنین از گروه سایت سپاسگزارم.

با شنیدن این کلمات حس خود را برایمان در یک جمله بگویید.

پهلوان راهنما همسفر سمیه؛

قرآن پهلوانی؛ نقشه راهی که قرار است ما را به صفات پهلوانی و به گنج درون خود برساند و قرآن در کنار آن شال که نماد پهلوانی است نمایانگر کُد‌هایی است که بایدها و نبایدها را مشخص می‌کند و می‌گوید؛ اگر خواهان کسب این جایگاه با تمام صفات آن هستی، تنها راه آن اجرایی کردن و عمل به فرامین الهی می‌باشد که در قرآن ذکر شده است.

بخشش؛ جملات زیبایی را می‌توان بیان کرد، ولی آنچه به ذهنم می‌رسد، بخشش همان اتصال بند عشقی است که بین ما و مخلوقین، بین ما و قدرت مطلق بسته می‌شود، این اتصال را بخشش تعیین می‌کند که تا چه حد باشد هرچه بخشش بیشتر باشد این بند محکم‌تر بسته می‌شود، بند محکم‌تر با بخشش زده می‌شود.

رهایی؛ تنها راه رسیدن به سفر دوم، سفری که قرار است من را به خودم برساند، اگر از بندهای ضد‌ارزشی و ناخالصی‌ها رها نشوم، بندهای ارزشمندی مانند عشق، ایمان و بخشش به من زده نمی‌شود.

گلریزان؛ حامل پیام برای افرادی است که می‌خواهند به دنیای تازه قدم بگذارند، دنیایی که ما را از ترس به شجاعت، از قهر به مهر، از نفرت به طرف عشق می‌رساند. گلریزان برای افرادی است که اگر تا به امروز به خود فکر می‌کردند از این به بعد تصمیم گرفتند که از خود بگذرند و به دیگران فکر کنند و حرکت کنند، گلریزان مصداق این بیت شعر است؛ تو پای در راه درنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت.

تایپ، ویرایش و ارسال؛ همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم)
عکس؛ همسفر خدیجه (نگهبان سایت)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .