جلسه هفتم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی صالحی۲ با استادی راهنما همسفر بهاره،نگهبانی همسفر منصوره و دبیری همسفر رقیه با دستور جلسه « سیستم ایکس » در تاریخ 20 آبانماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم،از ایجنت و مرزبانها و نگهبان جلسه هم که اجازه خدمتگزاری به من را دادند تشکر میکنم.
دستور جلسه در مورد سیستم ایکس میباشد، من نظرم این است که هر دستور جلسهای که آقای مهندس میگذارند با یک کلمه و یک عبارت شروع میشود، آن هفته ، هفته چالش من است ، برای کسی که تازه وارد است در مورد این کلمه یا این عبارت ، برای خودش سوال پیش میآید که این یعنی چه؟ با حضور در جلسه مشارکتها را گوش میکند، سعی میکند دیدگاه و شناخت و دانایی را ، در مورد آن دستور جلسه پیدا کند، وقتی جلوتر که میآید به داناییش اضافهتر میشود ، در سالهای بعد بعضی دستور جلسات تکرار میشود ، خب این تکرار برای من همسفر است، دوباره این دستور جلسه تکرار میشود و من دوست دارم راجع به آن دستور جلسه با دیدگاه آموزشهایی که گرفتم ، برای خودم فکر کنم که چقدر تا این جا آموزش گرفتی؟ خب حالا چقدر در زندگی خودت کاربردی کردی؟ نسبت به سال قبل چند درصد به خودت امتیاز میدهی؟ مثلا خب یک سال گذشته میبینم ده درصد کاربردی کردم و ، واقعا قابل تشویق است.هر کاری که ما انجام میدهیم ،مثل همین تشویق کردن هم روی سیستم ایکس ما تاثیر میگذارد.بعضی از دستور جلسات هم دیدید ، وادی اول و تاثیر آن روی من، من در هر دستور جلسهای ، روی تاثیر آن روی من خیلی متمرکز میشوم و دوست دارم پیش خودم دو ، دو تا ، چهار تا کنم و ببینم که چه تاثیری در منِ همسفر داشته و چه شناختی پیدا کردم و این شناخت چه کمکی به من کرده تا در این مسیر بتوانم حرکت کنم.
حالا میآییم روی سیستم ایکس، همه ما تعریف سیستم ایکس را در صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس یا در کتاب چهارده مقاله و در مشارکتها یاد گرفتیم که سیستم ایکس عبارت است از، سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن ، نوروترانسمیترها ، هورمنهای غددهای درونریز و برونریز که آقای مهندس روز چهارشنبه هم گفتند: که مدارهای اپتوژنتیک هم به این تعریف اضافه میشود، تعریفش خیلی قشنگ است، تعریفها اکثراً حفظ میشوند ولی کاربردی نمیشوند، خب این تعریف که هم زمان آقای مهندس آن را ارائه دادند ، کاربردی کردند ، آمدند و آن را به صورت عملی انجام دادند.
سیستم ایکس روی حالتهای روحی و روانی ما خیلی اثر گذار است ، یکی از هورمونهایی که ما میتوانیم مثال بزنیم دوپامین است که شاید افرادی که مصرف کننده شیشه هستند با ورود به کنگره این را متوجه شدند و آموزش گرفتند که، مصرف کننده شیشه دوپامین در بدنش یازده برابر افزایش پیدا میکند، توهمهایش به خاطر همان افزایش دوپامین میباشد، اگر مقدار دوپامین در بدن کم شود، سقوط آزاد اتفاق میافتد و فرد مصرف کننده مواد را کنار گذاشته و دچار افسردگی میشود و میل به خودکشی دارد، پس همه اینها نشئت گرفته از همین دوپامین است که یکی از همین هورمونهایی است که سیستمهای ایکس ترسح میکند.
حالا سیستمهای مختلف دیگری در بدن ما وجود دارد، مثل سیستم عصبی، سیستم دستگاه گوارش ، سیستم گردش خون و...که شناخته شده هستند، و یک سری سیستمها ناشناخته هستند، برای همین کلمه ایکس در کنار این سیستم است ، به خاطر اینکه یک سری سیستمهایی وجود دارند و هنوز شناخته نشدهاند،که ما خودمان شاهد آن هستیم که وقتی یک مسافر سفرش را شروع میکند، وقتی درمان میشود ، هفتاد، هشتاد ، نود، و گاهی اوقات صد در صد آن بیماریی که داشته درمان شده است، که همان سیستم ایکسی بوده که ناشناخته است و ، وارد چرخه حیات شده ، به علت این که از کار افتاده بود.
سیستم ایکس به دو صورت کار میکند، باسیم و بیسیم.
باسیم: یک سری مولدهای مخدر و الکل ، داروهای ضد افسردگی، داروهای روانگردان ، وقتی از آنها استفاده میشود کلا روی سیستم ایکس به صورت باسیم اثر میگذارد و تخریب میشود.یکی هم به صورت بیسیم است که همان افکارهای منفی ، ناامیدی است که روی قسمت بیسیم سیستم ایکس اثر میگذارد و آن را تخریب میکند و گاهی اوقات به نابودی میکشاند؛ ولی خب چون بدن انسان، خودش، خودش را میسازد و شروع به باز سازی میکند. خدا را شکر که راه کنگره و راه درمان است و قسمت باسیمش، خود مصرف کننده ها هستند که در کنگره درمان میشوند، و کسانی که میآیند و درمان میشوند را مشاهده میکنیم که با استفاده از داروی oT, روش دی اس تی ، مدت زمانی که به آن داده میشود و آموزش جهان بینی که فرد مصرف کننده در حال درمان است، دریافت میکند ، سه ضلع ، جسم و روان و جهان بینی اش به تعادل میرسد، همسفر هم همین طور، خب با بیسیم درگیر بودم ، با افکارهای منفی، با غیبت کردن، و....تمام ضد ارزشهایی که در درون من نشئت گرفته بود، آفتی که در وجود من داشت رخنه میکرد وکرده بود، و نمیتوانیم تمام اینها را به گردن مسافر بیندازیم. تمام ذهن من فقط مسافرم بود ، من هم یک جوری سیستم ایکس خودم را به هم ریخته بودم با تجسس در کار مسافرم و هزاران ضد ارزش دیگر.
خدا را شکر که آموزشهای کنگره هست ، وقتی که حضور داشته باشم و تک تک این آموزشها را احساس کنم و دریافت کنم، و کاربردی کنم . کاربردی کردن از همه مهمتر است ، این که من فقط بدانم و رد شوم فایده ندارد، اگر این آموزشها را کاربردی کنم در اصل روی سیستم ایکس خودم کار کردم ، همان طور که ذره ذره همه اینها را از بین بردم باید حالا ذره ذره وارد چرخه حیات کنم، همان طور که مسافر دارد این کار را انجام میدهد.
بهشت و جهنم در کتابها تمثیل است، ما میتوانیم بهشت و جهنم را در همین جا احساس کنیم ، وقتی سیستم ایکس ما به صورت متعادل کار میکند من میتوانم در بهشت مطلق باشم ، هیچ چیزی ناراحتم نکند، از هیچ چیزی بهم نمیریزم ، هر چه دانایی بیشتر ، کسب اطلاعات بیشتر، کارکردن روی خودمان بیشتر باشد، خیلی راحتتر میتوانیم در همان بهشت باشیم و تعادل را در وجود خودمان بوجود آوریم ، ولی متاسفانه خودمان این جهنم را با تمام گوشت، پوست و استخوانمان لمس کردیم ، چون واقعا سیستم ایکس ما کار نمیکرد و نمیدانستیم که اصلا سیستم ایکس هم وجود دارد، به قول معروف در جهل و نادانی خودمان بودیم ، ولی وقتی وارد کنگره شدیم و کسب اطلاعات کردیم فهمیدیم که این سیستم ایکس را خودم با دستهای خودم داشتم تخریب میکردم، حالا که خودم تخریبش کردم ، میخواهم از آن جهنم بیرون بیایم، در بهشت به روی تک تک ما همسفرها باز شده ، که داریم روی خودمان کار میکنیم که بتوانیم در آن بهشتی که آقای مهندس زمینهاش را برایمان آماده کرده ، با دست خودم این بذر را بکارم چون این زمین مساعد است و آن را سبز کنم.
وقتی من روی سیستم ایکس خودم کار میکنم، وقتی آموزش میگیرم از هیچ کس ناراحت نشوم، بخشش کنم و آموزش میگیرم تمام صفاتی که خداوند تک تک در درون ما قرار داده آنها را یکی یکی باید بکشیم بیرون و از آنها استفاده کنیم.
تایپ: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر سارا(لژیون دوم)
عکاس: راهنما همسفر اکرم
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
111