در ابتدا که وارد کنگره شده بودم واژه سیستمایکس برای من مجهول بود، نمیدانستم که سیستمایکس چیست و با خواندن مطالب کتاب و زمانیکه جناب آقای مهندس حسین دژاکام در سیدیهای خود میگفتند برای درمان اعتیاد شخص، باید اول سیستمایکس او مجدداً راهاندازی شود متوجه کلام ایشان نمیشدم؛ ولی با گذر زمان متوجه شدم که منظور از سیستمایکس چیست.
در جزوات کنگره خواندهایم که وقتی مخدرهای درونی بدن جایگزین مخدرهای بیرونی میشود سیستمایکس انسان از کار میافتد. میتوان گفت با کارهای ضدارزشی و خارج شدن از صراطمستقیم و فرو رفتن در تاریکی نیز سیستمایکس مختل شود.
بدن انسان دیگر قادر نیست خود مخدرهای طبیعی که مورد نیاز انسان برای زندگی کردن است را تولید کند؛ در نتیجه انسان دچار کمبود این مواد میشود. فرد مصرفکننده که با مصرف مواد باعث از کار افتادن سیستمایکس خود شده است مجبور به استفاده بیشتر از موادمخدر میشود و این مواد مخدر بهطور کامل جایگزین مخدرهای طبیعی شخص میشود.
یک فرد عادی که بدون مصرف مواد و با انجام دادن کارهای ضدارزشی باعث از کار افتادن سیستمایکس شده است؛ فردی بیمار، افسرده و گوشهگیر میشود و توانایی انجام دادن کارهای خود را ندارد.
شاید ما در ابتدای ورود متوجه این نباشیم که من همسفر سیستمایکس خود را بیشتر از مسافرم دچار آسیب کردهام؛ چون در تاریکی خود فرورفته بودم و دیدگاه من این بود که تمام مشکلات زندگی از جانب ایشان است و من انسانی هستم که در کنار این فرد زندگی میکنم و از اشتباه بزرگی که مرتکب شده است چشمپوشی میکنم.
در کنگره۶۰ به این موضوع پیبردم که با غیبت، دروغ، تجسس، قضاوت کردن و... باعث از تعادل خارج شدن سیستمایکس خود میشوم.
درقرآن کریم آمده است که از انجام دادن کارها ضدارزشی خودداری کنیم؛ اما امروزه ما انسانها بدون توجه کردن به این مسائل و با گفتن یک جمله که همه این کار را انجام میدهند دست به این کارها زده و نافرمانی میکنیم. نمیدانیم که با انجام دادن این کارها چه بلایی سر خود میآوریم.
متخصصین و دکترها به این علم دست یافتنهاند که اکثر بیماریها ریشه در درون انسان دارند، یعنی اگر من افکار پریشان و یا حسادت داشته باشم این مشکل در درون من جمع شده است و خود را به شکل یک بیماری بروز داده است.
زمانیکه ما آموزشهای کنگره۶۰ را دریافت میکنیم به آسایش و آرامش نسبی دست مییابیم؛ چون در این مکان راه و روش درست زندگی کردن را آموزش میگیریم و کمکم دست از باورهای غلط و انجام کارهای اشتباه برداشته و به خود واقعیمان میرسیم. متوجه اشتباهات گذشته خود میشویم و از آنها درس میگیریم تا برای بهتر زندگی کردن در امروز و آینده ما تجربه شوند.
در آخر از جناب آقای مهندس حسین دژاکام بابت تمام آموزشهای ناب و همینطور خانواده محترم ایشان تشکر میکنم. از راهنما همسفر نازنین که در این مدت مانند خواهری دلسوز پذیرای من بود سپاسگزاری میکنم؛ همچنین تمام عزیزانی که در کنگره۶۰ چه به صورت آشکار و پنهان فعالیت میکنند تا انسانهای بسیاری به درمان برسد قدردان این بزرگواران هستم.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آوا نگهبان سایت رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
118