English Version
This Site Is Available In English

بخشش و حال خوب

بخشش و حال خوب

جلسه پنجم از دوره دوم از سری کارگاه های آموزشی لژیون سردار با استادی پهلوان مسافر جبرئیل با نگهبانی مسافر محمد باقر و با دبیری مسافر مرزبان رضا در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
سلام دوستان جبرئیل هستم مسافر خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما هستم و امروز خدا به من این لیاقت راداد که شهر شما رو ببینم و فکر می‌کردم این مسیر به این قشنگی باشد.
تو لژیون سردار ما همیشه سعی می‌کنیم دستور جلسه هرچی که هست ما خیلی کمتر به دستور جلسه هفتگی پرداخت کنیم لژیون سردار اسمش روش است ما بیشتر روی منابع مالی و اینطور چیزها صحبت می‌کنیم.
من حدود ۴ سال پیش که وارد کنگره ۶۰ شدم چون انجیوهای دیگه رو خیلی تجربه کرده بودم هر نوع ترکی که شما بگید استفاده کرده بودم ۱۳ سال هم یه انجیو بودم که خودتون بهتر می‌دانید انجیو معروفی هست اسمش رو دیگه نمیارم ولی آخر به مشکل خوردم باز هم بعد از ۱۳ سال وقتی که من به کنگره ۶۰ وارد شدم از در که وارد شدم یه فضایی رو دیدم ،تیر ماه بود و هوا گرم بود وارد فضایی شدم یه خورده از اینجا بزرگتر بود ۳۰۰ نفر آدم نشسته بودند از سه چهار طرف کولر می‌زد خنک،
گفتم به به عجب جایی قبلاً تجربه نکردم بعد دیدم صندلی‌ها یکدست قبلاً انجیوهای دیگه می‌رفتم یا تو مساجد حسينيه ‌ها یا جاهای دیگه روی فرش می نشستیم اگر هم صندلی بود ۲۰ مدل صندلی بود بعد دیدم اینجا همه صندلی‌ها یک دست بعد بیشتر که نگاه کردم همه پیراهن‌های سفید پوشیدن فکر کردم اینجا اصلاً درمان اعتیاد نیست من اشتباه اومدم اکثر شماهارو نگاه می‌کنم تیپ شما به دکتر مهندس می‌خوره تا آدم فکر کند معتاد بودن چیزی که تیکش خورد به من دیدم اینجا اولین کاری که می‌کنه کسی که وارد اینجا میشه یک مصرف کننده است بهش ارزش میده جایگاهش رو می‌بره بالا دیدم اینجا همدیگر را به عنوان مسافر صدا می‌کنند من تا ۱۳ سال تو انجیو های دیگه بلند می‌شدم و می‌گفتم برای امروز و همیشه معتاد اگر شما ۴۰ سال هم رها بودی می‌گفتی معتاد با خودم گفتم خدا اینجا چه جای خوبی است فضای خوبی جای خوبی زمستونش گرم محیط تابستونش خنک، یواش یواش اومدم دیدم یه سبد داره می‌چرخه گفتم خوب جاهای دیگه هم هست حالا بعدش اجبار نبود کسی پرداخت بکنه یا پرداخت نکنه یه خورده دیگه اومدم جلوتر دیدم لژیون سردار یه خورده کنجکاو شدم رفتم اینجا هم که می‌گفتن پولی نیست اینجا که دارن پول جمع می‌کنند که بعد از یک مقدار اومدم جلو دیدم که اینجا سوای اینکه داری درمان میشی میری روی شربت اوتی آموزش‌های دیگه هم به شما میدن حرف‌های جدید،ادم فکر می‌کنه دانشجوی یک دانشگاه است حرف‌هاشون که تا حالا نشنیدی بعد یواش یواش من لژیون سردار را شناختم دیدم لژون سردار،
روز اول که به من ارزش جایگاه معنوی من رو برد بالا دیدم جایی که ارزش من مسافر رو می‌بره بالا همین لژیون سردار است.


.مرزبان کشیک مسافران: صدرالدین
مرزبان کشیک همسفران: همسفر رقیه
خدمت گزاران سایت نمایندگی طارم
عکس: مسافرامین مرزبان خبری
تایپ : مسافر یوسف لژیون یکم
ویراستاری :مسافر امین مرزبان خبری
ارسال: مسافر یوسف لژیون یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .