دیدهبان مرزبانان کنگره۶۰ مسافر علی هستند که افتخار مصاحبه با ایشان را در روز شنبه و زمانِ پیمان باشکوه مرزبانان قسمت مسافران داشتیم. ایشان بیست و دو سال و هفت ماه است که از بند اعتیاد با متد DST و داروی OT رها شدهاند. آخرین آنتیایکس مصرفی ایشان تریاک، قرص و تزریق مرفین بود و مدت زیادی است که بهعنوان خدمتگزار در کنگره در حال فعالیت هستند. امیدوار هستیم که این مصاحبه به جان همه عزیزان بنشیند.
با عرض سلام و خیرمقدم خدمت شما، از اینکه فرصت این خدمت را به بنده دادید بسیار ممنونم؛ به نظر شما یک مرزبان باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟
مهمترین خصوصیت یک مرزبان این است که باید قانون پذیر باشد، یعنی باید محدودهها را بشناسد. همانطور که بعضی از قوانین در جزوه شرح وظایف آمده، امتحان میدهند و به آن مسلط هستند، یکسری قوانین هم نانوشته هستند که در واقعاً باید مرزها را بشناسد، مرز بین راهنما و مرزبان، مرز بین راهنما و راهنمای تازه واردین، مرز بین نگهبان و مثلاً مهماندار و در کل مرز بین جایگاههای مختلفی که در نمایندگی وجود دارد؛ همینطور مرزهای فیزیکی نمایندگی که درواقع مرزبانان از آن محافظت میکنند؛ بهعنوان مثال اگر یک نیروی دولتی وارد نمایندگی شود مرزبانها باید جوابگو باشند، اگر کسی معترض شد چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران مرزبان این مرز را محافظت میکند؛ پس مهمترین اصل، قانون پذیر بودن خودِ فرد است. مسئله دیگر سختافزاری است که یک مرزبان با آن سروکار دارد و یکی هم نرمافزار که آن محبت است، یک مرزبان باید درعینحال که از قهر پدری در اجرای قوانین استفاده میکند از مهر مادرانه هم در محبت خود استفاده کند که این دو مانند جمع اضداد است و همزمان استفاده کردن اینها سخت است و تمرین میخواهد. چیزی که آن را با پایبرهنه روی گدازههای آتش راه رفتن میخوانیم درواقع این مسئله است وگرنه اگر مرزبان بخواهد نگاه بالا به پایین داشته باشد مانند یک مدیر در مجموعهای بیرون از کنگره۶۰ یا بخواهد از ابزارهایی که دارد مثل پول یا حقوق برای مدیریت استفاده کند، مدیریت کردن دیگر کاری ندارد. در کنگره ما اینگونه ابزارها را نداریم و تنها ابزار ما محبت است و میخواهیم قوانین را چهبسا سختتر از بیرون به اجرا درآوریم؛ بنابراین کنار هم قرار دادن اینها کار سختی است و نیاز به تمرین دارد.
عملکرد یک مرزبان چه تأثیری بر عملکرد نمایندگی دارد؟
اول اینکه مرزبان حریمها و محدودهها را مشخص میکند، بهعنوان مثال راهنما معلم است و آموزش میدهد و ابزاری که استفاده میکند کاملاً متفاوت از مرزبانی است. اگر در یک نمایندگی لژیون مرزبانها و ایجنت که ایجنت نقش بسیار مهمی دارد؛ اگر کار خود را درست انجام ندهند درواقع همانطور که استاد امین در سیدی خود فرمودهاند اصطلاحاً آن چسبی که اعضاء را به هم وصل نگهمیدارد درست کار نمیکند و اعضاء هر چهقدر هم خوب و مقاوم باشند بازهم نمیتوانند باری را که باید ببرند. دوم اینکه در کنگره۶۰ وقتی تازهوارد میآید به او نظم را یاد میدهیم، به او میگوییم اگر سر ساعت وارد جلسه یا لژیون نشوید ممکن است نتوانید سر لژیون بنشینید، اگر سر ساعت به کلینیک نروید ممکن است دارو نگیرید؛ یعنی اولین چیزی که با آن آشنا میشود زمان و نظم است که مجری آن مرزبان است و اگر مرزبان نتواند این کار را درست انجام دهد نمایندگی بسیار بینظم میشود تا به حال بهندرت در بعضی نمایندگیها پیش آمده که گروه مرزبانی ضعیف عمل کرده باشد. در پیام انتخابات مرزبانی هم داریم که ما زمانی است که یک خیانت کوچک با انتخاب مرزبان در حق خودمان میکنیم و بعد این خیانت را به اعضایی که در آینده به نمایندگی خواهند آمد میکنیم، من مرزبان بدی را انتخاب میکنم و نمیتواند نظم را ایجاد کند، بعد از آنها هم دوره بعد به این مرزبان نگاه میکند و مانند همان میشود و این اتفاق تکرار میشود و بعد از چند سال میبینید در نمایندگی قانون را میخوانند؛ ولی میگویند حالا ده دقیقه جلسه دیرتر شروع شود چه میشود، نیم ساعت دیرتر تمام شود چه میشود که این چه میشودها درنهایت نمایندگی را کاملاً از نظم خارج میکند؛ به همین دلیل است که آقای مهندس حتی روی کلماتی که خوانده میشود حساسیت دارند مانند اینکه در گذشته به تازه واردین خوشآمدی میگفتیم و الآن فقط سلام میدهیم، یک مرزبان میگوید چه ایرادی دارد اینکه خوشایندتر است؛ اما بعدها چیزهای دیگری به این خوشآمد اضافه میشود و در آینده به مسائل دیگری میرسد.
هدیه مرزبانی به یک مرزبان پس از اتمام دورهشان چیست؟
جملهای از آقای مهندس است که هر کس نداند، آنکس که باید میداند و همینطور رنج دست، حال آنکس که باید بداند خودش است؟ آیا دیگران هستند که باید بدانند؟ آیا خداوند یا یک نیروی ماورائی است؟ با آن کاری نداریم؛ اما رنج دست یعنی آن بذری که خودت کاشتهای و در انتهای دوره خودت برداشت میکنی، بزرگترین دستاورد برای هر خدمتگزار آن چیزی است که کاشته و خودش برداشت میکند، یک زمانی ما میکاریم و زمانی به ما بار میدهد که فکرش را نمیکنیم و اصلاً انتظارش را نداریم، آن چیزی هم که یک مرزبان در طول دوره خود میکارد در انتها برداشت میکند و این بزرگترین هدیهای است که به او داده میشود.
پیام شما به مرزبانان و ایجنت دوره جدید چیست؟
ما که از نصیحت کردن به یکدیگر در کنگره۶۰ پرهیز میکنیم. بعضیها میگویند چه میشود که با حال خوب خدمت میکنند؟ چه میشود که خسته نمیشوند و به مدت طولانی خدمت میکنند؟ این را خیلی شنیدهام که میگویند یک مرزبان در چهارده ماه دوره خدمت خود در ماههای هفتم و هشتم خسته میشود و روزشماری میکند که تمام شود یا یک راهنما در سال سوم دوره خود خسته میشود و لحظهشماری میکند که تمام شود، چه میشود که فردی ده سال راهنما است و هنوز از روز اول خود بهتر است؟ یا حتی درباره جایگاه دیدهبانی خیلی افراد این مسئله برایشان سؤال است، کسی که خدمت میکند برای خودش است و باید خودش را ببیند، من باید خودم را ببینم که آیا امروز نسبت یک سال پیش خود تغییر کردهام یا خیر؟ کلاهمان را پیش خودمان قاضی کنیم ما شاید بتوانیم دیگران را فریب دهیم؛ ولی با خودمان نمیتوانیم این کار را کنیم، من وقتیکه با خودم تنها شوم میتوانم ببینم آیا از آموزشهایی که دیدهام و راجع به آن صحبت کردهام کوچکترین بهرهای بردهام؟ یا فقط حرف زدهام؟ آیا دیگرانی که با ایمان با آنها صحبت کردهام و حرکت کردهاند امروز از من جلوتر هستند و من خود عمل نکردهام و عقب ماندهام؟ اینها همان رمز موفقیت است وگرنه وقت خود را تلف میکنیم، مانند کارمندی که صبح وارد میشود تا شب و هیچ بهرهای نمیبرد.
از اینکه در خواندن این مطلب همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم.
مصاحبه: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
1873