سومین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی عطار نیشابوری به استادی: پهلوان همسفر نرگس، نگهبانی: مسافر حسن و دبیری: مسافر رسول با دستور جلسه «گلریزان» روز پنجشنبه ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نرگس هستم همسفر، امروز روز قشنگی برای من هست، قبل از اینکه مسافرم به تهران بروند و اجازه پهلوانی را بگیرند و به من تقدیم کنند، در صور پنهان خودم، دیده بودم و آماده بودم. انسان برای هر چیزی چه رهایی، چه پهلوانی، چه دنوری و چه لژیون سردار یا کاهش وزن اگر خواستهی آن را داشته باشد حتماً به آن جایگاه میرسد. اگر خداوند بخواهد ما هم میپریم، من اسم این پهلوانی را پریدن، گذاشتهام چون ما انسان هستیم و نمیتوانیم پرواز کنیم، مگر اینکه بپریم و جایگاهها را در کنگره و هستی به دست بیاوریم. از روزی که آمدم و در سیدیها شنیدم که جناب مهندس دژاکام میگفتند: وعده خداوند دروغ نیست، ولی؛ این تا زمانی که من به درکش رسیدم و سردار و دنور و راهنما شدم، فهمیدم این فرایند زمانبر است و من چقدر این جمله را لمس میکنم. من از پهلوانی خودم لذت میبرم، چون؛ توانستم از مال خودم بگذرم.
فکر نکنید کسی که پهلوان میشود، نیروی منفی ندارد و همیشه حالش خوب است یا برای آن انرژیهای منفی کار نمیکنند نه! من این حس را دارم کسی که پهلوان میشود آن نیروهای منفی اگر برای بقیه سه نوبتکار میکنند برای آنها چهار نوبتکار میکنند. وادی نهم میگوید: آنگاه بذر نیکو بکار یا تخم و دانه باارزش، هم سایبانش برافراشته است و هم قوت کافی دارید. شخصی که خدمت مالی، میکرد توصیه میکرد که سرداری مهم است و من در ذهن خودم میگفتم: کسی که سردار، میشود و صد خود را گذاشته است (آنکس که رفته قرض و وام گرفته و هیچ پسانداز یا حتی خانه هم ندارد) آن فرد با آن سردار شدن، حالش خوب است و پریده است.
کسی که دنور شده است، اگر صد خودش را گذاشته باشد از خودش راضی است، من پارسال که دنور شدم از خودم راضی نبودم، چونکه صد خودم را نگذاشتم. خودتان بهروز گلریزان نگاه کنید، آن چیزی را که چه تعهدی و چه نقدی پرداخت کردهاید، آیا از خودتان راضی هستید؟ این مبلغ شاید یکمیلیون باشد ولی شخصی بگوید من با همان یکمیلیون از خودم راضی هستم، اندازه درک و برداشت من از کنگره اندازه یکمیلیون بوده است.
اگر کسی از پرداختی خودش رضایت ندارد میتواند دوباره مشارکت کند و مبلغ خودش را زیاد کند دبیر و خزانهدار و نگهبان لژیون سردار در جلسه هستند و مینویسند، اگر رضایت ندارید و فکر میکنید زیاد است بازهم میتوانید بگویید من میخواهم کمش کنم. امروز آخرین روز برای ما کنگرهایها است که من میگویم، یوم القدر فرارسیده است، روزی که آموزشها را کاربردی میکنیم. خدا را شکر در کنگره هستیم و جناب مهندس به ما آموزش داده است که ما از پول خودمان بگذریم وگرنه ما که رفتیم و میدانیم پدربزرگها و مادربزرگهایمان، رفتند ما هم روزی از این دنیا میرویم. با چه چیزی از این جهان میرویم؟ آیا از آن توشهای که با خودمان میبریم راضی هستیم؟ ما زمانی میتوانیم مادیات را با خودمان به جهان دیگر ببریم که تبدیل به انرژی و آموزش کنیم اگر تبدیل به انرژی کنیم با خودمان میبریم.
به قول همسفر شانی که میگفتند: برای کسی که میخواهیم کادو ببریم، اگر از آن چیزی که دوست داریم ببخشیم آنوقت قشنگ است. کنگره دقیقاً همین است و یک اما دارد آنهم درگذشتن و بخشیدن است که وقتی تو بخشیدهای اگر توقعی داشته باشی، در کنگره آن بازتاب هیچوقت به تو برنمیگردد. شاید هیچ صفت منفی برای تو اتفاق نیفتد، ولی حال خوش و کار خوب هم برایتان اتفاق نمیافتد، چرا؟ چون توقع داشتهای.ما زمانی که توقع داشته باشیم چه مالی و چه معنوی با شکست، مواجه میشویم و نتیجهای نمیگیریم این قانون هستی است و زمانی که انسان در شرایطی قرار میگیرد و بخششی را در کنگره انجام میدهد و مبلغ ۶ یا ۵ میلیون یا ۵۰۰ میلیون میدهد ولی بعد، انرژی و امواج و ارتعاش منفی به سراغش میآید و میگوید: من میتوانستم برای خودم یک گوشی یا ماشین بهتر بخرم، این ارتعاش منفی است که خودم برای خودم به وجود میآورم.
اگر هستی خواست یک کار خوبی برای من انجام دهد من جلوی این را با تفکر و ذهن منفی که دارم میگیرم و این چیزی است که در هستی وجود دارد. چرا آدمهایی ثروتمند هستند ولی حال خوشی ندارند؟ چون قانون هستی که بخشیدن، هست را بلد نیستند. اگر مال خود را ببخشی حالت خوش میشود، اگر نبخشی برای خودت خرج کنی، شاید ماشین و خانهات را عوض کنی و یک یا دو هفته حالت خوب باشد، ولی بعد اینطور نیست.
مرزبان کشیک: مسافر علی و همسفر انسیه
تایپ: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون دوم)
ویرایش: خدمتگزاران سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر راضیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
منبع: نمایندگی عطار نیشابوری - همسفران
- تعداد بازدید از این مطلب :
267