English Version
This Site Is Available In English

چرا می‌خواهی پهلوان شوی؟

چرا می‌خواهی پهلوان شوی؟

جلسه سوم از دوره یازده‌هم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفران، همسفر ایران و نگهبانی  راهنمای محترم مسافر علی اکبر و دبیری راهنمای محترم مسافر مهدی با دستور جلسه " گلریزان" پنجشنبه 17 مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا تشکر می‌کنم از آقای مهندس عزیز بابت آموزش‌ها و بهایی که به همسفران می‌دهند و هر روز ما را خوشحال‌ترمی‌کنند و برای اولین‌بار هست که اجازه دادند یک همسفر در جایگاه استادی جلسه عمومی بنشیند. در ادامه عرض خداقوت و شادباش دارم خدمت ایجنت‌ها و مرزبانان قسمت مسافران و همسفران که در برگزاری این جشن و این هفته بسیار زیبا زحمت کشیدند که اگر تلاش این دوستان نباشد من ایران نمی‌توانم در امنیت و آرامش در این مکان مقدس حضور پیدا کنم، آموزش بگیرم و به حالش خوش برسم.
دستور جلسه جشن گل‌ریزان هست، به نظر من خود گل‌ریزان؛ یعنی شکرگزاری این جشن، جشن شکرگزاری هست و جادارد من تشکر کنم از کسانی که مسبب برپایی کنگره۶۰ در شهر قم هستند آقایان علیرضایی، شعبانی، آقایی، بلاغی وخانم آرزو که پایه‌گذاری کردند شعبه فدک را و در ادامه شعبه امین، صادق و محمدی پور و همچنین از دل شعب قم، شعب ساوه و دلیجان تأسیس شد و امیدوار هستم به زودی شعبه‌ای هم در کاشان تأسیس بشود تا عزیزانی که در آن شهر هستند بتوانند این حال خوش را تجربه کنند.
از راهنمایان خوبم خانم مرضیه، خانم لیلا و خانم معصومه و راهنمای مسافرم آقای پوربکر تشکر می‌کنم. همچنین از مسافرم تشکر می‌کنم که باعث شد من ایران در مسیر کنگره۶۰ قرار بگیرم، اگر شکرگزاری من طولانی شد به دلیل این است که جشن گل‌ریزان جشن شکرگزاری هست من باید بهای حال خوشی که دارم را بپردازم، باید بدانم که با خود چند چند هستم (شکر ایزد نعمتت افزون کند
کفر نعمت از برت بیرون کند)
اگر شکرگزاری صورت نگیرد نعماتی که در اختیار دارم ذره ذره از دست خواهم داد. مسافر من در مسیر مصرف موادمخدر قرار گرفت و زندگی من مانند بقیه سخت و دشوار شده بود و خدا را شاکر هستم که در مسیر کنگره۶۰ قرار گرفتم تا از آموزش‌ها استفاده کنم و راه بهتر زیستن را در این مسیر آموزش گرفتم باشد که توشه‌ای را برای بعد بعد از خودم به همراه داشته باشم.
آقای مهندس دژاکام در CD قدرت تشخیص صحبتی که راجع به بخشش می‌کنند درونش بغض خاصی شنیده می‌شود، متعجب و متأسف هستند برای کسانی که بخشش را به معنای واقعی کلمه درک نمی‌کنند و وابسته هستند به این مالی که مال دنیا است و مال من ایران نیست و اسم آن مال دنیا است و امانت داده شده است در دست من و شما که من از آن استفاده کنم در راه رشد و ارتقا خودم تا بتوانم برسم به جایی که از آنجا انشعاب یافته‌ام.
اگر نتوانم از مالی که خداوند در این دنیا در اختیار من قرار داده است ببخشم این مال بعد از من در این دنیا می‌ماند، بازماندگان از آن استفاده می‌کنند؛ حتی ممکن است میراث‌خواران بر سر آن با یکدیگر بجنگند و به قشنگی استفاده نمی‌کنند.
رفتن به سوی ارزش‌ها و دوری از ضدارزش‌ها باید به تدریج اتفاق بیفتد و یا بهتر است بگویم به روش DST که آقای مهندس دژاکام آن را ابداع کردند، بخشیدن هم که نوعی ارزش است را هم باید از پله‌های کوتاه‌تر شروع کرد؛ مثلا از همان سبد پول بعد به سرداری، دنوری و به امید خدا به پهلوانی خواهیم رسید؛ که برای رسیدن به نتیجه مطلوب هر عملی باید با تکرار و تمرین انجام شود و زمینه بخشش هم از این مقوله مستثنی نیست.
خود مقوله گذشت جزیی از نیروهای ارزشی است، اگر من در صراط مستقیم باشم و یا غیرمستقیم در هر صورت در حال حرکت هستم اگر در مسیر ضدارزش‌ها باشم مسیر برای من بسیار زیبا هست؛ این مسیر کوتاه است و احتمال سقوط در آن بسیار زیاد می‌باشد؛ اما در مسیر ارزش‌ها که قرار می‌گیرم به خداوند توکل می‌کنم. راه هم سهل است و هم سخت مانند درمان اعتیاد؛ ولی در ادامه نتیجه‌ بسیار زیبا و دلنشینی دارد.
امروز بهای حال خوب من و آن ناممکنی که ممکن شده است پرداختی است که من باید انجام بدهم تا بتوانم راه و مسیر را برای کسانی که مانند گذشته من حال خوشی ندارند باز شود و به حال خوش برسند.
من ایران وقتی قصد عضویت در لژیون سردار را داشتم برسر دو راهی قرار گرفتم از آنجایی که مسافر من اوایل سفر حال خوبی نداشتند با خود می‌گفتم؛ چرا الگوهایی که می‌بینم حال آن‌ها خوب است؛ ولی مسافر من حال خوبی ندارد و در مسیر درست قرار نمی‌گیرد، زمانی که با راهنمایم خانم مرضیه مطرح کردم اوایل به من می‌گفتند که CD بنویس روی خودت متمرکز باش؛ ولی یک زمانی فرمودند برو عضو لژیون سردار بشو و من با عضویت در لژیون سردار برکات معنوی آن را دیدم و مسافر من در مسیر درست قرار گرفت سفرش را تمام کرد و به حال خوش رسید.
آن زمان من با خود عهد کردم از مال و جانم بگذرم تا زندگی من حفظ بشود امروز که حال مسافر من خوب است نباید فراموش بکنم و پیمانی که با خدا بسته بودم را اجرایی کنم.

دوست داشتم از داشته خودم که حاصل دسترنج خودم هست ببخشم، نزد آقای مهندس دژاکام رفتم و درخواست پهلوانی کردم و آقای مهندس از من سوالاتی پرسیدند یکی از سوالات این بود که چرا می‌خواهی پهلوان بشوی؟ گفتم من ایران در این زندگی هیچ کاری برای خودم نکرده‌ام هرکاری بوده برای اطرافیان بوده است و این‌بار می‌خواهم برای خودم کار کنم و برای بُعد بعدی خودم توشه‌ای بفرستم که چراغ راه من باشد و مسیر را برای من روشن کند نه اینکه پس از رفتنم بخواهند این چراغ را روشن کنند چراغی که در پشت‌سرمان روشن باشد، جلوی مسیر را برای من نمایان نخواهد کرد.
خدا را شکر می‌کنم که آقای مهندس درخواست پهلوانی من را قبول کردند و امیدوارم بتوانم هرچه زودتر این تعهد را تمام کنم، سعی کنید و نترسید در پیام جلودار واقعی می‌خوانیم، در مسیری که هستید ثابت قدم و امیدوار باشید و قدم‌های خود را محکم بردارید و ترسی به دل راه ندهید و به خداوند توکل کنید؛ چرا که خداوند ناممکن‌ها را ممکن می‌کند.

عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر

تایپ و ویرایش: سایت همسفران

ارسال خبر: سایت مسافران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .