English Version
This Site Is Available In English

قطعه‌ای از بهشت

قطعه‌ای از بهشت

ششمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی دامغان به استادی دنور همسفر زهرا، نگهبانی راهنما مسافر علی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «گلریزان» پنجشنبه ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

این هفته را به جناب مهندس و خانواده محترمشان و کلیه اعضای خانواده بزرگ کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم؛ من بسیار خداوند را شاکر هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و هرچه از خداوند خواستم خداوند به من عطا کرده است.

زمانی که من فرزندانم را از دست داده بودم و فرزندانم و خانواده ما در تاریکی بودیم؛ من از خداوند گلایه کردم. زیرا من به مدت ۳۰ سال خالصانه در جایگاه یک دبیر خدمت کرده بودم؛تصور می‌کردم که این حق من نیست که فرزندانم در تاریکی باشند و در مسیر درست زندگی قرار نگرفته باشند. زمانی که آن روز خداوند دل شکسته من را دید باعث شد که از آن روز هر روز بیشتر و بیشتر شاهد الطاف خداوند در زندگی خود و مسافرانم باشم.

زمانی که برای اولین بار وارد کنگره شدم در روز جشن گلریزان بود که به دعوت یکی از مسافرانم به کنگره آمدم؛ من آن روز با بی‌میلی وارد کنگره شدم. ولی با رفت و آمدهایی که به کنگره داشتم و مخصوصاً زمانی که وارد لژیون سردار شدم هر روز تمایل من برای حضور در کنگره بیشتر شد.
من از خودم سوال کردم که روزهای اول که وارد کنگره شدم چه شرایطی داشتم؛ ما در واقع خودمان را گم کرده بودیم و با حضور در کنگره خودمان را پیدا کردیم؛ ما درس انسانیت و آرامش را در کنگره فرا گرفتیم. من از زمانی که وارد کنگره شدم به صورت مستمر و پیوسته در جلسات شرکت کردم زیرا که به دنبال حال خوش بودم؛ و تنها جایی که حال من را خوش می‌کرد کنگره بود.

حال این سوال پیش می‌آید که ما در مقابل کنگره چه وظایفی داریم؟ آیا می‌توانیم آنجور که باید قدردان و سپاسگزار باشیم؟ من تصور می‌کنم که کنگره قطعه‌ای از بهشت است و وقتی که ما با لباس سفید به این مکان وارد می‌شویم، گویی با لباس سفید برای حج حاضر شده‌ایم؛ خانه کعبه جاییست که در آنجا احساس امنیت می‌کنیم. و ما این احساس را در کنگره تجربه می‌کنیم.

ما باید از خدا بخواهیم که به ما افتخار خدمت بدهد؛ این افتخار خدمت نصیب همه بندگان نمی‌شود. گذشتگان و افرادی که این کنگره را بنا کردند آمده‌اند و راه را برای ما فراهم کردند. حال ما وظیفه داریم که راه را برای آیندگان هموار کنیم، و این محقق نمی‌شود مگر اینکه ما تلاش کنیم تا در جایگاه‌های خدمتی قرار بگیریم و با خدمتگزاری به حال خوش برسیم.

این سیل خروشانی که جناب مهندس می‌فرمایند که در پی هم روان شده‌ایم، به راستی این سیل خروشان به دنبال چه هستند؟ ما چه گم کرده‌ایم و دنبال چه هستیم؟ ما همگی به دنبال حال خوش هستیم؛ خداوند به ما وعده بهشت داده است تا در بهشت به حال خوش برسیم. ما همگی در حال تلاش و کوشش هستیم و امکاناتی را برای زندگی فراهم می‌کنیم تا در آینده به حال خوش برسیم. ولی بسیار پیش می‌آید که هرگز به این حال خوش دست پیدا نمی‌کنیم؛ عده‌ای برای رسیدن به این حال خوش به مصرف مواد مخدر و یا قرص‌ها روی می‌آورند؛ ولی متاسفانه به حال خوشی دست پیدا نمی‌کنند.

ما زمان حال را نمی‌بینیم و زیبایی‌های زندگی را مشاهده نمی‌کنیم؛ گاهاً نزدیکان خود را نیز فراموش می‌کنیم و از حضور آنها لذت نمی‌بریم. ما ارزش دارایی‌های خود را نمی‌دانیم و همیشه حسرت نداشته‌ها را می‌خوریم. ولی باید یاد بگیریم که چطور زندگی کنیم و چطور زندگی را دوست داشته باشیم؛ باید محبت کنیم تا محبت دریافت کنیم. باید گذشت کنیم و ببخشیم تا در حق ما گذشت شود و بخشیده شویم.

خداوند ما را خلق کرد تا به ما زندگی کردن را بیاموزد. ما اگر قوانین زندگی را رعایت کنیم قطعاً می‌توانیم به حال خوشی در زندگی دست پیدا کنیم. حال این سوال پیش می‌آید که ما در کنگره چگونه می‌توانیم به حال خوش دست پیدا کنیم؟ با خدمت کردن در کنگره و علی الخصوص خدمت مالی ما می‌توانیم به این حال خوش دست پیدا کنیم؛ ما وقتی وارد لژیون سردار می‌شویم گویی به راستی به کنگره متصل می‌شویم.

ما همگی می‌توانیم وارد لژیون سردار شویم. و برای رسیدن به این مهم باید توان مالی خود را بالا ببریم؛ و در کنگره یاد گرفتیم که با برنامه‌ریزی و استقامت داشتن و استمرار می‌توانیم توان مالی خود را بالا ببریم؛ و همگی در لژیون مالی خدمتگزار باشیم. و به یاد داشته باشیم که دست‌هایی که کمک می‌کنند مقدس‌تر هستند از لب‌هایی که دعا می‌کنند.

مرزبان خبری: همسفر نسیم
تایپ: همسفر روشنک رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دامغان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .