English Version
This Site Is Available In English

امروز بهترین بذر را می‌کاریم تا فردا بهترین برداشت را داشته باشیم

امروز بهترین بذر را می‌کاریم تا فردا بهترین برداشت را داشته باشیم

جلسه یکم از دوره یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی راهنما همسفر افتخار (دنور)، نگهبانی مسافر محسن (دنور) و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه «گلریزان» در روز پنج‌شنبه ۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که در این جایگاه در خدمت شما دوستان عزیز هستم. از ایجنت و مرزبانان گروه مسافران و همسفران و همچنین از نگهبان و دبیر جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا آموزش بگیرم و خدمت کنم، صمیمانه تشکر می‌کنم.
از راهنمای خودم، خانم مرضیه، نیز سپاسگزارم که آرامش و جایگاه امروزم را مدیون ایشان و آموزش‌هایشان هستم.
دستور جلسه با عنوان گلریزان است و این هفته را به شما تبریک می‌گویم. خدا را شکر که آقای مهندس برای تک‌تک ما بستری فراهم کرده‌اند تا سهمی در این جشن داشته باشیم و از آقای مهندس که اجازه دادند همسفران نیز این جایگاه را تجربه کنند، سپاسگزارم.
ما در کنگره یاد گرفتیم که هر چیزی یک صورآشکار و یک صورپنهان دارد. بخشش در صورآشکار به معنای گذشتن از مال و ثروت است، اما در صورپنهان، بسیاری از گره‌های زندگی و شخصیت ما را باز می‌کند. من به عنوان یک مادر در شرایطی بودم که فرزندم به دلیل اعتیاد پدرش دچار مشکلات زیادی شده بود و ارتباط بین من و مسافرم خراب شده بود. دخترم از لحاظ تحصیلی به شدت افت کرده بود و به جایی رسیده بودیم که مجبور به مشاوره‌های تحصیلی بودیم تا مشکلش را حل کنیم. اما تا زمانی که مسافرم درمان شد و وارد سفردوم شد، کمی از اوضاع نابسامان خانه کاسته شد و دخترم به نفر برتر ریاضی در مدرسه تبدیل شد.
این صورپنهان نشان می‌دهد که شاید بخشش من گذشتن از مال و ثروت باشد، اما بخشی دیگر نیز مشکلات درونی زندگی‌ام را حل خواهد کرد. کنگره مانند کشتی‌ای است که در دریا در حال حرکت است. برای رسیدن به اقیانوس، اقیانوسی که همان آرامشی است که قرار است همه ما در آن قرار بگیریم. چون من چه باشم و چه نباشم، کنگره به مسیر خودش ادامه می‌دهد. اما برای من افتخار بسیار مهم و ارزشمندی است که در این کشتی سوار هستم و آیا من قرار است به آرامش برسم؟ خدا را شکر می‌کنم که در زمانی زندگی می‌کنم که از حضور آقای مهندس می‌توانم بهره‌مند شوم و از آموزش‌های کنگره استفاده کنم.
تشکر ویژه‌ای دارم از عزیزانی که پایه‌گذار شعبه قم بودند. عزیزانی چون خانم آرزو خلجی و مسافران گرامی آقای اکبر علیرضایی، آقا پرویز و آقای مجتبی حائری که در تأسیس و لژیون مالی شعبه قم نقش مهمی داشتند و همچنین خانم بلاغی و خانم مهدیه از دلیجان که در بخش همسفران زحمات زیادی کشیدند.
سپاسگزار و قدردان زحمات این عزیزان هستیم. گذشتن از مال این عزیزان باعث شد شعبه قم رشد و توسعه پیدا کند و امروز در قم سه شعبه در حال خدمت‌رسانی هستند. همانطور که گفتیم، صورآشکار بخشش از مال است، اما صورپنهان آن در جمع کنگره، چه مردان و زنان و چه فرزندانی که در کنگره رها شده‌اند، حس و حالشان تغییر کرده و سراسر برای این عزیزان مدام در حال کنتور انداختن است و همه این عزیزان در این رهایی‌ها سهیم هستند.
کنگره مانند یک سرمایه‌گذاری در بورس است، با این تفاوت که صاحب این شرکت خداوند است. خداوند می‌گوید: "الله سریع‌الحساب"، من به حساب شما سریعاً رسیدگی می‌کنم، پس من هیچ ترس و دلهره‌ای برای سرمایه‌گذاری ندارم. شاید امروز من سرمایه‌ام را در یک بانک برای روز مبادا و آینده سرمایه‌گذاری کنم.
سرمایه‌گذاری من امروز به معنای رهایی از درد اعتیاد و رسیدن به حال خوش است. مسافرم درمان شده و اکنون باید زکات رهایی‌ام را پرداخت کنیم تا دیگران نیز بتوانند وارد کنگره شوند و از این فرصت بهره‌مند شوند. این رهایی حس و حال خوبی را برای همه عزیزانی که به کنگره می‌آیند، به ارمغان می‌آورد.
در پیام تقدیر آمده است که اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسزایی دارد. تقدیر ما این بوده که مصرف‌کننده و خانواده مصرف‌کننده شویم، اما قرار نیست این صفت را تا آخر عمر با خود حمل کنیم. امروز بهترین بذر را می‌کاریم تا فردا بهترین برداشت را داشته باشیم. ما همه چیز را از کنگره آموخته‌ایم و همانطور که در وادی آمده، تفکر سالم داشته باشید، پس‌انداز کنید، نقطه تحمل‌تان را بالا ببرید و صفت گذشته‌تان را تغییر دهید تا بتوانیم به عشق و محبت برسیم. هیچ‌کسی باور نمی‌کند که افرادی که در کنگره هستند، روزی مصرف‌کننده بوده‌اند و اکنون به درمان و رهایی رسیده‌اند.

این به لطف بخششی است که آقای مهندس در روز اول و با اولین قدم برای ما افراد کنگره فراهم کردند. و روش DST را به خانواده‌ها بخشیدند تا زندگی خود را نجات دهند. آقای مهندس از تازه‌واردین می‌خواهند که در بخش مسافران، مواد خود را ببخشند و کامل‌ترین دارو که OT است را در اختیارتان قرار می‌دهیم؛ یعنی درمان اعتیاد را به آنها می‌دهیم. هر ۲۱ روز یک‌بار، مقداری از داروی آنها کم می‌شود که این نیز نوعی بخشش است و در ازایش، جهان‌بینی ما رشد می‌کند و جسممان به سلامتی باز می‌گردد. این سیستم که سال‌ها خواب بوده و زیر خاکستر مدفون شده، قرار است به صاحبان اصلی آن بازگردانده شود. آقای مهندس به همسفران نیز می‌گویند که نفرت، حسادت، ترس و افکار منفی را ببخشند تا بتوانند محبت، عشق و شادی را جایگزین کنند. وعده خداوند هیچ‌گاه دروغ نبوده و من نیز تلاشم را در جهت اهداف و خواست خداوند انجام می‌دهم و خداوند در این مسیر یاری‌رسان ما خواهد بود.
کنگره مانند چشمه‌ای است که به آب رسیده و نیازی به پر کردن آن با آب دستی نیست. کنگره از لحاظ علم و دانش، هر ساله مبالغ قابل توجهی را برای پیشبرد اهداف کنگره و رهایی انسان‌ها از بیماری اعتیاد جمع‌آوری می‌کند و هر سال به اعضای لژیون سردار، دنورها و پهلوان‌ها افزوده می‌شود. ما در جشن گلریزان شرکت می‌کنیم تا از درون بخشش را یاد بگیریم و حال دلمان خوب شود. آقای مهندس بستر را فراهم کرده‌اند تا بتوانیم ابتدا به خودمان خدمت کنیم و سپس به دیگران. وقتی بیرون از کنگره می‌بخشیم، دنبال این هستیم که بدانیم پول ما به دست چه کسی می‌رسد، اما در کنگره بخشش ما بی‌قید و شرط است و سعی می‌کنیم با آن بخشش، ظرف وجودی‌مان را بزرگ‌تر کنیم.
اوایل که وارد کنگره شدیم، از لحاظ مالی زیر صفر بودیم و مشکلات خانوادگی زیادی داشتیم. به لطف لژیون سردار، تمام گره‌های کور زندگی‌ام رفع شده است. دو سال پیش که مسافرم برای جشن گلریزان حضور پیدا کردند، حس می‌کرد که با پرداخت ۶ میلیون، حالش خوب نمی‌شود. ترجیح دادند که دنور شوند و این بخشش گره‌های بیشتری را از ما باز کرد و اما امسال با حس بهتری در جشن شرکت کردیم و متوجه شدیم که ظرف وجودی ما بزرگ‌تر شده و حالا به دنبال پر کردن آن هستیم. مثل استخری که تا نیمه پر است و امکان شنا کردن در آن وجود ندارد. پس من لذتی از آن استخر نمی‌برم.
پس تصمیم گرفتیم برای پهلوانی اقدام کنیم. ما تمام داشته‌های مالی‌مان را در یک کفه ترازو گذاشتیم و داشته‌های معنوی‌مان را در کفه دیگر. دیدیم که داشته‌های معنوی ما بسیار بیشتر از آن چیزی است که کنگره به ما بخشیده است. بنابراین، باید بخشش را به گونه‌ای انجام دهیم که حال خودمان خوب باشد. حداقل این وجدان ما آرام باشد. وقتی رفتیم دیدن آقای مهندس، آن لحظه را برای تک‌تک عزیزانی که خواستار پهلوانی هستند از خداوند درخواست می‌کنم. وقتی مسافرم زانو زد و کنار آقای مهندس نشست، ریتم قلب ما به گونه‌ای دیگر می‌زد. حس می‌کردم تمام خمر وجودم از درون شروع به فعالیت کرده تا لحظه‌ای که آقای مهندس برگه پهلوانی را برای ما امضا کرد، اشک در چشمانم سرازیر شد و حس می‌کردیم که تمام خلاهایی که داشتیم، کم‌کم پر می‌شود. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ حالا ما می‌کاریم تا دیگران بخورند.

تایپ: همسفرالین رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون‌یک)
عکاس: مسافر محسن

مسافران و همسفران نمایندگی محمدی‌پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .